• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4422 -
  • ۱۳۹۸ چهارشنبه ۲ مرداد

نگاهي به عادات نويسندگي فردريش فون شيلر

نويسنده‌اي با كشويي پر از سيب‌هاي گنديده

سپيده موحد

 

 

نام فردريش شيلر خيلي زود در ميان بهترين‌هاي عرصه فرهنگ آلماني‌زبان قرار گرفت. برخلاف بسياري از اسلاف خود كه سال‌ها به فعاليت هنري و فرهنگي پرداختند تا در نهايت روزي، جايي، قرعه به‌نام‌شان افتاد، او به سرعت در كوپه شماره يك قطار فرهنگ و هنر سرزمين‌هاي آلماني‌زبان و البته جهان نشست. در 22 سالگي نمايشنامه «راهزنان» را نوشت و يك دهه بعد به واسطه نگارش همين متن شهروند افتخاري جمهوري تازه تاسيس فرانسه به او اعطا شد. گرچه ابتدا به صف موافقان انقلاب پيوست ولي بعدها با غيرانساني دانستن اعدام مخالفان و ناديده گرفته شدن آزادي از آن روگردان شد. پيش از تمام اينها همه‌چيز از يك اجبار آغاز شد؛ دوك‌ ورتمبورگ شيلر را مجبور به تحصيل در آكادمي علوم نظامي كرد و احتمالا همانجا بود كه جرقه آزادي‌خواهي و مبارزه در برابر چارچوب‌هاي اجباري در او شعله‌ور شد. علاوه بر اينها شيلر در مقام ميراث‌دار جريان‌هاي خردگرايي كانتي و دكارتي و لايبنيتس اين شانس را داشت كه در زمانه خروش مكاتب و نظريه‌هاي انديشمندان گوناگون تنفس كند. چنانكه نام او نيز به درستي در كنار مناديان آزادي و پيشگامان عصر روشنگري قرار گرفته است. پس از آنكه دريافت قرار نيست به زندگي ملال‌آور در آكادمي علوم نظامي ادامه دهد، تغيير مسير داد تا آنچه امروز به عنوان شاعر، نمايشنامه‌نويس، فيلسوف، مورخ و پزشك مي‌شناسيم ساخته شود. در رشته پزشكي به ادامه تحصيل پرداخت – دوران نشست‌هاي شبانه همراه با دانشجويان و بحث‌هاي طولاني پيرامون زيبايي‌شناسي و فلسفه- و پس از اتمام تحصيلات به عنوان پزشك هنگ در خدمت دوك هوهن‌برگ استخدام شد. روز ۱۳ ژانويه ۱۷۸۲ ميلادي نمايشنامه «دزدان» به قلم شيلر براي نخستين بار در تئاتر شهر مانهايم روي صحنه آمد. اجراي اين نمايشنامه با استقبال بي‌نظيري، به ويژه از جانب نسل جوان، مواجه شد. به‌دنبال آن آشوب و اختلال در سالن نمايش برپا شده و درگيري‌هايي رخ داد. شيلر جهت مشاهده اولين اجراي «دزدان» مخفيانه به مانهايم سفر و براي اولين بار از نزديك اجراي يكي از آثار خود بر صحنه را مشاهده كرد. در آن دوران دور شدن از پادگان امري غيرممكن بود و مجازات سختي به‌همراه داشت. شيلر حتي اجازه ملاقات خانواده خود را نيز نداشت. با آشكار شدن سفر مخفيانه، شيلر براي دو هفته به زندان انداخته ‌شد. دوك كارل اوژن نوشتن و انتشار هرگونه نمايشنامه و امثال آن! را اكيدا ممنوع كرد. بدون در نظر گرفتن اين نكته كه نابغه آلماني قرار نيست به چارچوب‌هاي اجباري تن دهد. شيلر در اتاق كارش كشويي مملو از سيب‌هاي گنديده داشت، مي‌گفت براي آنكه نياز مبرم به نوشتن را حس كند به اين بوي گند نياز دارد. استعاره‌اي از زيستن در اين جهان گنديده. همسايه‌ها غالبا شب‌ها صداي او را مي‌شنيدند كه نوشته‌هايش را با طمانينه دكلمه مي‌كرد، شيلر را مي‌ديدند كه تندتند بالاوپايين مي‌رود و بعد ناگهان خود را روي صندلي‌اش مي‌اندازد و چيزي مي‌نويسد؛ نوشتن‌هاي بي‌پاياني كه در نهايت نام او را كنار يوهان ولفگانگ فون گوته نشاند، منتها با يك تفاوت، گوته دهه هشتاد عمر خود را ديد اما شيلر در چهل‌وپنج‌سالگي درگذشت.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون