راه و رسم خوشبختي تهيدستان
هدي حقشناس| «راسته كنسروسازان» قصه يك جامعه كوچك از مردمان شهر مونتري كاليفرنيا در اوايل دهه پنجاه ميلادي است. داستاني كم فراز و نشيب از زندگي مردماني تهيدست كه راه و رسم خودشان را براي خوشبخت بودن دارند. داك، زيستشناس و مالك آزمايشگاهي در اين راسته است و مقبوليتي ميان مردم دارد و هر كه او را ميشناسد، دلش ميخواهد خوشحالش كند. از جمله كساني كه دوست دارند خوبيهاي داك را جبران كنند، مك و دارودستهاش هستند. در سالهاي ركود اقتصادي مك و دوستانش كار ثابت و در نتيجه درآمد و هدفي ندارند. با اين حال اين باعث نميشود كه دنبال خوشگذراني نباشند. به خصوص وقتي تصميم ميگيرند براي جبران خوبيهاي داك براي او مهماني بگيرند. داستان همانطور كه حول مهمانياي كه مك و گروهش براي داك ميگيرند ميچرخد، از زندگي مردم در آن سالها و مفاهيمي همچون دوستي، اميد و همكاري صحبت ميكند.