برخيز و اول بكش (240)
فصل بيست و سوم
انتقام از مغنيه- ضربه شست مغنيه
به موساد
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
در حالي كه مغنيه فعاليت هستههاي خاموش را متوقف كرده بود، تحركاتش را در منطقه امنيتي ادامه ميداد. ماه به ماه و سال به سال، حركت حزبالله بهبود مييافت و جراتش افزايش. حزبالله با كمكهايي كه دريافت ميكرد، سيستمهاي به غايت پيچيده الكترونيكي به كار ميگرفت و ارتباطات راديويي ايدياف را رصد ميكرد و تجهيزات انفجاري كنار جادهاي را بهتر ميكرد به طوري كه آنها به تجهيزات خنثي كردن از راه دور اسراييل جواب نميدادند، جاسوس در ارتش آزاديبخش جنوب لبنان داشتند، بمبگذاران انتحاري را عليه ارتش ايدياف اعزام ميكردند و با هدف فتح استحكامات اسراييل در جنوب لبنان حملات رعدآسا ميكردند.نصرالله يك فهم درست از روان مردم اسراييل و حساسيت آنها به صدماتي كه وارد ميشد، داشت. فيلمهاي ويديويي كه شبهنظاميان حزبالله از عمليات خود ميگرفتند را بر ايستگاه تلويزيوني المنار حزبالله پخش ميكرد. اين كليپها سپس در اسراييل برداشته ميشد و غالبا در كانالهاي اسراييلي بازپخش ميشد. آنها اثرات مورد نظر را ميگذاشت كه استراتژيكيتر از تاكتيك بود. در طول زمان، ديدن ويديوهاي بيشمار از موفقيتهاي حزبالله شروع به كاهش اجماع ملي نسبت به حضور ايدي اف در لبنان شد. اسراييل به طور مكرر با بمباران عليه موقعيتهاي حزبالله و مقرهايي كه فعال بود، پاسخ ميداد كه هم شبه نظاميان را ميكشت و هم شهروندان را.مغنيه در بعضي مواقع به ظاهر احساس ميكرد كه اسراييل از خط قرمز عبور كرده است. هيچكس در اسراييل نميتوانست به طور مشخص بر عملياتي انگشت بگذارد كه او را خاموش كنند. اما بعد از دو سال از بمبگذاري بوينسآيرس، مغنيه يك حمله ديگري در خارج از خاورميانه انجام داد. در 11 مارس سال 1994 يك بمبگذار انتحاري يك كاميون مملو از دهها تن مواد منفجره را از حاشيه بانكوك به سمت سفارت اسراييل راند. اگر اين حمله موفق ميشد، باعث صدها جراحات ميشد. اما اين راننده كاميون را در ميانه جاده در مسافتي كوتاه نسبت به سفارت متوقف و فرار كرد.اين بار، اسراييليها تصميم گرفتند كه يك پاسخ لازم را بدهند. سوال اين بود كه اين مقابله به مثل بايد چه شكلي باشد. افسران آمان در دفتر نخست وزيري گفتند كه كافي نيست فقط به حزبالله ضربه بزنيم در عوض حاميان آن يعني ايرانيها بايد مورد هدف قرار بگيرند. آنها مطرح كردند كه سرلشكر عليرضا عسگري، فرمانده سپاه قدس يك كانديداي مناسب براي ترور است. اين طرح همچنين مسووليت عمليات را به موساد منتقل كرده بود.اما نخستوزير رابين نميخواست كه ايرانيها را درگير كند و در هر صورت كسي هم در اطلاعات اسراييل نبود كه بداند عسگري كجاست و يا چگونه براي كشتن او بايد به او نزديك شد.اما نخستوزير رابين يك هدف ديگر را امضا كرد. در بهار آن سال، دو مامور از واحد 504 متوجه يك اردوگاه حزبالله در نزديكي اين داراردا در نزديكي مرز لبنان- سوريه شدند كه در آنجا افسران آموزش ميديدند. عكسهاي هوايي از يك پهپاد و نيز رصد كردن ارتباطات راديويي كه توسط واحد 8200 انجام ميشد آن را تاييد ميكرد. بنابراين در دوم ژوئن بعد از مدتي برنامهريزي دقيق، هليكوپترهاي نيروي هوايي حمله كردند. 50 نفر از آنها كشته شدند و 50 نفر ديگر مجروح. در ميان اين افراد سران برخي از مقامات ارشد حزبالله و نيز دو نفر ديگر از سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ايران هم بود. يك مقام اسراييلي گفت «اين تقريبا كم و بيش مثل كسي بود كه دانشگاه ايتون در انگلستان را بمباران كند.»ايستگاه راديويي حزبالله اين حمله را «وحشيانه» ناميد و قول داد «يك پاسخ تمام و كمال در همه سطوح» خواهد داد. 46 روز بعد، مغنيه يك بار ديگر ضربه زد.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه