جريانهاي سياسي و انتخابات1
علي شكوهي
انتخابات مجلس شوراي اسلامي در پيش است و طبعا بايد انتظار داشت به تدريج فعاليت احزاب و جريانهاي سياسي از پشت صحنه به وسط ميدان منتقل و طرح و برنامه هر كدام از آنها براي رسيدن به پيروزي در انتخابات اجرايي شود. ضروري ديدم اين موضوع را دستمايه چند يادداشت قرار دهم و رويكردهاي هركدام از جريانهاي سياسي كشور را درباره انتخابات آتي مجلس شوراي اسلامي بررسي كنم.
اول- اصولگرايان
اصولگرايان را بايد يك طيف گسترده و بزرگ دانست كه ايجاد انسجام در ميان آنان اصلا كار آساني نيست. اين جريان در هسته اوليه و سنتي خود، طيفهايي مثل «حزب موتلفه» و «جبهه پيروان خط امام و رهبري» را دارد كه روزگاري در كنار «جامعه روحانيت مبارز تهران»، ائتلاف اصلي را در هر انتخاباتي تشكيل داده و ديگر طيفهاي اصولگرا را با خود همراه ميكردند. در آن زمان «جامعه مدرسين حوزه علميه قم» هم ضلع ديگر اين ائتلاف را تشكيل ميداد و به يك معنا «جامعتين» حرف اصلي را در جبهه اصولگرايي ميزدند. اينك از قوت و قدرت سابق اين تشكلها در درون جبهه اصولگرايي خبري نيست و آنها ديگر نميتوانند محور تشكيل ائتلافهاي سياسي شوند. برخي بزرگان اين تشكلهاي سنتي از دنيا رفتهاند،برخي هم منفعل شده و كنار كشيدهاند. برخي ديگر مقبوليت سابق را نداشته و برخي تاب مقاومت در مقابل جوانان تندرو و افراطي اصولگرا را ندارند و ترجيح ميدهند در حاشيه بمانند. اكنون اين جريان سياسي در درون خود دچار كثرت سياسي شده و انواع گرايشها در آن رشد كرده است و هر گرايش هم سازمان و تشكيلات خودش را ساخته است و در نتيجه در انتخابات مختلف، ائتلافهاي نوظهوري را شاهد بوديم كه آخرين آنها در قالب «جمنا» در انتخابات رياستجمهوري اخير وارد رقابت سياسي شد. اين جريان اكنون داراي تشكلهاي متعددي است كه عمدتا در پيرامون افراد شاخص اين جريان تاسيس شدهاند. مهمترين تشكيلاتي كه در چند انتخابات اخير فعاليت موثري در اين جريان داشت، «جبهه پايداري» است كه حول شخصيت و انديشه سياسي آيتالله مصباحيزدي تاسيس شده است. اين تشكل در انتخابات مجلس قبل، نامزدهاي متعددي را به مجلس فرستاد؛ هر چند در انتخابات رياستجمهوري موفق نبود و مجبور شد نامزد اختصاصي خود را كنار بگذارد و در انتخابات مجلس كنوني هم شكست خورد.در حد فاصل ميان جريانهاي سنتي اصولگرا و جبهه پايداري، دهها گروه و سازمان و حزب ديگر هم فعالند كه مهمترين آنها را بايد جريان «ايثارگران» و «رهپويان» و ديگر اصولگراياني دانست كه به عنوان اصولگرايان تحولخواه شناخته ميشوند. در عين حال برخي افراد در درون اصولگرايان هستند كه در پيرامون خود احزاب و گروههايي را ايجاد كردهاند (از جمله قاليباف و رضايي) و اميدوارند كه در انتخابات مجلس بتوانند با بسيج همه اين گروهها و با انتخاب شعار و آرمان تازه، در ميان مردم راهي باز كنند. شعار طيف قاليباف در اين مقطع، ايجاد «جريان نواصولگرايي» است و ديگران هم تا شروع رقابت انتخاباتي، احتمالا به گفتمان خاص خود خواهند رسيد. جريان اصولگرايي در چند انتخابات گذشته با چند شكست در انتخابات شهرهاي بزرگ و از جمله شهر تهران روبرو شد و به همين دليل با تجربهاي متفاوت در اين انتخابات حاضر خواهد شد. البته برخي بر اين باورند كه جريان اصولگرايي واقعا وجود خارجي ندارد و اين يك نهاد امنيتي است كه در راس اين جريان نشسته و براي آن تصميم ميگيرد. در واقع در چند انتخابات اخير بيش از آنكه احزاب و گروههاي اصولگرا با هم ائتلاف و بر سر نامزد مورد قبول خود تفاهم كنند، يك نهاد غيرسياسي است كه با تعيين اولويت مورد نظر خود، جريان اصولگرا را به صحنه ميآورد. اين ادعا شايد به اين شكل قابل طرح و دفاع نباشد اما نميشود انكار كرد كه اصولگرايان در شرايط كنوني بيشترين هماهنگي را با برخي نهادهاي خاص نشان ميدهند و انتخابات براي آنان مانند گذشته يك رقابت صرفا سياسي نيست. آنچه در شرايط كنوني اصولگرايان را به نتيجه انتخابات آتي مجلس اميدوار كرده است، مشكلاتي است كه در كشور وجود دارد و آنان تلاش ميكنند آن را نتيجه اقدامات دولت اعتدالگراي مورد حمايت اصلاحطلبان معرفي كنند. آنان طي 6 سال گذشته از حمايت جدي امپراتوري رسانهاي متعلق به برخي نهادها برخوردار بودهاند؛ البته صدا و سيما و ديگر نهادهاي حاكميتي هم در اختيار آنان قرار داشت و بنابراين اصولگرايان از نظر زمينهسازي براي نقد دولت و رقباي انتخاباتي، خود را در جايگاه برتري احساس ميكنند و بر اين گمانند كه ميتوانند با استفاده از بستر اجتماعي مناسب موجود، در انتخابات آتي به پيروزي برسند. شايد برخي اصلاحطلبان تصور كنند مردم ريشه مشكلات موجود را ميشناسند. اما واقعيت اين است كه تاثير اين تبليغات مستمر در صدا و سيما و رسانههاي عمومي و خبرگزاريها و شبكههاي اجتماعي را نبايد دستكم و تغيير نگاه مردم درباره دولت را ناديده گرفت. شايد اصولگرايان نتوانند از همه اين نارضايتيها بهره بگيرند اما زمينه بهرهبرداري براي آنان اكنون مساعدتر است.
ادامه دارد