تلويزيون را روشن ميكنيد، شبكهها را يكي پس از ديگري عوض ميكنيد تا برنامهاي باب طبع پيدا كرده و روي همان ثابت شويد. كانالي را انتخاب ميكنيد كه در آن يك سريال در حال پخش است و با صحنهاي مواجه ميشويد كه همان ابتدا دچار تعجب ميشويد. پيام دهكردي بازيگر تئاتر و تلويزيون و يك بازيگر زن روي دو صندلي يك ميز در مقابل يكديگر نشستهاند و با هم گپ ميزنند. دهكردي لهجهاي فارسي- انگليسي دارد و بازيگر زن مقابل او كه فارسي سليس هم حرف ميزند، حجاب ندارد. حالا نقش بستن تصويري از اين زن ايراني در يك سريال تلويزيوني شبانه كه ماهيتي امنيتي هم دارد در قالب فردي بدون حجاب يك بار ديگر به برخي تعارضهاي ذهني مخاطب دامن زده و حاشيههايي را هم به راه انداخته است.
از جمله اين تعارضها روبهرو شدن با اين سوال هميشگي است كه بالاخره نمايش زن ايراني با كلاهگيس در فيلم و سريالها ممنوع است يا خير؟ اگر ممنوع است پس چرا هر از گاهي تصوير زنان با كلاهگيس نمايش داده شده است و اگر يك بار اين اتفاق رخ داده است چرا كارگردانان بايد براي دفعات بعدي هم از هفتخوان عبور كرده و مجوزهاي لازم را كسب كنند؟ سوال مهمتري هم ايجاد ميشود كه چرا اين اتفاق مثل خيلي از وقايع ديگر وزارت ارشاد و تلويزيون و سينما بايد از قوانين نانوشته پيروي كند و مثلا اگر در سينما فيلمي مثل «كاناپه» به دليل استفاده از كلاهگيس براي زنان هنوز نتوانسته است مجوز نمايش بگيرد، تلويزيون ايران كه معمولا هميشه در همه امور ظاهري و شرعي دست به عصاتر از سينما راه ميرود، اينبار با يك توجيه «ارمني بودن» تصوير جديدي از زنان ارايه كرده است.
پرسش و پاسخ مجازي گلمكاني و شبكه سه
هوشنگ گلمكاني چند شب پيش وقتي اين تصوير را ديد با طرح سوالي كوتاه مطرح كرد كه «استفاده از كلاهگيس براي بازيگر ايراني سريال گاندو ايرادي ندارد اما براي كاناپه عياري مجاز نيست؟» همين جمله كافي بود تا شبكه سه را به واكنش دارد، بنابراين كوروش كمرهاي مشاور مدير شبكه سه سيما در فاصلهاي كوتاه پاسخ ميدهد و ميگويد «فيلم «كاناپه» در ايران با بازيگران مسلمان ساخته و كلاهگيس براي زن خانهدار در خانه استفاده شد. اما بازيگر اين سكانس گاندو ارمني، غير مسلمان و نقش يك جاسوس را ايفا ميكند و محل فيلمبرداري تركيه است. دقيقا مثل فيلم شكارچي شنبه. تشكر از جناب گلمكاني به خاطر تماشاي دقيق گاندو».
جوابي كه باعث شد دوباره دو روز بعد واكنش ديگري از گلمكاني را در پي داشته باشد و او اينبار در صفحه اينستاگرام خود بنويسد: مشاور مدير كانال (و نه شبكه) سه، پس از طرح شدن پرسشهايي درباره نحوه استفاده زنان از كلاهگيس در سينما و تلويزيون، اجتهاد فرمودهاند و توضيحاتي دادهاند. توضيحات ايشان چند پرسش ديگر را به ذهن ميآورد.
- اگر مسلماني و نامسلماني معياري براي اين باشد كه زن بازيگري را بيحجاب نشان داد يا نداد اساسا كاربرد و شأن نزول كلاهگيس چيست؟ خب آن خانم به قول شما ارمني است و منع و محدوديتي در زمينه حجاب ندارد؛ استفاده از كلاهگيس چه ضرورتي داشته؟
- واقعا محل فيلمبرداري مجوز و معياري براي رعايت يا عدم رعايت حجاب است؟ معيار حجاب، لوكيشن و جغرافيا و قانون كشورهاست يا شرع؟
- محتواي نقش آيا معياري براي مجوز استفاده از كلاهگيس است؟ اينكه كلاهگيس براي بازيگر نقش يك جاسوسه مجاز است و براي يك زن خانهدار غيرمجاز، به شوخي شبيه است.
- اگر نامسلمان بودن بازيگر مجوزي براي استفاده از كلاهگيس است، آيا كيانوش عياري ميتوانسته براي بازي در نقشهاي فيلمش از چند بازيگر نامسلمان استفاده كند و در آن صورت مشكلي وجود نميداشت؟
- يعني «شكارچي شنبه» معيار و دستورالعملي براي اين معضل پيچيده و بيهوده است؟
- با وام گرفتن از عادل فردوسيپور ميشود پرسيد: كدام ديوار را پيدا كنيم كه بشود از فرط استيصال، سر كسي را به آن كوبيد؟
اولين نمونههاي سريالي با كلاهگيس
«اميركبير» ساخته سعيد نيكپور و «سربداران» به كارگرداني محمدعلي نجفي از اولين نمونههاي سريالهايي است كه بعد از انقلاب و در ابتداي دهه 60 ساخته شدند و بازيگرانشان از كلاهگيس استفاده كردند و استفاده از كلاهگيس نه تنها بيسابقه نيست كه به ابتداي انقلاب بازميگردد. محمدعلي نجفي كارگردان «سربداران» درباره تجربه استفاده از كلاهگيس براي بازيگران زن در اين سريال گفته است: «اقتضاي كار ايجاب ميكرد كه بعضي از صحنههايي كه بازيگران زن در آن حضور دارند، با موي باز تصويربرداري شود اما پس از ساخت سريال بخشهايي كه در آن بازيگران زن بدون روسري به تصوير كشيده شده بودند، سانسور شد ولي باز هم بخشهايي كه ملكهها به ايفاي نقش ميپرداختند، نمايش داده شد. در واقع بايد بگويم صحنههايي كه مربوط به بازي افسانه بايگان در نقش تركان خاتون بود در گريم اين بازيگر از كلاهگيس استفاده شد كه سانسور هم نشد.»
مهمترين نمونه هم به سريال «يوسف پيامبر» ساخته فرجالله سلحشور باز ميگردد كه در آن براي كتايون رياحي بازيگر نقش زليخا از كلاهگيس استفاده شده بود و در زمان پخش سريال با حاشيهها و انتقادهاي ديگري به غير از استفاده از كلاهگيس مواجه شد.
«نفس» نمونهاي كه دستور به سانسور داده شد
ايجاد موقعيتهاي جديد با استفاده از كلاهگيس يا حضور بازيگران خارجي در فيلم و سريالها طي اين سالها روند چندان پيچيدهاي نبوده است و به مقتضاي قصه در سينما و تلويزيون، حجاب بازيگر به شكلهاي مختلفي به كار رفته است. در برخي سريالهاي تاريخي مثل «مدار صفر درجه» يا «در چشم باد» حضور بازيگران خارجي يك امر طبيعي در قصه بوده است كه بنا به روند داستان بدون حجاب حاضر شدهاند يا مثل «كيميا» براي گلوريا هاردي همسر غيرايراني ساعد سهيلي كه در ايران هم زندگي ميكند از كلاهگيس استفاده شده است. اما حتي حضور بازيگران خارجي نيز گاه با اين بلاتكليفيها مواجه بوده است و گويي هر جا كمي ظرف و بستر داستاني تغيير ميكند مديران توانايي تشخيص بهكارگيري فرمولهاي اصلي و قواعد كلي را از دست ميدهند. در سريال «نفس» كه بخشهايي از داستان تاريخ كشور در قبل از انقلاب را نشان ميدهد تصاويري از زنان خارجي در كشور ارمنستان گرفته و تلاش شد با استفاده از تكنيك و تصاوير تروكاژي حضور اين زنان به عنوان بخشي از مردم ايران قبل از انقلاب كه حجاب نداشتهاند در كوچه و خيابان بازسازي شود. چند قسمت اول سريال «نفس» ساخته جليل سامان با اين تصاوير در ماه رمضان 96 روي آنتن رفت كه با واكنشهايي مثبت و منفي هم همراه شد. روابط عمومي سريال همان زمان براي برطرف شدن شبهات توضيح داد كه اين تصاوير در كشور ارمنستان گرفته شده و بعدا بازسازي شده است؛ توضيحي كه باعث شد نقدهاي منفي نسبت به اين اتفاق فروكش كند و اتفاقا در بازنمايي واقعيت از يك دوره تاريخي كشور بسيار تاثيرگذار هم بود. اما ادامه پخش همين تصاوير بعد از چند قسمت ديگر ميسر نشد و از سريال حذف شده بود. نكتهاي كه مهدي روشنروان مدير گروه فيلم و سريال وقت شبكه سه سيما در آن زمان گفته بود به دليل دستوري از بالا چنين اتفاقي صورت گرفته است.
باز هم پاي خودي و غيرخودي در ميان است
روشنروان حالا بعد از دو سال به درخواست ما درباره وقايع آن زمان توضيح ميدهد. او پخش موارد اينچنيني را خارج از تصميمات فردي يك مدير ميداند و معتقد است: در درجه اول بايد خيلي از اتفاقات را به همان دايره خودي و غيرخودي نسبت داد، خوديها هر كاري بكنند توجيه دارد و غيرخوديها برعكس.او درباره سريال «نفس» و اينكه چه كسي در آن زمان دستور حذف سكانسهايي با زنان بيحجاب را داده بود، بيان ميكند: آن زمان حدود ۶ قسمت از سريال «نفس» پخش و بحثهايي نسبت به حجاب بازيگران مطرح شد. عبدالعلي علي عسكري رييس صداوسيما در آن زمان در چين بود و بدون اينكه سريال را ببيند از همانجا دستور داد كه سكانسهاي بيحجاب از سريال حذف شود.
اين مديرگروه فيلم و سريال شبكه سه سيما به تغيير نظر مديران، قبل و بعد از پخش سريال اشاره كرد و ميگويد: آن زمان ما قبل از توليد نزد مرتضي ميرباقري معاون سيما و حسين كرمي رييس سيمافيلم رفتيم و توضيح داديم كه ميخواهيم چه كاري انجام دهيم. توصيه آنها اين بود كه اين كار ترويج بيحيايي نباشد و ما هم در اين باره توضيحات لازم را ارايه كرديم. ما مجوز پخش همه موارد را گرفته بوديم تا خيالمان راحت باشد اما بعد از پخش چند قسمت رييس صداوسيما دستور داد باقي سكانسها حذف شود.
روشنروان با اشاره به انتقادهايي كه در آن زمان اين سريال را عاديسازي بيحجابي دانسته بودند بيان ميكند: ما دهها مستند از زمان انقلاب در آرشيو داريم كه گاهي پخش ميشود و زنان در آنها حجاب ندارند و عاديسازي نيست. اين سياست يك بام و
دو هواي صداوسيماست كه هنوز نميداند با مسائل چه رويكردي بايد داشته باشد.
تصوير غيرواقعي از بيحجابي قبل از انقلاب در سريالها
خود جليل سامان كه اين روزها هم درگير نگارش متن جديدي براي تلويزيون است، معتقد است حذفيات اين صحنهها آنقدرها نبود و درباره سوءتفاهمهايي كه هنگام پخش سريال بر ايشان مشكلساز شد، ميگويد: در نفس ما به يك دستاورد فني رسيديم كه تمهيدمان باعث شده بود باور نكنند اين تصاوير را خارج از كشور گرفتهايم... خب هميشه عدهاي هستند كه دچار سوء برداشت بشوند!
سامان، بخشي از سوالات ما را با مديران تلويزيون مرتبط ميداند و در ادامه درباره تاثير و نقش استفاده از كلاهگيس و بازيگران خارجي در باورپذيرشدن فضاي سريالها به خصوص آثار قبل از انقلاب ميگويد: ما در هر صورت بايد به قوانين كشور احترام بگذاريم وگرنه شكي نيست كه لازم است فضا باورپذير شود.
او همچنين با اشاره به محدوديتها در نمايش بيحجابي در دوران قبل از انقلاب توضيح ميدهد: در حال حاضر محدوديتهاي ما در تلويزيون باعث شده پوشش خانمها در قبل از انقلاب خيلي بهتر از وضعيت امروزي باشد! من فكر ميكنم نميتوان
صد درصد فساد دوره شاه را نشان داد چون نشان دادنش خود مفسدهانگيز است اما ميتوان با تمهيداتي كه ما در «نفس» به خرج داديم شمهاي از شرايط آن دوران را ترسيم كرد.
ساخت مشاركتي حاشيههاي كمتر
نمونه ديگر از پخش يك زن بيحجاب به سريال «پايتخت 5» ساخته سيروس مقدم برميگردد كه در يكي از سكانسهاي آن، زني به عنوان مترجم كشتيگير تركيهاي در سر ميز ناهار به گفتوگو با خانواده نقي معمولي پرداخت. پس از پخش اين قسمت از سريال، شبكههاي مجازي و سايتها عكسهايي از اين زن منتشر و ادعا كردند كه اين بازيگر زن، نگين ميرزايي منشي شخصي سعيد كريميان، مدير مقتول شبكه ماهوارهاي جِم بوده است كه اكنون مقيم تركيه است. بعد از اين حاشيهها نيز نام نگين ميرزايي از تيتراژ سريال حذف شد با اين حال شايد حضور سازمان اوج به عنوان سازنده سريال يكي از دلايلي بود كه كمتر عوامل را با توبيخ و تذكر مواجه كرد و تلويزيون راحتتر ميتوانست فضاسازيها و اتفاقات داخل سريال را به سازنده بيروني آن مرتبط كند.
