شهر دوستدار كودك
با همه گروههاي سني است. الگوي شهر دوستدار كودك الگويي جهاني است كه با درنظر گرفتن ويژگيهاي بومي براي دستيابي ارزشهايي همچون عدالت، حق همگاني، پيادهمحوري، ارزشهاي جامعه محلي، اعتماد، و ريشههاي هويتي، بستر بازآفريني اجتماعي ايمن و جامعهپذيري سازنده را بهويژه براي كودك و نوجوان فراهم ميسازد. با اين رويكرد شهر بايد برخوردار از زيرساختهاي دسترسپذير، ايمن و سالم براي همه كودكان گروههاي اقتصادي- اجتماعي گوناگون باشد. در اين الگو پيش از آنكه مدل مكانيكي و كالبدي شهري بيان شود، به بنيانهاي روان- جامعهشناختي شهر دوستدار كودك پرداخته شده است. نخستين كساني كه بايد از ارزشها و مفهومهاي بنيادي آن الگو آگاه شوند مديران و دستاندركاران اداره شهر هستند. اين آگاهي مديريت شهري را براي انجام گامبهگام الگو باورمند و پرانگيزه ميسازد و ميتوان به دگرگوني كالبدي و رويدادي شهر اميد داشت. اين در حالي است كه با گذشت بيش از 13 سال از تصويب اين الگو در شوراي شهر و تعهد مديريت شهري تهران به اجراي الگوي شهر دوستدار كودك، همچنان برنامه الگوي شهر دوستدار كودك ناديده گرفته شده، به گزارشهاي كاغذي پرحجم ديوانسالارانه و خيالي بسنده شده، و جز چند پروژه ويژه كار ديگري صورت نگرفته است. ازجمله اين پروژهها برپايي باغكتاب، گنبد مينا، اتاقهاي مادر و كودك در ايستگاههاي مترو، ايده نافرجام دو شهربازي نوين و برخوردار از فناوريهاي تازه بود. با اين همه بيش از هميشه ميبينيم شهربازيهاي كمهزينه، بزرگ و دوستداشتني و شاديآفرين جاي خود را به شهربازيهاي كوچك و بيشتر ديجيتالي داده است. فضاهايي كه گويي ساخته شده براي قشري خاص. در چند هفته گذشته گزارش عملكرد معاونت شهرسازي در شورا قرائت شد و متاسفانه نمود و نشانهاي از اقدامات موثر و جريانساز براي اجراي الگوي شهر دوستدار كودك گزارش نشد. البته تكليفهايي در راستاي اجراي اين الگو بر عهده معاونتهاي ديگر شهرداري نيز بوده كه متاسفانه آنها نيز در اين زمينه اقدامات شايسته و بايستهاي انجام نداده يا گزارش نكردهاند. چنين به نظر ميرسد اجراي الگوي شهر دوستدار كودك اولويت كاري هيچ كدام از مسوولان شهرداري نيست. اگر اينگونه است كه اين موضوع از اولويتهاي شهري نيست. در اين صورت بهتر است سرراست بگويند تا ما از شورا به گونهاي ديگر اقدام كنيم. در نشستهاي پيگيري نظارتي كميته نظارت و كميته اجرايي روشن است كه متاسفانه موضوع شهر دوستدار كودك سالها بين مديران پاسكاري شده است. بازخواست و پيگيري اين امر نيازمند اصلاح آييننامه است و بايد روند سالهاي پيش رو را از نو بازنويسي كرد.از منظر فرهنگي شادي متغيري نيست كه با تابلوي تبليغات شهري يا شعار در شهر پديد آيد. شادي تجربهاي شناختي هيجاني است كه در فضاهاي دسترسپذير، عادلانه و در آزادي تجربههاي خلاق جريان مييابد. فضاهاي همگاني كه براي كودكان ايجاد شده به نسبت جمعيت شهري با كمبودهاي فراوان روبرو هستند. مساله مهمتر اعيانيسازي و لاكچري كردن خدمات براي كودكان است كه موجب شدتيافتن نمودهاي نابرابري اقتصادي و اجتماعي در ميان كودكان ميشود.اعيانيسازي اين فضاها سبب ميشود دسترسي به فضاهاي ساده و عادلانه و تجربه رويدادهاي آزاد محدود شود.وقتي دستگاههاي ويژه با قيمتهاي گران در اين فضاها قرار داده ميشود حضور كودكان كمبرخوردار نيز محدود ميشود و حتي جرات حضور در چنين فضاهايي را از آنان ميگيرد. اگر شعار ما تهران شهري براي همه است بايد دسترسي به تجربهها و رويدادها عادلانه بهويژه براي كودكان و نوجوانان اولويت و دستور كار اول ما باشد. اين در حالي است كه ما فضاهاي راكد بسياري داريم. بهرهبرداري از فضاهاي عمومي شهري به نفع همگان و در الگويي عادلانه شدني است.شادي حق كودكان است و اين شادي نتيجه آزادي آنان در فضاهاي بازي و نقاشي و خلاقيت است، در چنين فضاهايي شادي تجربه ميشود نه فضاهايي با بازيهاي گرانقيمت و ديجيتالي ويژه گروههاي خاص. براي تحقق شهر دوستدار كودك و نوجوان نيازمند تغيير سبك زندگي و بازگرداندن كودكان و خانوادهها به فضاهاي عمومي هستيم. اين رويكردي است كه در دو سال پيش رو امكان تحقق دارد و سازمان فرهنگي و هنري شهرداري تهران و معاونت فرهنگي و اجتماعي بايد اين مهم را در دستور كار خود قرار دهند.