• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4418 -
  • ۱۳۹۸ شنبه ۲۹ تير

ادامه از صفحه اول

تصاعد در تنش

يك نوع درگيري محدود نظامي در خليج فارس ايجاد كنند. يعني يك درگيري نظامي كنترل شده‌اي كه دونالد ترامپ بتواند از آن بهره‌برداري مطبوعاتي براي كمپين تبليغاتي خود انجام دهد و به نوعي بيان كند در شرايطي كه ايراني‌ها وارد مذاكره نشده‌اند، ايراني‌ها مسيري كه انتخاب كرده‌اند مسير درگيري است و من هم از اين مسير نمي‌ترسم و اين مسير را ادامه خواهد داد تا زماني كه خواسته خود را محقق كند. يك سناريوي امريكايي‌ها اين موضوع است و تلاش مي‌كنند در اين مسير قدم بردارند و ممكن است، تيم تندرويي كه اطراف آقاي ترامپ قرار دارند اين سناريو را مطرح كرده باشند كه اگر ايران به مذاكره تن ندهد، امريكا بايد به سمت يك درگيري نظامي محدود كنترل ‌شده با ايران برود تا پرستيژ جمهوري اسلامي را در منطقه تضعيف كند و ترامپ از آن بهره‌برداري لازم را براي انتخابات ببرد. در مقابل ايران نيز اعلام كرده كه هر نوع درگيري اوليه به معني آغاز يك جنگ خواهد بود و به يك درگيري محدود ختم نخواهد شد. اگر اين دو سناريو را كنار يكديگر قرار دهيم، داستان پهپاد مقداري شفاف‌تر مي‌شود. به اين معني كه ترامپ عنوان مي‌كند كه پهپاد ايران را مورد هدف قرار دادم بدون اينكه ايران واكنشي نسبت به آن نشان دهد. بنابراين تهديد ايران توخالي است و عملي نخواهد شد. هر چند اين موضوع يك سناريو است اما اگر تصوير را به شكلي كلان‌تر تبديل كنيم به نظر مي‌رسد، تنش‌ها در خليج فارس حالت تصاعدي به خود گرفته و در اين شرايط ممكن است برخي اتفاقات و تصادفاتي رخ دهد كه اصلا مشخص نيست چه كسي عامل آن است و خود اين اتفاقات مي‌تواند زمينه‌ساز درگيري شود و اين چيزي است كه اكنون بسياري از كشورها نگران آن هستند. ايران نيز صراحتا از برخي كشورها و به طور مشخص چين، ژاپن و اروپايي‌ها خواسته است كه مسووليت‌پذيري بيشتري نسبت به برجام داشته باشند و به امريكا فشار وارد كنند كه از افزايش تنش در منطقه جلوگيري كنند. در حال حاضر امارات و تا حدي عربستان به نوعي اعلام كردند كه مايل به تصاعد تنش نيستند و اينها نشان مي‌دهد كه افزايش تنش در خليج فارس منجر به يك درگيري ناخواسته و جدي شود. اما موضوع ديگري كه بسيار حايز اهميت است، بحث آسيب ساير كشورهاي حاشيه خليج فارس از اين موضوع است چراكه اكثر اين كشورها بسيار آسيب‌پذير به لحاظ امنيت ملي هستند. برخي كشورها مانند امارات، بحرين و قطر به صورت جدي ضعف ژئوپولتيك دارند چراكه به لحاظ وسعت بسيار كوچك و آسيب‌پذير هستند و بدون عمق استراتژيك و بدون موانع طبيعي ژئوپولتيكي كه بتواند جلوي تهاجم را بگيرد، وضعيت اين كشورها را نگران‌كننده كرده است. كشورهاي كوچكي مانند كويت، قطر، امارات و حتي بحرين در مقايسه با عربستان و عمان به مراتب آسيب‌پذيرتر هستند. از سويي ديگر موضوع عربستان نيز حايز اهميت است. مساله عربستان اين است كه يك بازي بزرگ را آغاز كرده و يك بلندپروازي سياسي دارد كه اين موضوع در واقع متكي به زيرساخت‌هاي داخلي عربستان نيست و بيشتر منوط به اين است كه امريكا از عربستان حمايت مي‌كند. از همين رو عربستان بخش عمده استراتژي خود را در اين بلندپروازي سياسي در تلاش براي جايگزين كردن خود به جاي مصر در جهان عرب عمدتا منوط به اين موضوع كرده است كه امريكا با عربستان سعودي همراهي كند. اما فضاي طي 3 سال گذشته نشان داده كه آقاي ترامپ هم از عربستان پول دريافت مي‌كند و هم با آنها همراهي نمي‌كند. بنابراين عربستان و امارات به دليل اين رفتار ترامپ در اين موضع‌گيري خودشان دچار ترديد شدند و به اين جمع‌بندي رسيده‌اند كه اگر درگيري نيز صورت گيرد، امريكا در حمايت از اين كشورها ورود نخواهد كرد بنابراين نگراني هر كدام از اين كشورها نگراني خاص خودشان است. كشورهاي كوچك نگراني خاص خود را دارند، قطر به دليل درگيري با عربستان و امارات، كويت به دليل وضعيت ژئوپولتيكي منحصر به فردي كه دارد در يك طرف آن عراق قرار دارد كه در شرايط چندان آرامي به سر نمي‌برد در سوي ديگر آن عربستان قرار دارد كه قصد دارد در امور داخلي اين كشور دخالت كند و در سوي ديگر بحرين نيز موقعيتي مشابه دارد. از همين رو هر يك از اين كشورها ضمن اينكه نگراني خاص خود را دارند اما در عين حال يك نگراني كلي هم دارند، آن هم اين است كه امريكايي‌ها برخلاف وعده‌هايي كه تاكنون داده‌اند واقعا در مقابل بحران‌ها و درگيري‌هاي نظامي نتوانند از اين كشورها در حدي كه انتظار دارند، حمايت كنند. هر چه شدت بحران در خليج فارس افزايش پيدا مي‌كند اين نگراني‌ها نيز عميق‌تر مي‌شود. اما اگر بخواهيم آينده تنش ميان ايران و امريكا را مورد بررسي قرار دهيم، نظريه‌هاي بحران اين موضوع را مطرح مي‌كند كه يك بحران زماني فروكش پيدا مي‌كند كه به اوج خود مي‌رسد. از همين رو كشورهاي منطقه و دو طرف درگيري يعني ايران و امريكا چه برداشتي از صحنه و بحران داشته باشند، نقطه اوج بحران تعريف مي‌شود. يعني اگر امريكايي‌ها به اين جمع‌بندي برسند كه بحران هنوز به اوج خود نرسيده است اين مسير را ادامه خواهند داد و اگر ايران نيز به اين جمع‌بندي برسد كه بحران به حدي نرسيده كه بخواهد تصميم به كنترل آن بگيرد ممكن است ايران هم در مقابل اقدامات امريكا واكنش نشان دهد. از همين رو چه زماني دو طرف به اين ادراك برسند كه بحران به اوج خود رسيده تا بخواهند آن را كنترل كنند بسيار حايز اهميت خواهد بود.