اختلاف نظر درباره يك حكم
افسانه بايگان كه در سريال «سربداران» از كلاهگيس استفاده ميكرد سال گذشته در برنامه تلويزيوني (شب يلدا) درباره حذف سكانسهاي بازي خود و تاثير امام خميني (ره) در جلوگيري از اين اتفاق گفته بود: «در زمان سريال «سربداران» در مرحله صداگذاري وقتي كلاهگيس مرا ديده بودند گفته بودند اين شخصيت ديگر چيست و ميخواستند نقشم را حذف كنند اما خوشبختانه آقاي محمدعلي نجفي لابي كرد و فيلم را به طريقي به حضرت امام (ره) رسانده بودند و ايشان كار را ديدند و گفتند چرا بايد حذف شود، يكسري مسائلي را مطرح كرده بودند كاملا منطقي و درست كه بهطور مثال اگر قرار باشد تركان خاتون هم شبيه فاطمه سريال باشند پس چه فرقي بين يك زن درباري مغول با ديگران وجود دارد و ايشان در نهايت گفته بودند (اشكالي ندارد كه پخش شود).»
حجتالاسلام جواد گلي كه پيش از اين به عنوان مشاور مذهبي در تلويزيون فعاليت داشت درباره اين مبحث به نكات مختلفي اشاره ميكند و درباره نبود رويكردي واحد در تلويزيون ميگويد: در حوزه فقهي كمي موارد اختلاف هست ولي نه به اين شدت كه نتوان نكتهاي را احصا كرد.
او البته معتقد است كه قصههاي تاريخي كمي متفاوت است چون شخصيتي كه نمايش داده ميشود مابهازاي امروزي ندارد بلكه كاراكتري تاريخي نمايش داده ميشود چون اين تاريخي بودن خودش موضوعيت دارد. گلي همچنين درباره تصوير زن خارجي غيرمسلمان در داخل كشور توضيح ميدهد: تصوير زن خارجي در محيطهايي كه مختص آنهاست مثل سفارت يا مدارس مخصوص آنها اشكالي ندارد. به نظرم قضيه خيلي پيچيده نيست و بايد به مبناي فقهي قضيه توجه شود.
مديريتهاي سليقهاي
مهمترين مساله در پخش و عدم پخش يا استفاده و مجاز نبودن به استفاده از كلاهگيس يا نحوه حضور بازيگران خارجي در فيلم و سريالها به مديريتهاي سليقهاي بازميگردد.
يك نمونه جالب از اين دست ميتوان «آدم برفي» ساخته داوود ميرباقري را نام برد كه به دليل تغيير جنسيت اكبر عبدي در نقش خود تا چند سال توقيف شد و بعد از بيرون آمدن از توقيف تلويزيون بارها و بارها اين فيلم سينمايي را از شبكههاي مختلف سيما پخش كرد. جالبتر آنكه عزتالله ضرغامي كه در آن سالها هم در توقيف اين فيلم بيتاثير نبود و هم رييس صداوسيما بوده است لب به يك اعتراف گشود و بيان كرد: «نبايد [فيلم] «آدم برفي» را توقيف ميكردم، اگر به گذشته برگردم ترجيح ميدادم به روح توصيه رهبر انقلاب در مورد فيلم سينمايي «آدم برفي» عمل كنم و به دلايل نظارتي كه در جاي خود مورد تاكيد ايشان هم بود مردم را از ديدن اين فيلم خوشساخت و پر پيام محروم نميساختم؛ البته عدم همكاري مديريت محترم وقت حوزه هنري سازمان تبليغات هم در اين تصميمگيري بيتاثير نبود ولي ميتوانستم با اجتهاد رسانهاي و هنري تصميم درستتري بگيرم، هر چند در سالهاي مديريتم در رسانه ملي آن را جبران كردم.»
نبود اجتهاد رسانهاي و هنري احتمالا دقيقترين توصيف در وضعيت كنوني براي سينما و تلويزيون ما است؛ اينكه مديران در حداقليترين، تصميم به حذف و سانسور ميگيرند تا مبادا بار مسووليت تصميمگيريهايشان آنها را گرفتار كند و وارد موقعيتي چالشي شوند.