اهميت تورم سالانه
قدرتالله اماموردي
براي محاسبه تورم چند معيار و روش مختلف توسط افراد سياسي يا رسانهها در نظر گرفته ميشود كه باعث ايجاد خلط بحث ميشود.
چيزي كه تحت عنوان شاخص تورم در كل دنيا و البته علم اقتصاد مورد استفاده قرار ميگيرد، تورم سالانه است. تورم سالانه به نوعي ميانگين شاخص عمومي قيمتهاي مصرفكننده طي دوازده ماه گذشته است. تورم سالانه را ميتوان تورم منتهي به 12 ماه سال نسبت به هر ماه محاسبه كردبهطور مثال خرداد 98 نسبت به خرداد 97. بنابراين در هر مطلب و گزارش اقتصادي هر گاه سخن از تورم باشد، منظور همان تورم سالانه است. تورم نقطه به نقطه همان تفاوت شاخص عمومي قيمتها در يك ماه نسبت به همان ماه در سال گذشته است. معمولا استفاده كردن از تورم نقطه به نقطه و ماهيانه جنبه سياسي دارد. بعضا ديده شده هر كدام كه كمتر باشد، از همان براي ترسيم وضعيت موجود استفاده ميشود. نكته بعدي در خصوص گزارش اخير مركز آمار، در كاهش تورم نقطه به نقطه و ماهيانه است. بعضي اين را به مثابه كاهش تورم در روزهاي آتي در نظر گرفتهاند كه لازم است در اين خصوص نكاتي مطرح شود. هر زمان كه ميانگين دوازده ماه سال يا همان تورم سالانه را مدنظر قرار دهيم، عدد هموارتر شده و واقعيتر خواهد بود. تورمهاي ماهيانه و نقطه به نقطه، اين هموارشدگي را ندارند و عددشان نسبت به واقعيت بالاتر يا پايينتر خواهد بود. به بيان ديگر تورمهاي ماهيانه ملاك مناسبي براي بررسي وضع موجود نيستند.
از سوي ديگر، براي محاسبه تورم مقدار زيادي كالا و خانوار در بخشهاي مختلف كشور در نظر گرفته ميشود كه عدد به دست آمده به شاخص قيمت مصرفكننده معروف است.
اين شاخص تقريبا تمام گروه كالايي را شامل ميشود. از سوي ديگر اينكه شاخص را بر اساس چه سال پايهاي در نظر بگيريم، وزني خواهد داشت.
اگر اين شاخص در خرداد كاهش يافته، شايد به دليل اين است كه در اين ماه نوسانات قيمتي كمتري وجود داشته است. براي پيشبيني تورم كشور تا پايان سال بايد چند نكته را مطرح كرد؛ تورم ريشههاي مختلف دارد و براي محاسبه آن دو ديدگاه مورد استفاده قرار ميگيرد؛ ديدگاه اول تورم فشار هزينه است. وقتي در توليد هزينه مواد اوليه يا قيمت تمام شده كالا افزايش يابد، طبيعتا بعد از مدتي اثرش بر قيمت فروش كالاها نمايان ميشود. اين اثر در شاخص عمومي قيمتهاي توليدكننده ظاهر ميشود و آن را تغيير ميدهد. با وجود افزايش قيمت ارز و مشكلاتي كه تحريم براي كشور ايجاد كرده، دسترسي به مواد اوليه با مخاطره روبهرو شده است. پس يك قسمت از تورم نشات گرفته از فشار هزينه است. بعد ديگر تورم ناشي از فشار تقاضاست. تحريم جو رواني را در كشور ايجاد كرده كه باعث نوسان قيمت ارز و كالاهاي مختلف شده است. همين بار رواني افزايش تقاضا را به همراه خواهد داشت. از سوي ديگر به دليل افزايش حجم پول به نظر ميرسد تورم تا پايان سال افزايشي باشد.