مخالفهاي سياسي
اگر پاسخ مثبت است، كداميك؟
3- مخالفان سرپرستي حسيني كه بر سياسي بودن ايشان گلايه داشته و بر آن شوريدهاند خود گرفتار سياستزدگياند! زيرا تمام دليلهايي كه بر سياسي بودن او اقامه ميكنند فينفسه سياسي است. يعني با دغدغه سياسي او را به سياسي بودن متهم ميكنند. اگر سرپرست يا نامزد وزارت از چهرهاي شناخته شده و مورد حمايت جناح اصولگرا بود آيا مخالفان باز هم نگران سياسي بودنِ ايشان بوديد؟
4- اما واپسين نكته آنكه در اين جدلهاي پايانناپذير و ملالآور معلمان كجا ايستادهاند؟ هنگامي كه موجي از حمايتهاي معلمان از نجفي از گوشه و كنار كشور بلند شده بود آيا كسي به آن توجه كرد؟ زماني كه دهها يادداشت و گفتوگو در رسانهها و هزاران هزار نظر و ديدگاه در فضاي مجازي عليه وزير پيشين در ميان معلمان دست به دست ميشد، دردمندان امروز كجا بودند تا مخالفت با انتخاب سياسي وزير را فرياد بزنند؟ بيتوجهي به نظر معلمان در اين زمينه سبب شده است كه وزيران بدون توجه به گرفتاريها و خواستههاي آنان، در پي راضي كردن و امتيازدهي مشروع و نامشروع به مخالفان خود در نهادهاي قدرت مانند مجلس و دولت و ... باشند! بدبختانه ماندگاري يك وزير به خواست و دلخواه زيردستان و حتي فرادستان خودش نيست بلكه به خواست و اراده نهادهايي وابسته است كه چندان شناختي از آموزش و دانشآموز و آموزگاري ندارند و همه چيز و همهكس را با متر منافع سياسي- جناحي ميسنجند! پرسش اين است كه اگر چنين رفتارهايي از سوي برخي نهادها سياسي نيست پس چيست؟
نگارنده چندان شناختي از سرپرست كنوني وزارت آموزش و پرورش ندارد اما بنا به تجربه ميداند كه سياستزدگي افراطي در نهاد آموزش بسيار ريشهدار است و مخالفتهاي امروز با حسيني بهشدت رنگ و بوي سياسي- جناحي دارد. چنين سياستزدگيهايي، بيش از هر چيز به نهاد آموزش، فرآيند يادگيري و پرورش نسلهاي آينده آسيب رسانده و پس از اين هم خواهد رساند.