پرسه در جهان موازي
آزاده بهشتي
گشت زدن در شهر شبيه باز كردن دري است كه هياهو را به سمتت پرتاب ميكند. از خانه كه بيرون ميآيي در يك جهان موازي با خانهات قدم گذاشتهاي كه برخلاف ويژگي جهان موازي، يكي در سكوت راه ميرود و ديگري در هياهوي غبارآلودي پيش چشمت قد علم ميكند. فرقي ندارد در خانهات به كجاي شهر باز شود، شمال، جنوب، شرق يا غرب در هر صورت راه از سكوت به هياهو ميرسد، در يك نقطه هياهوي بيشتر و در نقطهاي ديگر هياهوي كمتر، اما در همه جا اين شلوغي و رفت و آمد سريع و متفاوت از خانه است كه در شهر پرسه ميزند.
اگر خانه و شهر را دو جهان بدانيم كه موازي يكديگر در حال رشد و حركت هستند؛ در هر دو واقعيتهايي در جريان است كه در آينده، حال و حتي گذشته ميگذرد و بر هم اثرگذاري دارند؛ به همين دليل است كه لازم است در اين دو جهان موازي همزمان قدم بزنيم، شباهتها را پيدا كنيم و دو جهان را با يك سرعت مناسب در كنار هم پيش ببريم تا يكي از آن ديگري عقب نماند. حركت همسو و قدم به قدم خانه و شهر ميطلبد تا هر يك از ما «پرسهزن»هاي قهاري باشيم؛ دليل اين پرسهزني هم مشخص است؛ رشد يكسان و هماندازه جهانهاي موازي خانه و شهر.
«شهرها به مثابه زيستگاههاي اصلي انسانها و پيش از «خيابان» به مثابه فضايي براي بيان آزاد موقعيت «سوژه» برميگردند»؛ اين تعريفي از شهر است كه ناصر فكوهي آن را مطرح كرده است. با اين نگاه پرسه زدن در شهر يك اتفاق خوب و ضروري براي شهرونداني است كه با سرعت و بدون توقف و نگاه به فضاي شهري، تنها از آن عبور ميكنند.
بودلر پرسهزني را يك قدمزن با شخصيت در خيابانهاي شهر توصيف ميكند كه نقشي اساسي در درك و ترسيم فضاي شهر دارد. مفهوم پرسهزن در بحث پديده مدرنيته در محافل دانشگاهي مفهوم مهمي است. همچنين اين مفهوم دريچهاي از تفكر در زمينههاي معماري و شهرسازي را باز كرده است. والتر بنيامين فيلسوف و زيباييشناس ماركسيست آلماني، اين مفهوم را ابزاري براي تحليل و همچنين شيوهاي از زندگي ميداند. از ديدگاه ماركسيستي او، پرسهزني مولود زندگي مدرن و انقلاب صنعتي است. او خود به نمونهاي از پرسهزن تبديل شد كه خيابانهاي پاريس را مشاهده ميكرد و به مطالعات اجتماعي و زيباييشناختي ميپرداخت.
با توجه به اين موارد پرسهزن و پرسه زدن در تهران نيز بايد از كلمهاي شيك و شعاري كه در مقالهها به كار ميرود به عملي فردي و مفرح تبديل شود كه شهروندان به آن ميل داشته باشند و اين اتفاق براي تهران روي نخواهد داد مگر با ايجاد فضاهاي عمومي شهري براي پرسه زدن.
تهران اين روزها يك فضاي جديد دارد كه قطعا يك موقعيت خوب براي پرسه زدن است. ميدان هفتتير كه پيش از انقلاب اسلامي به ميدان بيستوپنج شهريور معروف بود بعد از مدتها از حضور و هجوم شلوغيهايي كه ميل به توقف در آن را از بين برده، خالي شده است، كارگاه عمراني شهرداري از ميانه آن برداشته شده و جايش را درختان نوپا و نيمكتهاي تازه گرفته است. موقعيت مكاني ميدان كه از سمت جنوب با خيابانهاي شهيد مفتح و كريمخان زند و از سمت شمال با خيابان شهيد مفتح، بهار شيراز و بزرگراه مدرس در ارتباط است؛ اين بخش را به يكي از مهمترين شاهراههاي ترددي تبديل كرده است؛ تردد ماشين و عابر توامان.
ايستگاه شهداي هفتتير خط يك متروي تهران در اين ميدان نيز از سالها پيش عبور و مرور در آن را دوچندان كرده است. اگر به اين موارد مساحت 000/33 مترمربعي ميدان را اضافه كنيم، اهميت تبديل آن به يك فضاي عمومي و مكاني براي پرسه زدن را بهتر درك ميكنيد.
حال ميدان هفتتير با وجود گرماي چهل و چند درجه شهر و آلودگي نسبي هوا خوب است، هرچند هرازگاهي غرغر و شكايتي از سختي تردد ماشينها در اين بخش از شهر ميشنويم اما با توجه به اينكه هفتتير يكي از مراكز اصلي و بورس خريد مانتو است و در كنار اولين مسجد مدرن تهران- مسجد الجواد- قرار دارد؛ خود را براي حضور شهروندان و پرسهزنهايي كه ميخواهند شهر را بهتر و عميقتر ببينند، آماه كرده است. در ميدان هفتتير پرسه بزنيد.