پا به ركاب شويم
حسين آخاني
توسعه استفاده از دوچرخه در تهران و ديگر شهرها علاوه بر نبود خطوط امن دوچرخهسواري، با مساله گران بودن دوچرخه هم روبهرو است. متاسفانه وزارت صنعت، معدن و تجارت دوچرخه و ابزار مرتبط با آن را جزو كالاهاي لوكس در نظر گرفته است. خصوصا در مورد دوچرخههاي برقي قيمت تمامشده براي توليدكننده و واردكننده بسيار بالا است و در اين شرايط اقتصادي هزينه 7 تا 10 ميليون توماني براي خريد دوچرخه بازدارنده است. اما بايد به اين نكته هم توجه كرد كه قيمت گرانترين و باكيفيتترين دوچرخه برقي از قيمت برخي دستگاههاي گوشي موبايل كمتر است.اما حتي با فرض گران بودن دوچرخه برقي، خريد آن به نسبت خريد اتومبيل صرفههاي مادي و معنوي بسياري دارد. دوچرخه نه استهلاك اتومبيل را دارد و نه هزينه بنزين اما اين تنها صرفه جايگزينكردن دوچرخه با اتومبيل نيست. كسي كه دوچرخه ميخرد در واقع سرمايهگذاري بسيار عظيمي براي سلامتي و شادابي خود كرده است. اما بايد در نظر داشت كساني كه تمايل دارند از دوچرخه استفاده كنند بيشتر جوانان و دانشجوياني هستند كه شايد توان پرداخت هزينههاي دوچرخه را نداشته باشند. در اين وضعيت دشوار اقتصادي دولت ميتواند با چشمپوشي از منفعت ناچيزي كه ورود قطعات دوچرخه دارد زمينه استفاده از دوچرخه را تسهيل كند. همچنين دولت با حمايت از صنعت دوچرخهسازي ميتواند نقش پررنگي در رونق فرهنگ دوچرخهسواري در كشور داشته باشد. اين حرفها را به عنوان كسي به زبان ميآورم كه از كودكي تاكنون دوچرخهسواري كرده است. كودكيام را در روستا ركاب زدم و زماني هم كه براي تحصيل به آلمان رفتم تمام مسير را از خوابگاه به دانشگاه با دوچرخه رفتوآمد ميكردم. حال كه در دانشگاه تهران تدريس ميكنم حدود نه ماه ميشود كه از منزل تا دانشگاه ركاب ميزنم و اين فاصله حدود هفت كيلومتر راه است. تجربه شخصي دوچرخهسواري من در اين مدت بسيار مثبت بود زيرا توانستم در زمان صرفهجويي كنم. اين فرصت را داشتم كه در زمان رفت و برگشت به جاي اينكه وقتم در تاكسي يا خودروي شخصي تلف شود، همين زمان را به ورزش و شادي بگذرانم. از طرف ديگر سالها بود كه مشكل گوارشي داشتم اما بعد از اينكه دوچرخه را به عنوان وسيله تردد روزانه انتخاب كردم، تمام قرصها را كنار گذاشتم و ديگر اصلا لازم نيست حتي يك قرص بخورم. در واقع توانستم اين فرصت را به عنوان زماني براي ورزش مغتنم بشمرم. با اينكه هنوز قوانين لازم براي پوشش حمايتي از دوچرخهسواران وجود ندارد اما نميتوان گفت كه در شهر تهران اصلا امكان دوچرخهسواري نيست. بخش مركزي شهر تهران با توجه به شيب كمي كه دارد براي دوچرخهسواري مناسب است. از طرفي پليس راهور اجازه ميدهد دوچرخهسواران از خطوط بيآرتي بگذرند و همين فرصتي است كه دوچرخهسواران بدون دردسر و نگراني از اين خطوط استفاده كنند. از طرفي اگر دوچرخهاي مجهز به باتري و برق باشد ميتواند به راحتي براي مناطق شيبدار مورد استفاده قرار بگيرد. در اين روزها به عينه شاهد هستم كه ميزان استفاده مردم از دوچرخه افزايش يافته است. در روزهاي اول كه در تهران پا به ركاب شده بودم، به ندرت با دوچرخهسواران برخورد ميكردم اما اين روزها مردم بيشتري را با دوچرخه ميبينم. از طرف ديگر واكنش مردم هم برايم جالب است. وقتي با دوچرخه از پيادهرو رد ميشوم به من لبخند ميزنند يا اينكه بدون اينكه زنگ بزنم راه را براي من باز ميكنند. اين استقبال نشاندهنده اين است كه حركت شهردار تهران در همراهي با دوچرخهسواران تاثير مثبتي داشته است و به جامعه حس اطمينان داده كه مديريت شهري همراه آنها است. علاوه بر اين مردمي هم كه ترس و ترديد را كنار گذاشتهاند و پا به ركابشدهاند، در عمل ديدهاند كه در شهر تهران امكان دوچرخهسواري وجود دارد. به نظر ميرسد سرانجام تابوي دوچرخهسواري در تهران شكستهشده است.
خوشبختانه شهرداري در داخل دانشگاه تهران پاركينگي براي دوچرخه ايجاد كرده است اين كار منجر به استقبال دانشجويان و همكارانم شده است و ميبينم كه دانشجويان با دوچرخه وارد دانشگاه ميشوند. با اينكه برخي كارشناسان زيرساختهاي شهر تهران را مناسب دوچرخه نميدانند اما ميتوان راهحلي براي همين مسائل پيدا كرد و به بهانه زيرساخت خود را از ركابزدن محروم نكرد. براي مثال ميتوان به صورت تركيبي ركاب زد، يعني برخي از مسيرها را در مسيرهاي خلوت و امنتر طي كرد. از طرف ديگر پيدا كردن مسيرهاي امن خصوصا در اطراف محل زندگي هر شخصي كار پيچيدهاي نيست اما اين اقدام براي گسترش عمومي دوچرخهسواري به تنهايي كافي نيست. ما طرحي را به شهرداري به نام «ايجاد كريدور دوچرخهسواري بين پاركها» ارايه كرديم. اين طرح با توجه به آبوهواي مناسب پاركها و امنيتشان مسيرهاي ويژهاي را در كنار پاركها براي دوچرخهسواري پيشنهاد ميكند و مشابه اين طرح را به شخصه در شهرهاي اروپايي مثل شهر ادينبورگ در اسكاتلند مشاهده كردهام. اين طرح هم هزينه پاييني دارد و هم دوچرخهسواران كمتر در معرض آلودگي قرار ميگيرند. به هر روي به نظرم در شرايط موجود هم ميتوان پا به ركاب شد و نبايد به خاطر ترس از مسائلي كه در حال حاضر وجود دارد دور دوچرخه و دوچرخهسواري را خط كشيد.