آيا كساني ميخواهند جلوي پاي مربي ايتاليايي سنگ بيندازند؟
استراماچوني در منگنه؟
سامان سعادت
بعد از حضور استراماچوني در استقلال، گمان ميرفت كه حواشي اين تيم به پايان خواهد رسيد و دوران سرخوشي هواداران آبيهاي پايتخت آغاز خواهد شد. اما وضعيت باشگاه استقلال در يك ماه گذشته، عكس اين موضوع را نشان ميدهد. استراماچوني با وعدههايي به تهران آمد و حالا كه قراردادش را امضا كرده، خبري از تحقق وعدهها نيست. او وضعيت استقلال را كاملا غيرحرفهاي ميداند و از وضعيت اين تيم راضي نيست. باشگاه استقلال بنا بر دلايلي كه هنوز براي كسي روشن نيست، براي اين مربي ايتاليايي مترجم نگرفته و تمام ارتباطها از طريق خطير يا جواد زرينچه برقرار ميشود. استرا با بازيكنان استقلال به زبان انگليسي صحبت ميكند و بسياري از بازيكنان اين تيم متوجه دستورات سرمربيشان نميشوند؛ اما اين واقعيت را به زبان نميآورند و سعي ميكنند از روي حركات دست و ميميك صورت استراماچوني متوجه منظور او بشوند. اينكه چرا مديران استقلال با وجود علم به اين موضوع همچنان مربي تيمشان را در اين شرايط نگه ميدارند، سوال بزرگي است كه بايد از طرف مديرعامل اين تيم پاسخ داده بشود. در زمان شفر هم مشكل مترجم وجود داشت و اميرحسين زرندي مدير رسانهاي وقت باشگاه وظيفه ارتباط او با رسانهها و بازيكنان را بر عهده گرفته بود كه بالطبع منطقي نبود يك نفر دو مسووليت تا اين حد مهم و تمام وقت را در اختيار داشته باشد. در حال حاضر هم دستياران و آناليزورهاي استقلال به استرا در ارتباط با بازيكنان و رسانهها كمك ميكنند، اما واقعيت اين است كه يك مترجم تماموقت، خرج سنگيني روي دست باشگاه نميگذارد. هزينههاي باشگاه بزرگي مثل استقلال به قدري هست كه با آوردن يك مترجم دچار مشكل نشود. اما گويا داستان از جاي ديگري آب ميخورد. بر اساس شنيدهها، برخي اعضاي هياتمديره استقلال با حضور اين سرمربي در راس كادر فني آبيها موافق نبودند و خواهان حضور يك مربي ايراني كه افتخارات زيادي با استقلال كسب كرده، بودند. تصميمي كه با مخالفت وزير ورزش روبهرو شد و مديران استقلال مجبور شدند به يك گزينه خارجي فكر كنند. استراماچوني يك گزينه گرانقيمت و با پرستيژ است، اما آيا تيمي كه از پس طلب پروپئيچ و هزينههاي درمان پادوواني برنميآيد، ميتواند از پس هزينههاي اين سرمربي بربيايد؟ داستان زماني جدي ميشود كه بدانيم برخي مديران باشگاه به استراماچوني وعده دادهاند هر بازيكني را كه ميخواهد خط بزند و آنها بهترين جايگزينها را انتخاب ميكنند. بهطور خاص، به او گفتهاند اگر سهرابيان و تيموري را خط بزند، احسان حاجصفي جذب ميشود؛ اما بعد از خط خوردن اين دو بازيكن هنوز خبري از جذب يك دفاع چپ اسم و رسمدار نيست.استراماچوني براي تقويت تيمش خواهان 5 بازيكن است كه يكي از آنها جذب شده. مجموع دستمزد بازيكناني كه اين فصل از جمع استقلاليها جدا شدهاند، در حد بودجه تيمي مثل ذوبآهن است. از فروش صيادمنش هم 800هزار دلار به باشگاه استقلال رسيده است. با اين شرايط جذب 4 بازيكن باكيفيت نبايد كار چندان سختي باشد. پس چطور است كه مديران استقلال همچنان در جذب گزينههاي مدنظر سرمربي تيمشان دچار مشكل هستند؟ آيا ارادهاي وجود دارد كه تمام خواستههاي استراماچوني برآورده نشود؟استراماچوني از امكانات تمريني استقلال و اردوي تركيه به هيچ وجه رضايت ندارد. استرا از اين وضعيت شگفتزده شده و خواستار اصلاح شرايط است. تيمي كه يك مربي كلاس جهاني را به عنوان سرمربي انتخاب ميكند، نبايد حداقل خواستههاي او را برآورده كند؟ اگر بپذيريم كه جذب بازيكن پروسهاي سخت و زمانبر است، اصلاح امكانات تمريني و مشخص شدن وضعيت مترجم، كار اصلا پيچيدهاي نيست و تنها به اراده مديران استقلال بستگي دارد. بايد ديد شايعاتي كه پيرامون استقلال، استراماچوني و مشكل برخي اعضاي هياتمديره با او شنيده ميشود، صحت دارد يا خير. اگر صحت دارد ميتواند مانعي براي موفقيتش باشد يا نه. به هر حال، بهتر است حالا كه اين مربي به ايران آمده، تمام امكانات را بسيج كنند تا نتيجه بگيرد. اخراج اين مربي، هزينهاي براي استقلال خواهد داشت كه تا سالها گريبان اين تيم را خواهد گرفت و روي عملكرد اين تيم در فصول آتي هم تاثير خواهد گذاشت. استرا در كارش جدي است و به دنبال كسب اعتبار در فوتبال خاورميانه است. چرا كساني بايد در كار او خواسته و ناخواسته سنگاندازي كنند؟