• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4373 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۱ خرداد

چهار نكته در مورد جنگ چين و امريكا

فرشاد توماج

1- تجربه موجود از جهان پس از فروپاشي شوروي ثابت كرد كه جهان تك‌قطبي، جهاني بي‌رحم‌تر، خطرناك‌تر و صرفا درخدمت منافع يك ابرقدرت مسلط است. در اين فضا كشورهاي ديگر ابزاري براي مقاومت به نفع منافع و ارزش‌هاي خود ندارند و استقلال مفهومي‌ بي‌معنا است زيرا ابرقدرت مسلط خودسرانه قانون مي‌گذارد و چون هماوردي ندارد، حتي در اجرا مي‌تواند ملت‌ها را هم قتل‌عام و قرباني كند. براي شاهد فقط به اظهارات ترامپ در مورد منافع اقتصادي فروش تجهيزات نظامي به عربستان در جنگ يمن توجه كنيم كه چگونه قتل عام و خرابي براي ديگران را با توجيه منافع يك كشور، به دنيا تحميل مي‌كند.

2- در شرايط موجود، حتي اتحاديه‌هايي از جنس اتحاديه‌اروپا هم توان حفاظت از منافع اعضاي خود را ندارند (به نتايج دو جنگ تعرفه اروپا و امريكا در دو دوره اوباما و ترامپ، يا همين بحث برجام و تلاشي كه اروپا براي حفاظت از خواست خود كرد توجه كنيد). منتها استفاده افراطي امريكا از ابزارهاي نظامي و تحريم در دو دهه اخير، دركنار شعله‌ور شدن رقابت تجاري امريكا با چين، و البته خطري كه اروپا بيشتر به واسطه به چالش كشيده شدن استقلال اعضايش احساس مي‌كند (به‌طور مثال به زبان و ادبيات تحكم‌آميز و گستاخانه ريچارد گرنل، سفير امريكا در آلمان خطاب به شركت‌ها و نهادهاي آلماني توجه كنيد)، نويد به چالش كشيده شدن اين تسلط مي‌دهد. اين مي‌تواند آغازي بر پايان جهان تك‌قطبي باشد كه در آن اروپا لزوما به شكل يك قدرت بلكه در ائتلاف و جبهه‌اي قدرت ديگر جلوه كند.

3- به چالش كشيده شدن جهان تك‌قطبي و ايجاد سطحي از تعادل در قدرت، اولويت اول جهان خواهد بود. در اين شرايط امكان مذاكره و گفت‌وگو بر سر مسائل و دغدغه‌ها وجود خواهد داشت وگرنه قدرت مسلط با زورگويي، خواست خود را به ديگران تحميل مي‌كند. در اين اولويت، ميزان وفاداري قدرت نو‌ظهور به ارزش‌هاي مدرن يا محتواي دموكراتيك قدرت‌شان اهميت چنداني ندارد بلكه هدف به چالش كشيدن قدرت مسلط فعلي است. بايد توجه كرد كه تجربه اين دو-‌ سه دهه ثابت كرده است كه محتواي دموكراتيك ابرقدرت‌ها در كشور خودشان، لزوما همه دنيا را دموكراتيك‌تر يا كمتر خطرناك نخواهد كرد. اساس سياست خارجي‌ منافع است، بقيه ارزش‌هاي ادعايي ابزاري براي تامين اين منفعت مادي خواهند بود.

4- از اين زوايه بسيار مهم است كه كشورهايي از جنس ايران كه نه منابع مالي‌ كشورهايي از جنس عربستان را دارند كه قدرت مسلط را بخرند، نه مثل مصر و اردن مي‌توانند و مي‌خواهند سياست منطقه‌اي خود را كاملا در خدمت تامين منافع قدرت مسلط قرار دهند و نه مثل كشورهاي آسياي ميانه در يك منطقه بدون‌چالش زندگي مي‌كنند، از ايجاد اين توازن حمايت كنند. اين يكي‌ از موثر‌ترين روش‌ها براي تقويت مفهوم استقلال است. توجه كنيم كه اين حمايت ارزش‌گرايانه نيست، ايدئولوژيك نيست، از سر حب و بغض با ارزش‌هاي ادعايي قدرت مسلط هم نيست؛ كاملا استراتژيك منطبق با منافع بلندمدت كشورهايي است كه منفردا و حتي جمعا توان مقاومت و تاثيرگذاري موثر بر معادلات جهاني و تامين منافع ملي‌ خود را ندارند. دنياي درگير مابين دو (يا چند) ابرقدرت صحنه رقابت سياسي و مالي‌ آنهاست، اين يعني‌ انتخاب‌ها و ابزار‌هاي بيشتري براي سياستگذاري وجود دارد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون