ادامه از صفحه اول
سياست پيچيده بريتانيا
هر چند يك فشار سياسي مضاعف را به ايران وارد ميكند از اين جهت كه اروپاييها از بريتانيا حمايت و انتقاد خود را متوجه ايران ميكنند، احتمال اينكه اگر اين موضوع به شوراي امنيت كشيده شود، يك بيانيه سياسي مشترك عليه ايران صادر شود، وجود دارد، اما به نظر نميرسد كه قصد داشته باشند فراتر از يك بيانيه مشترك عليه ايران وارد عمل شوند؛ چراكه موضعگيريهايي كه اروپاييها در اين زمينه كردند به دنبال حل موضوع از طريق سياسي هستند. همه ميدانند اگر بخواهند تنش در منطقه را افزايش دهند، برجام آسيب جدي خواهد ديد و اين چيزي نيست كه اروپاييها در اين مرحله به دنبال آن باشند. اما اگر بخواهيم به چشمانداز حل اين موضوع بپردازيم، باتوجه به اينكه ايران بسيار محكم و قاطع بر سر مواضع خود بر سر كشتي انگليسي و توقيف نفتكش ايراني در تنگه جبلالطارق ايستاده است، نوع رفتارها و موضعگيريهايي كه انگليسيها داشتهاند و تهديد كردند و در عين حال بر موضوع راهحل سياسي تاكيد كردهاند،
به نظر ميرسد در اين مرحله به يك توافقي دست پيدا كنند بيشتر است تا اينكه بخواهند به سمت افزايش تنش با ايران پيش بروند، زيرا شرايط و تنش در منطقه خليجفارس بسيار پيچيده و غيرقابل پيشبيني است. ولي نوع رفتار و مواضع نشان ميدهد كه به يك راهحل سياسي نزديكتر هستند تا بخواهند به سمت افزايش تنشها قدم بردارند. در سوي ديگر اين موضوع خواه ناخواه روي روابط دوجانبه بريتانيا و اتحاديه اروپا اثرگذار خواهد بود. هر چند بايد گفت كه ما روابط اقتصادي و تجاري آنچناني با بريتانياييها نداريم. اما نبايد فراموش كنيم كه بريتانياييها برخلاف ساير كشورهاي اروپايي و حتي امريكا و كانادا، هيچگاه به دنبال قطع ارتباط سياسي با ايران نبودند. همواره به دنبال آن بودند كه كانال ارتباطي خود را با ايران حفظ كنند. حتي پس از حمله به سفارت انگليس و تعطيلي آن در تهران و ماجراهاي متعددي كه پس از آن رخ داد، باز هم به دنبال آن بودند به نوعي كه موضوع را حل و فصل كنند و بتوانند سفارت خود را در تهران باز نگه دارند و به اهميت برقراري ارتباط باور دارند و متوجه هستند كه بايد كانالهاي سياسي با ايران را باز نگه دارند، چراكه از اين طريق ميتوانند فضاي منافع خود در منطقه را بهتر دنبال كنند. از سوي ديگر اين موضوع هيچ تناقضي با سياستهاي فراآتلانتيكي آنها با امريكا ندارد و كاري كه امريكاييها به دليل قطع ارتباط با تهران نميتوانند انجام دهند انگليسيها تلاش ميكنند با حفظ ارتباطاتشان با ايران اين كار را انجام دهند تا از اين طريق بتوانند اهداف و راهبردهاي خود را در خليجفارس و خاورميانه پيش ببرند.
نظارت بيشتر بر صدا و سيما
در شرايطي كه ما در تحريم هستيم و اقتصادمان متكي به نفت است، چهارده ميليارد دلار به كالاهاي اساسي و ضروري اختصاص داديم؛ اما اين كالاها به دست چه نهادهايي رسيده و چگونه توزيع شده است؟ آيا واردات آن نهادها بر اساس نيازمنديهاي آنها بوده است؟ متاسفانه ميبينيم كه اينطور نبوده و رانتهاي بسيار زيادي در اين ميان ايجاد شده است. شركت خودروسازي چاي وارد كرده و تيم فوتبال تاير خودرو! 33 شركت ارز دولتي براي وارد كردن كاغذ گرفتند اما كتاب و مطبوعات باز هم مشكل دارند. اگر ما از نظارتهاي قانوني همه نهادها استقبال كنيم، اين تخلفها اتفاق نميافتد. در بحث صدا و سيما هم كه اخيرا مورد تاكيد رييسجمهور بود، اگر شوراي نظارت به درستي به وظايفش عمل كند و با قاطعيت و جديت به مسائل وارد شود، بسياري از مشكلات اين سازمان حل خواهد شد. صداوسيما از سازمانهاي بسيار مهم كشور است. تعابيري كه حضرت امام(ره) و رهبري از اين سازمان دارند، بسيار مهم است. از جمله اينكه صداوسيما به دانشگاه تشبيه شده است. اگر بر اين سازمان به ويژه بر بخش بودجهاش نظارت درستي از سوي شوراي ذيربط صورت بگيرد، به نفع همه است. ما ميتوانيم در چارچوبهاي نظام و قانون اساسي با نظارت قوي و كارآمد سران سه قوه و همينطور نظارت خود صداوسيما بر برنامهها، هزينه دولتي و بودجه دولتي صداوسيما را به حداقل برسانيم. اگر بتوانيم برنامهسازي بعضي از شبكهها را به بخش خصوصي واگذار كنيم، صداوسيما به يك سازمان درآمدزا تبديل خواهد شد و همينطور، هزينه دولت در اين بخش به حداقل خواهد رسيد. دولت وقتي به سازمان صدا و سيما بودجه ميدهد، ميتواند به عنوان عضو شوراي نظارت بر عملكرد صدا و سيما نظارت داشته باشد. ضمن اينكه نظارت اين شورا بر عملكرد صداوسيما صرفا نظارت بودجهاي نيست، بلكه دامنهاي وسيعتر دارد و ميتواند جنبههاي مختلفي از عملكرد اين سازمان از جمله محتواي آن را هم در بر بگيرد. به هر حال به نفع همه از جمله خود سازمان صداوسيماست كه بيش از پيش از نگاه نظارتي شوراي نظارت كه نمايندگان سه قوه در آن عضويت دارند، بهرهمند شود. چنين نظارتي، ميتواند سطح كيفي برنامههاي صدا و سيما را تا حد زيادي ارتقا بخشد.
در راستاي تامين منافع ملي
چنانچه به فراخوان چند هفته پيش امريكا توجهي نكردند و هماكنون امريكاييها در منطقه تنها ماندهاند.
بر اين اساس به نظر ميرسد امروز بهترين فرصت براي بهرهبرداري از اقدامات، صورت گرفته است. ما نبايد مغرور شويم بلكه بايد ضمن اينكه قدرت دفاعي خود را به رخ امريكاييها ميكشيم و به انگليسيها نيز نشان ميدهيم كه همراهي با امريكا به ضررشان است بايد به دنبال حفظ اقتدار خود و تامين منافع ملي كشور باشيم. حال آنكه حفظ اقتدار نيازمند فعاليتهاي ديپلماتيك است و تنها به واسطه توان نظامي محقق نميشود. بنابراين در شرايط فعلي با توجه به دستاوردهاي ارزشمند دفاعي و امنيتي در مدت اخير ميتوان به سمت بهرهبرداري ديپلماتيك گام برداشت. ما با مروري بر تحولات چند هفته اخير به اين نتيجه ميرسيم كه برخلاف قضاوتهاي چند هفته پيش كه ظاهرا راه مذاكره را بسته و اين طور به نظر ميرسيد كه اين مسير به بنبست رسيده است، امروز در پي دستاوردهاي نظامي اخير راه براي ديپلماسي باز شده و فرصت بهرهبرداري سياسي و ديپلماتيك فرا رسيده است.