 

نمايندگان و كميسيون اصل 90

به عقيده نگارنده آنچه در اصل سبب ايجاد اين قبيل حواشي شده، روند در پيش گرفته شده است. هيات رييسه با تكيه بر اين مهم كه چون براي رياست كميسيون اصل 90 فرد معرفي شده بايد نصف به علاوه يك مجموع آرا را كسب كند به همين سبب امكان معرفي دو تن يا بيشتر براي رياست اين كميسيون به صحن علني وجود ندارد حال آنكه اين موضوع كه در جريان معرفي رييس مجلس كه از اهميت به مراتب بيشتري برخوردار است نيز ايجاد شده و مشكلي را ايجاد نكرده است. آنچه هيات رييسه بايد به آن توجه ويژه داشته باشد، احترام به شعور جمعي نمايندگان و باز گذاشتن دست آنان براي انتخاب و معرفي گزاره‌هاي بيشتر به صحن علني است. با اين اقدام علاوه بر ايجاد رقابت، امكان حضور افراد شايسته بيشتري در كميسيون اصل 90 فراهم مي‌شود. روند كنوني سبب شده كه انتخاب رييس كميسيون اصل 90 همواره جزو انتخابات‌هايي باشد كه ميزان مشاركت نمايندگان در قياس با ساير انتخابات‌ها كمتر است. بسياري از نمايندگان در جريان اين انتخابات يا راي نمي‌دهند يا راي سفيد و ممتنع به صندوق مي‌اندازند، اقدامي كه دليل اصلي آن نبود حق انتخاب است. بدين‌ترتيب به نظر مي‌رسد آنچه كه مي‌تواند در اين روند تغيير ايجاد كند، تغيير نوع نگاه هيات رييسه و حركت آنان به سمت برگزاري آزادانه انتخابات رياست كميسيون اصل 90 است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون