زبالهداني زير آسمان بيكران
فرزانه توني| داستان از مايوت برميخيزد؛ يكي از فقيرترين مستعمرات كشور فرانسه و پنجمين استان فرا دريايياش. «ناتاشا آپانا» نويسنده موريتاني، فرانسوي، داستان مدارتوحش را نهتنها بر اساس زندگي يك كاكاسياه پانزدهساله بلكه بر اساس محلهاي از كودكان و پيران و جوانان سياهپوست ساخته است كه در سياهترين مكان ممكن جغرافيايي زندگي ميكنند. مدارتوحش، مرزهاي يك حلبيآباد بدبختنشين را نشان ميدهد كه قصه انسانهاي مهاجر و طاعونزده و بيپناه را در خود دارد. قصه سياهي كه ناتاشا در دو سال زندگياش در مايوت، ميان كودكان خياباني ديده است. محلهاي كه اسمش را غزه گذاشته بودند، بيآنكه بدانند شهر واقعي غزه كجاست و چه كسي اين اسم را بر محله كاوني آنها گذاشته است. داستان در سال 2016 منتشر شده و در همان سال نامزد جوايز گنكور، فمينا و مديسي شده است. داستان از زبان چند راوي شنيده ميشود كه خوانش آن، دنيايي كه كمتر براي مخاطب لمس شده را بيان ميكند. ناتاشا با كمك ادبيات پسااستعماري، از حقايقي تلخ و تاثيرگذار در داستان سخن ميگويد و از نكات حايز اهميت قصه ميتوان به پانويسهاي پرمحتواي ترجمه «مرضيه آرمين» كه غالب كمككننده به شناساندن واژگان و فضاي داستان براي مخاطب است، اشاره كرد. «موشه» كاكابرزنگي داستان كه قصه كودك و رودخانه را بارها از زبان مادر سفيدپوستش شنيده، به سرنوشت پاسكاله دچار ميشود كه هيچ رهايي از آن ممكن نيست.