در پيچ و خم محلات تهران
نيوشا طبيبي
۱- چند روز پيش برگه تبليغاتي حاوي معرفي چندين نامزد براي انتخابات شوراياريها را در يكي از محلات تهران به دستم دادند. نام همه نامزدها با پيشوند «مهندس» شروع ميشد. بسياري از اين مهندسان كه براي آباداني محله و شهر خود نامزد شده بودند، اساسا تحصيلات مهندسي نداشتند و مسامحتا و لابد براي آنكه نظر شهروندان را جلب كنند و خود را مهندس و شهرساز و آشنا به امور فني و توانمند در مسائل شهر جا بزنند، اين عنوان را - لابد به پيشنهاد مشاور تبليغاتي - پيش از اسم خود آورده بودند.
اين كمصداقتي پيامي جدي در بر دارد، عزيزان، شهروندان را كم هوشتر و كم خردتر از خود ميبينند و تصور ميكنند كه با اين حيله ميتوانند چند راي بيشتر در محله خود كسب كنند و بعد پلههاي ترقي را در ساختار شوراي شهر تهران و شهرداري يكييكي بالا بروند و به سر منزل مقصود برسند.
۲- لازم به توضيح نيست، كار مديريت در ابرشهر تهران به علت پيچيدگي و عظمتي كه دارد، كار سختي است. كسب اطلاعات لازم از نارساييها و مشكلات محلات و كوچه و پس كوچههاي اين شهر قطعا نقش مهمي در اداره بسامان و منظم مناطق دارد. اساس به وجود آمدن شهرداريهاي مناطق و نواحي هم بر همين مبنا بوده است. در گذشتهاي نه چندان دور شهرداريهاي نواحي ساختمانهاي كوچكي با يكي، دو اتاق بودند كه شهردار ناحيه و دو، سه كارمند در آن مينشستند و كار ميكردند و البته كه در آن زمان معضلات شهري تهران تمامي نداشت و شهرداري فقط مصدر صدور جواز ساخت و مسوول جمعآوري زباله بود و هيچ يك را هم درست و پاكيزه انجام نميداد.
امروز شهرداريهاي نواحي تهران - يعني زيرمجموعههاي مناطق - ادارات عظيم و عريض و طويلي هستند كه دهها نيرو و خودرو و ماشينآلات و تجهيزات مربوطه در اختيار دارند. برپا شدن نهادي مدني مانند شوراياريها در كنار شهرداريهاي نواحي ميتوانند به امر مديريت شهري در تهران بهطور جدي كمك كنند. نقص كار اما در اينجاست كه معمولا اين نهادها در كوتاه زماني اثربخشي خود را از دست ميدهند و در شكل بدتر و زشتتر، خود تبديل به مسيري براي شكل گرفتن رانت و دور زدن ضوابط و آييننامهها ميشوند.
نبايد از همين آغاز به ديده ترديد به كار شوراياريها نگاه كرد، اميدوار باشيم كه افرادي وارد اين شوراها شوند كه واقعا قصد دارند كاري براي محله و شهرشان انجام دهند.
۳- در پيچ و خم محلات تهران، معضلات و در عين حال فرصتهاي بسيار بزرگي وجود دارند كه از چشم مديران و كارمندان شهرداري كه به كار روزانه خو گرفتهاند غالبا پنهان ميماند. به اين صورت فرصت و ثروت عظيمي در شهر تهران معطل مانده و استعدادهاي فراواني كه ميتوانند براي آباداني و ارتقاي كيفيت زندگي شهري به كار گرفته شوند، هرز ميروند. شوراياريها با اعضاي تازه نفس ميتوانند اين مشكلات و فرصتها را شناسايي كنند.
پروژههاي متعددي را ميشناسم كه با صرف هزينههاي ميلياردي آغاز شدهاند و بعد به دليل مشكلات، كار آنها معلق مانده و سازههاي زشت نيمه كاره و گودالهاي عميق خاكبرداري شده تبديل به چشماندازي بد شكل و البته خطرآفرين در محلات شدهاند، احتمالا شوراياريها خواهند توانست با پيگيري، اين پروژههاي ناتمام كه سرمايههاي شهر تهران به پاي آنها ريخته شده را به سرانجام برسانند.