به بهانه انتشار كتاب «ارنست همينگوي» نوشته «فيليپ يانگ»
همينگوي از زاويه ديگر
رسول آباديان
درباره ارنست همينگوي، خالق آثار شگرفي چون «وداع با اسلحه»، «پيرمرد و دريا» و... مقالات و كتابهاي زيادي نوشته شده است؛ كتابهايي كه سعي دارند بخش ديگر از تاريك و روشن ذهنيت يكي از ماندگارترين نويسندگان جهان را به تصوير بكشند. همينگوي نويسندهاي پشت ميزنشين نبود و فقط از نعمت تخيلي سرشار بهره نميبرد و آنچه كه همينگوي را همنيگوي كرد، جستوجو در زواياي مختلف شناخت انسان از ديدگاه روانشناسانه و هستيشناسانه بود. همينگوي نويسندهاي است كه هرگز كهنه نميشود، زيرا در هر كدام از كارهايش، بخشي از وجود ناآرام خود را به نمايش گذاشته كه مخاطب را به عوالمي از جنس ديگر ميبرد. درباره كارهاي همينگوي بسيار گفتهاند و بسيار شنيدهايم، اما روايت يانگ از تشريح شخصيت او حكايتي است ديگر. يانگ در اين كتاب، همينگوي را نه تنها يك داستاننويس، بلكه به عنوان روحي جستوجوگر معرفي ميكند كه در خلال جنگ و مناسبات اجتماعي به دنبال ردپايي از انسان ميگردد. نويسندهاي كه نوعي دانش فلسفي را در دل روايت داستاني ادغام ميكند و از دل آن شخصيتهايي بيرون ميآورد كه چون شخصيت پيرمرد در پيرمرد و دريا به مرزي از فراانسان نزديك ميشوند. كتاب فيليپ يانگ از آن رو كتابي عالي براي خواندن است كه نگاهي كاملا بيطرفانه به نويسنده دارد و او را آنچنان روايت ميكند كه هست. همانگونه كه در بخشي از پيشگفتار اين اثر هم آمده، ارنست همينگوي در طول زندگياش به احتمال بسيار، مشهورترين نويسنده امريكايي بود. شيوه نگارشش، «قهرمانش» و روش و ديدگاهش به طور گستردهاي، نه تنها در جهان انگليسيزبان بلكه در هر جايي كه زياد كتاب ميخوانند، به رسميت شناخته شده است. شايد علتش اين باشد كه هيچ رماننويس ديگري چون او بر نثر داستاني مُدرن تاثير نگذاشته است؛ زيرا هر جا كه آثارش را شناختهاند، نثرش را به كار گرفتهاند؛ از آن تقليد كردهاند، بازش ساختهاند و همانندسازي كردهاند. افزون بر اين، او شهرت فوقالعادهاي به عنوان فردي خبرساز داشت؛ بيش از 30 سال هرگونه ماجراجويياش بدون استثنا در مطبوعات گزارش ميشد، ولي تا مدتها نه خود او و نه آثارش
به خوبي درك نميشدند و با وجود اينكه در دهه اخير گامهاي بلندي در جهت فهم آثارش برداشته شده است، هنوز هيچيك آنطور كه بايد
به درستي درك نشده است.
براي درك نويسندگان قابل اعتنا هرگز كليد سادهاي وجود ندارد، ولي در مورد همينگوي چيزي هست كه به نظر چون كليدي -يا حتي شاهكليدي- براي رهيابي به مفهوم آثار او مينمايد و اين كليد بيترديد از ديد هيچ خواننده مطلع و انديشمندي پنهان نميماند. اين كليد از قضا در همان نخستين داستان نخستين مجموعه داستان او، كه نخستين كتاب مهمش نيز بود، قابل كشف است. به هر شكل علاقهمندان آثار همينگوي و شخصيت او به تازگي فرصتي پيدا كردهاند كه وجوهي ديگر از حضور اين نويسنده را كشف و درك كنند. كتاب «ارنست همينگوي» را شيوا صفوي براي انتشارات نشرنو ترجمه كرده. دبيري مجموعه «نسل قلم» برعهده خشايار ديهيمي است.