دانشآموزان و استارتآپها
محمدرضا نيكنژاد
يكي، دو روز پيش در يكي از كارگاههاي «نانو استارتآپ»، ويژه دانشآموزان متوسطه اول و دوم، شركت كردم. اين رويداد به ابتكار «پژوهشسراي آموزش و پرورش منطقه 5» تهران و به ميزباني دبيرستان پسرانه غيردولتي «فرهنگ نوين» در همين منطقه برگزار شد. «استارتآپ» تعريفهاي گوناگوني دارد اما شايد سرراستترينشان اين باشد كه «نقطه آغاز يك كسب و كار نوين است كه عموما بر فناوريهاي تازه استوار است و ممكن است فردي راهاندازي شود يا گروهي و...» البته اين يادداشت نميخواهد به شكل تخصصي به استارتآپها بپردازد بلكه قصد دارد ضرورت برگزاري چنين كارگاههايي را براي نوجوانان و جوانان مورد تاكيد قرار دهد و دستاندركاران آموزشي و سياستگذاران در حوزه اشتغال را براي ورود تخصصيتر به چنين كنشهايي فرابخواند.
از آغاز پيدايش آموزش و پرورش رسمي هدفهاي گوناگوني براي آن تعريف كردهاند، اما آنچه امروز بيش از هر هدفي مورد توجه است كاركرد آموزش در زندگي آينده نوآموزان، بهويژه در گستره شغلي، است. هواداران اين رويكرد
بر اين باورند كه نهاد آموزش بايد بهگونهاي باشد كه افراد پس از گذر از آن توانايي استخدام يا راهاندازي شغل را داشته باشند و اين شغل زمينه گذران زندگي براي آنان و خانوادهشان را فراهم كند؛ گرچه ديدگاههايي در رويارويي جدي با اين رويكرد نيز وجود دارد.
اگر به همان رويكرد نخست، يعني زمينهسازي براي اشتغال -كه در ميان خانوادهها، جامعه و سياستمداران گسترش فراواني دارد- بازگرديم بيگمان آموزش و پرورش ايران از همان دوران آغازينش ناكارآمد بوده و نتوانسته پاسخگوي نيازهاي فردي و اجتماعي كشور و دانشآموزان باشد. بر همه ما كه دوره مهمي از زندگيمان را در نهاد آموزش گذراندهايم، آشكار است كه اين نهاد معمولا نتوانسته راه درستي براي شناخت و پرورش استعداد و تواناييهاييمان در زمينه شغلي نشانمان دهد و شوربختانه همه را براي استخدامهاي دولتي و فلهاي آماده كرده و ميكند. گرچه اين دشواري در گذشته كمتر به چشم ميآمد اما با افزايش چشمگير جمعيت و مهاجرت، كمياب شدن شغلهاي سنتي، رقابت بر سر شغلهاي نوظهور، سخت شدن استخدامهاي دولتي و... داشتن حرفه و شغلي معمولي نيز بسيار دشوار و پيچيده شده است.
در اين شرايط آماده كردن نسلهاي آينده براي راهاندازي كسب و كارهاي فردي و گروهي ضروريتر از هميشه به نظر ميرسد. از اين رو وزارتخانههاي متولي اشتغال با همكاري آموزش و پرورش و آموزش عالي ميتوانند در يك برنامهريزي ميانمدت طرحهايي مانند استارتآپها را وارد برنامه درسي مدرسهها و دانشگاهها كرده و فضايي براي آشنايي دانشآموزان و دانشجويان با موقعيتهاي شغلي فراهم كرده و آنان را براي ورود به بازار كار ياري كنند. ورود كنشهايي مانند استارتآپها به ساختار يادگيري زمينهاي ذهني و عملي براي دانشآموزان را به گونهاي فراهم ميكند تا آسانتر و موثرتر پيشه آينده خود را يافته و آن را بسازند. چنين برنامههايي افزون بر اينكه فضايي واقعي و تجربي در گستره علوم و كاركردشان براي بچهها فراهم ميسازد، آنان را از فضاي خشك و
نمره محور كلاس دور كرده و آموزش را براي بسياري از نوآموزان سودمندتر و پذيرفتيتر خواهد كرد.
آموزگار