بحران نفتكشها و دو سناريو
صابر گلعنبري
دامينيك راب، وزير خارجه جديد انگليس روز دوشنبه با اعلام مخالفت با مبادله كشتيهاي توقيف شده ، در واقع يك پرده از جهتگيري سياست خارجي بوريس جانسون در قبال ايران را كنار زد. اين در حالي است كه در روزهاي گذشته، ايران پالسهايي مبني بر آمادگي براي مبادله اين نفتكشها فرستاد. حال با موضع ديروز انگليس، اين پرسش مطرح ميشود كه بحران نفتكشهاي توقيف شده به كجا ختم خواهد شد؟ دو سناريو در اين باره مطرح است؛ نخست اينكه اين مبادله به شكلي غيررسمي صورت گيرد به اين معنا كه انگليس خوب ميداند كه نفتكش در قبال نفتكش ايراني توقيف شده است از اين رو اين احتمال وجود دارد كه به شكلي غيرمستقيم و بدون تن دادن به يك مبادله مستقيم طي يك مذاكرات، كشتي «گريس 1» پس از پايان مدت 30 روزه تمديد شده توقيف كشتي در جبلالطارق آزاد شود تا در مقابل آن، ايران هم بعد از مدتي كشتي انگليسي «ستينا امپيروا» را آزاد كند و مساله به اين شكل فيصله يابد. البته در اين حالت، اين پرسش مطرح خواهد شد سرنوشت تضميني كه لندن از تهران خواسته بود چه خواهد شد؟ مبني بر اينكه تضمين دهد اين نفتكش به سوريه نخواهد رفت. آيا انگليس به تاكيد ايران مبني بر اينكه سوريه مقصد نفتكش نبوده است، اكتفا خواهد كرد؟ اگر قرار بود اكتفا كند چرا خواستار تضمين شد؟ به هر حال اگر كشتي بر اساس اين سناريو آزاد شود هم مبادله ولو به شكلي غير اتفاق افتاده و هم تضميني دريافت نشده كه در اين صورت چنين مسالهاي اين پيام را در خود نهفته دارد كه انگليس به نوعي تسليم معادله «يك به يك» ايران شده است. اما سناريو و احتمال دوم اين است كه انگليس فعلا رغبتي به حل اين بحران ندارد و به آن به چشم يك فرصت نگاه ميكند و فعلا نميخواهد پايان يابد تا نهايت بهرهبرداري خود را از آن داشته باشد.
در حقيقت تلاشهاي لندن براي ايجاد يك ائتلاف دريايي نظامي در منطقه نيز در همين راستاست و از اين رو تداوم بحران نفتكشهاي توقيف شده و بحث و جدلهاي پيرامون آن و امنيت دريانوردي در منطقه را مستمسكي براي تشكيل اين ائتلاف قرار داده است. پايان توقيف نفتكشها ميتواند فضاي جنجالي كنوني درباره امنيت دريانوردي در تنگه هرمز و آبهاي منطقه را فرو نشاند و همين ميتواند بحث تشكيل ائتلافات را نيز تحتالشعاع خود قرار دهد. از اين جهت، اگر چنين رويكردي مد نظر انگليس باشد كه هم ميخواهد هزينه توقيف نفتكشش را براي ايران بالا ببرد و هم فراتر از آن همسو با آمريكا به دنبال تشديد فشارها و گرفتن برگه تنگه هرمز در درازمدت از كشور است. واقعيت اين است كه اگر چنين هدف و برنامهاي در پس تلاشها براي تشكيل ائتلافات نظامي در آبهاي منطقه به ويژه در تنگه هرمز نهفته باشد كه احتمالا بخواهند از طريق اعزام ناوها و كشتيهاي جنگي تدريجا واقعيتهايي در جهت بينالمللي كردن اين تنگه ايجاد كنند همين مساله تنشها در منطقه را تا سطوح بسيار خطرناكي افزايش خواهد داد.
قبلا هم در نوشتار كوتاهي گفته شد كه انگليس به دو دليل احتمالا به مبادله به اين راحتي تن ندهد، يكي اينكه غرور استعماري آن اجازه تسليم در برابر معادله «يك به يك» را نميدهد و دوم اينكه در ميان خدمه نفتكش توقيف شده هيچ تبعه انگليسي وجود ندارد و از اين رو عجلهاي هم شايد براي آزادي آن نداشته باشد و چه بسا بخواهد جدا از اهداف پيشگفته هم به نوعي هند و روسيه را درگير اين مساله كند و به نوعي در مقابل ايران قرار دهد. به اين خاطر كه 18 نفر از خدمه كشتي هندي و 3 نفر هم روسي هستند و به همين دليل اين احتمال وجود دارد كه در آينده اين دو كشور با طولاني شدن زمان توقيف نفتكش، خواهان آزادي شهروندان خود شوند.
فارغ از اينكه كدام سناريو مد نظر دولت انگلستان است اما بعيد به نظر ميرسد، نفتكش ايراني «گريس 1» تا بيستوهفتم مرداد ماه يعني تا پايان مدت 30 روزه توقيف آن در جبلالطارق آزاد شود. اما پس از اين تاريخ اگر تمديد ديگري در كار نباشد، ميتوان آن را پاياني براي بحران نفتكشهاي توقيف شده از طريق همان مبادله ولو به شكل غيرمستقيم دانست. ولي اگر تمديد ديگري در كار باشد، آن وقت سناريو دوم قوت بيشتري ميگيرد.