به ندرت مناطق زيبا و خوش آبوهوا در كشور باقي ماندهاند كه هنوز به زيورهاي جامعه صنعتي آلوده نشده باشند: تيربرق، آسفالت، سيمان، ساختمانهاي بلند بيقواره، ديوارهايي بدشكل، بعضا مجهز به نرده و سيم خاردار و حتي شيشه شكسته براي مثلا ممانعت از تعدي سارق و مزاحم! نادرند مناطق بكر ييلاقي كه هنوز پاي اين امور دلخراش به آنها باز نشده باشد. مناطق بكر ييلاقي، محل تلاقي طبيعت هستند و انسان دوستدار طبيعت، بايد آنها را از گزند مظاهر زيست شهري حفظ كند. «نوشا» يكي از اين مناطق است. هنوز جاده ندارد، تيربرق و تير تلفن و لوله و علمك گاز و مصالح ساختماني صنعتي هنوز سيماي ساده آن را مخدوش نكرده است.
محوطه خانهها با ديوار از هم تفكيك نشده، حياط خانهها مشترك است، گوسفند و گاو و گنجشك و انسان در كنار هم زيست ميكنند. اينجا اداره ندارد، از ژاندارم و دستگاه عريض و طويل دادستاني مدرن و فرمانداري و بخشداري در آن خبري نيست اما بسي بيش از شهر و روستاهاي پاييندست در آن اعتماد و امنيت و صفا هست. كاش اينها را پاس بداريم!
چه دردناك است، وقتي ميشنوي فلان نامزد نمايندگي مجلس به طمع جذب تعدادي راي، وعده ميدهد كه اگر نماينده مجلس شود(لابد براي رفاه حال مردم فهيم! اين خطه) بدينجا جاده خواهد كشيد!
چه دردناك است كه برخي مردم خوب محلي غافل از انواع مخاطرات كه به تبع جاده و ورود مصالح مدرن به منطقه هجوم خواهند آورد به سوداي بالا رفتن قيمت زمين، يا فراهم شدن امكانات رفاهي بيشتر به دنبال كشيدن جاده ماشين رو بدين جا هستند.
كاش كسي به نازنينان نوشا يادآوري كند كه ورود جاده همان و كشيده شدن پاي سوداگران خريد و فروش زمين به اين منطقه همان، آنگاه است كه تعدادي خوشنشين پولدار براي چند روزي تفريح با امكانات شهري، نوشا را به نابودي خواهند كشاند. نوشا، نوشاست با اين صفاي مبرا از صداي ماشين و موتور و ديوار و دود!
آي گليجهاي عزيز، ميراثداران نوشاي مانده از پس قرنها! تصور كنيد خانهاي سه،چهار طبقه را كه جلو پنجره خانه زيبايتان قد كشيده باشد، آنگاه به جاي آنكه «سيالان» 4000 متري با آن برفچالهاي زيبا و دامنه سبز و زرد و خيرهكننده «مرجانسرا» و «سندله» چشمانداز پنجره خانه با صفاتان باشد بايد ديوار بيقواره سيماني يك آپارتمان قد كشيده در مقابل پنجره را هر صبح و عصر به نظاره بنشينيد. اگر در اين باره شكي وجود دارد، بد نيست سري بزنيد به شانهتاش و برسه و ميانكوه در دوهزار!
كاش تا دير نشده چند اقدام مهم در دستور كار بزرگان نازنين و جوانان غيور دوستدار نوشا قرار بگيرد:
1- گذراندن مصوبهاي به همت محليها با پشتيباني بخشداري و فرمانداري منطقه براي منع هر گونه خريد و فروش زمين منطقه به غيربوميان.
2- گذراندن مصوبه براي منع هر گونه انتقال مصالح ساختماني شهري به نوشا و رعايت معماري سنتي و بافت روستا در هر گونه بازسازي خانههاي موجود.
3- آموزش به جوانان و گذراندن مصوبه براي منع ورود وسايل نقليه موتوري و هر گونه اتومبيل آفرود به نوشا.
4- گذراندن مصوبه براي منع احداث جاده ماشينرو به اين منطقه ييلاقي. با يادآوري اينكه نوشا «روستا» نيست، روستا به منطقهاي مسكوني اطلاق ميشود كه جمعيت يكجانشين در طول سال داشته باشد. روا نيست به بهانه بردن امكانات رفاهي به روستاها به نوشا جاده كشيده شود. نوشا صرفا يك ييلاق است كه حداكثر 4 تا 5 ماه سال قابل اسكان است. يعني از 12 ماه سال تنها از خرداد تا مهر، نوشا ميزبان دامداران نازنيني است كه براي تعليف دام به شيوه سنتي به اين ييلاق ميآيند. چنين جايي چه نياز به جاده دارد؟
5- آموزش عمومي براي آشنايي با انواع تهديدهاي محيطزيست شامل چيدن بيرويه سبزي كوهي، استفاده بيحسابوكتاب از درختان جنگلي به عنوان هيزم و انتقال برخي امكانات شهري مانند موتور برق و مانند آن.
اينها كه پيشنهاد شد، هيچ كدام گزاف و غيرقابل اجرا نيستند. بد نيست در اين باره مطالعهاي شود در تجربه مناطق مشابه در اطراف كوههاي آلپ از فرانسه تا سوييس. باور بفرماييد نوشا براي ايران كمتر از مناطق ييلاقي آلپ براي اروپاييان نيست.
نوشا بينظير يا كمنظير است. حيف است، نوشا نابود شود. گليجهاي نازنين! كوهنوردان، طبيعتگردان، انجياوهاي محلي، مسوولان ارجمند و فهيم تنكابن! بدون آگاهسازي و برنامههاي ترويجي و آموزش فوري، نوشا در معرض نابودي است.