تنوع زيستي
مثل برق از بين ميرود
عبدالحسين طوطيايي
از آن هنگام كه در سياره زمين اولين تكسلوليهاي ساده در بستري از مواد آلي، چرخه حيات را آغاز كرد تا آن زمان كه انسان پا به عرصه زندگاني نهاد چند ميليارد سال گذشت. در اين مدت، مجموعه گوناگون زندگان در سياره زمين پنج دوره بزرگ انقراض از سرگذراندند. دوره پنجم انقراض با عصر يخبندان و از بين رفتن گونههاي مختلف دايناسورها و... همراه شد. اما انسان با قدرت انتخابگرياش پا كه به عرصه زندگاني نهاد، خرج از زنجيره طولاني پيشين جدا كرد. او در كشاكش سيطره بر همزيستي با بستر حياتش تاكنون كارنامهاي دو قطبي از همزيستي يا سلطهگري از خود بروز داده است. توماس لاوجوي، مشاور ارشد تنوع زيستي سازمان ملل متحد ميگويد: «آنچه امروز شاهد آن هستيم، نشانههايي از ششمين انقراض بزرگ در تاريخ زمين است كه اينبار توسط خود انسان صورت ميگيرد.» گزارش هزار و 800 صفحهاي اخير تنوع زيستي سازمان ملل متحد نشان ميدهد بشر تاثير ويرانگري بر خشكي، درياها و هوا داشته و اكنون يك ميليون گونه جانوري و گياهي در معرض انقراض قرار دارند. از سال ۱۹۷۰ ميلادي تاكنون، جمعيت جهان دوبرابر شده است. بين سالهاي ۱۹۸۰ تا سال ۲۰۰۰ ميلادي، 100 ميليون هكتار جنگل استوايي ناپديد شدند؛ وضعيت تالابها از جنگلها هم بدتر بوده است. در سال ۲۰۰۰ ميلادي فقط ۱۳ درصد از تالابهايي باقي مانده كه 300 سال پيش وجود داشتند. براساس اين ارزيابي جهاني، بهطور متوسط حدود ۲۵ درصد كل گياهان و جانوران برابر با يك ميليون گونه از آنان در معرض نابودي قرار دارند. ما هر سال حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ ميليون تن فلزات سنگين، انواع حلالها، لجنهاي سمي و انواع ديگر فاضلاب را وارد آبهاي كره زمين ميكنيم. بر اساس تازهترين آمار، بهطور متوسط حدود 47 درصد اكوسيستمهاي طبيعي نابود شدهاند و بسياري از آمارهاي تكاندهنده ديگر نشان ميدهد كه اين انسان چگونه در سوداي سلطه سيريناپذيرش بر شاخه حيات خود نشسته و به بريدن بن آن سرگرم است.
حكايتها در كشورمان نيز از شتابي هيستريك در تخريب بستر حيات خبر ميدهد. در پنج دهه اخير، نابودي نيمي از سطح جنگلها، تغيير كاربري دو ميليون هكتار از اراضي كشاورزي، كاهش حدود 70 درصد از ذخاير استراتژيك آب در سفرههاي زيرين، خشكيدن و فرسودن تالابها از انزلي شمال تا هامون جنوب و... نمونههايي از اين روند تراژيك تخريب به شمار ميآيد. سرعت نابودي جنگل را اكنون نه با سال و ماه كه با ساعت اندازه ميگيرند. سرعتي كه عمر پانصد ساله آن را به كمتر از 50 سال كاهش داده است. اقليم زمردين شمال كشور سالهاست به يكي از بزرگترين زبالهدانيهاي كره زمين تبديل شده است. اما متاسفانه هنوز نفير دلخراش ارهموتوريها از درون خالي شده بقاياي جنگلهاي هيركاني به گوش ميرسد. در شرايطي كه صداي ضجه دلسوزان عرصه حيات در فضاي مجازي به گوش ميرسد، پيمانكاران شتابزده سد بيتوجيه لاسك گيلان و.... را ميبينيم كه در فضاي واقعي به ريشه هزاران درخت ديگر از دل جنگل تيشه ميزنند. هفته گذشته در روزي به نام تنوع زيستي، رييس سازمان متولي كشورمان هم در همدردي با بستر آسيبديده حيات چه بسيار از كاستي و تخريبها گفت تا كه بدينسان از پاسخهاي خود كاسته و بر حيرت مخاطبان بيش از پيش بيفزايد. اي كاش كه مردم ما از اين پس چشم اميد به خود دوخته و براي پاسداري و صيانت از عرصه حيات بيش از اين درنگ نكنند. در اين عزم ملي در ابتدا بايد بپذيريم كه انسان نه در مقام سلطه بر طبيعت بلكه تنها جزيي از آن است. در لواي چنين راهبردي است كه حفاظت از تنوع زيستي تنها در گرو حفاظت از اكوسيستمها (In situ conservation) بايد صورت بگيرد. حفاظتهاي آكواريومي و بانك ژني تنها براي بهرهبرداري از ذخاير ژنتيكي و افزودن به ظرفيتهاي توليد است. در چنين مناسبت متعارفي سازمان متولي محيط زيست نبايد با سلب مسووليت حراست زيستگاهها از خود، بيش از اين بر بار سنگين مديريت كشاورزي بيفزايد.