برخيز و اول بكش (237)
فصل بيست و سوم
انتقام از مغنيه
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
طنز ماجرا اين بود كه قبل از آنكه موسوي كشته شود، حزبالله و حاميان ايراني آن بيشتر نگران استحكام موقعيتشان به عنوان يك نيروي اجتماعي و سياسي در لبنان بودند تا اينكه به اسراييل حمله كنند. با آنكه حملات چريكي عليه اسراييليها طي دهه 1980 صورت گرفته بود كه عمدتا به خاطر فشار بخش افراطيون در حزبالله به رهبري نصرالله بود، اما آنها در اولويت بالا نبودند و به هيچ وجه دلالت بر آن نداشت كه سازمان تحتتاثير آن بخش است.
اما بعد از كشته شدن هدفمند، اولويتها جابهجا شدند. سپاه پاسداران انقلاب اسلامي گرايش نصرالله را ترجيح داد و آنها معتقد شدند كه برخورد با دشمنشان در جنوب را بايد در اولويت بالا قرار داد. آنها حالا احساس ميكردند كه حزبالله بدون خلاص شدن از اشغال اسراييل در ترجمان انقلاب (امام) خميني موفق نخواهند شد.
مردي كه نصرالله دستور داد تا سياست جديد را اعمال كند، سرپرست نظامي حزبالله، عماد مغنيه بود؛ فرد «تندرو» كه سيزده سال پيش از اين با دلالان مواد مخدر و فحشا برخورد ميكرد، يك چريك ايدئولوگ كه جهاد اسلامي را درست كرد. مئير داگان گفت، «او با تمام احترامي كه براي نصرالله قائل بود، مسوول تقويت كردن ارتش حزبالله بود و نه نصرالله. به خاطر او (مغنيه) و گروهي از عوامل نزديك به او بود كه سازمان يك تهديد استراتژيك براي دولت اسراييل شد.»
مغنيه براي سالها يك دلخوري تاكتيكي داشت. اسراييل در سال 1985 براي دفاع از مرز شمالياش يك منطقه امنيتي درست كرده بود، يك نوار باريكي از قلمروي جنوب لبنان كه توسط اي دي اف كنترل ميشد. هدف از اين كار اين بود كه تا آنجا كه ممكن است نيروهاي دشمن را از شهركهاي يهودينشين دور نگه دارد و مقابله با آنها را منحصرا در درون قلمروي لبنان محدود كند.
اسراييل علاوه بر آنكه زندگي سربازان خودش را حفظ كند، يك شبهنظامي نيابتي از طرف اسراييل را به نام ارتش جنوب لبنان (اس ال ا) كه عمدتا شامل مسيحيان و شيعيان دهكدههاي آن منطقه كه دشمنان قسمخورده فلسطينيها در لبنان و حزبالله بودند، درست كرده بود.
استفاده از اس ال ا اين امكان را به اسراييليها داد تا حزبالله را صرفا يك تهديد موقتي براي مرزهايش ببيند تا يك ارتش چريكي كه يك جنگ متقارن را در سر دارد.
چندين سرباز عمدتا افراد اس ال ا وقت و بيوقت كشته ميشدند اما از نقطهنظر ايدياف همين وضعيت بر يك مقابله تمامعيار با نيروهاي حزبالله ترجيح داشت. اما اكنون براي مغنيه كه توسط نصرالله براي هر كاري آزاد بود، اولويت انتقام سريع از تروركنندگان موسوي بود. جنگجويان حزبالله به محض آنكه تشييع جنازه رهبر مقتولشان پايان يافت اقدام به پرتاب چندين راكت به جليله غربي كردند. آنها براي 5 روز مجتمعهاي شمال اسراييل را كه اكثر شهروندان آن تحت حفاظ سپرهاي مقابله با بمب بودند، بمباران كردند. اين قدرت آتش بيشتر از هر قدرت آتشي بود كه حزبالله عليه جوامع اسراييلي تا آن زمان به كار برده بود.
فقط يك دختربچه ششساله به نام آويا عليزاده در دهكده كشاورزي گورنوت هاجليل كشته شد – اما پيامي كه نصرالله و مغنيه به اسراييل ارسال كرده بودند روشن بود: از حالا به بعد هر عملي عليه حزبالله يك حمله مستقيم نه تنها به ايدياف بلكه عليه شهروندان در شمال اسراييل دارد.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه