• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۴ آبان
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4415 -
  • ۱۳۹۸ سه شنبه ۲۵ تير

كاغذ آقا...كاغذ

آخه اين «سلاطين محترم! ميان اين همه كارو كاسبي نان و آب دار، چرا عدل گير داده‌اند به اين قلم جنس كه خوراك حياتي فرهنگ اين مملكته؟...

گوشي همراه و تلفن دفترش همزمان زنگ مي‌خورد... نگاهي به شماره‌هاي تماس‌گيرنده‌ها مي‌كند، سرتكان مي‌دهد و مي‌گويد: بفرما! جواب اينارو چي بديم؟ جان شما صبح تا شب كارمون شده وعده سرخرمن دادن به اين و اون و كله ملتو به طاق كوبوندن...

پك فلاجي به سيگارش مي‌زند و انگار كه مچ كسي را گرفته باشد توي چشم‌هايم زل مي‌زند و مي‌گويد: شما مي‌گين سر نخ اين قضايا دست كيه جناب؟

لوچه مي‌كنم و مي‌گويم: به قول شاعر: پاسخ هست و زبان پاسخ نه!

مي‌گويد: بدي‌اش اينه كه ما ملت خيلي زود با همه چي كنار مي‌آييم... نظرتون چيه؟

«نظري ندارم...» حرفش را ادامه مي‌دهد: حالا اين وسط با اين بي‌تفاوتي و كنار اومدن چه بلايي سر يه عده مي‌آد بماند... روزگاري شده كه هركي رو مي‌بيني دودستي كلاه خودشو چسبيده باد نبردش آقا، گور باباي ديگري! اين خيلي بده آقا... فاجعه است... فاجعه است... ما اين‌جور مردمي نبوديم... مسوولان بايد آستين بالا بزنند و كاري بكنند. اين جوري كه سنگ روسنگ بند نمي‌شه آقا!
هر دم از اين باغ بري مي‌رسد! آدميزاد شير خام خورده آقا، بعضي وقت‌ها پيش خودش مي‌گه نكنه خداي نكرده، زبونم لال، خود حضرات هم... توبه!

انگار كه از اين همه درددل كردن طرفي نبسته و به نتيجه‌اي نرسيده مي‌گويد: حسابي غافلگير شديم آقا! حالا ما هنوز جسم و جاني داريم و مي‌تونيم لك و لكي بكنيم و به خودمون اميد بديم كه يوسف گمگشته بازآيد به كنعان غم مخور! اون نشرهاي ريزه ميزه و يه‌لاقبا كه هستي شونو حراج كرده‌اند تا يه دكه‌اي راه بندازن و ناني سر سفره شون ببرن، تكليفشون چيه؟

اينها را كه مي‌گويد دوباره ساكت مي‌شود و نگاهم مي‌كند. انگار كه اين من هستم كه بايد به جاي دولتي‌ها و مسوولان و رانت‌خوارها! پاسخگوي اين وضعيت آشفته و بلبشو باشم.

در فاصله گپ و گفت ما چندبار تلفن دفتر و گوشي همراهش زنگ خورد كه قطع‌شان كرد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون