ادامه از صفحه اول
كدام كفه ترازو
البته با توجه به ايراداتي كه يكي از وكلا به نحوه رسيدگي و تحقيقات اين پرونده وارد كردهاند، دور از ذهن نيست كه ديوان عالي كشور به اين ادله توجه كرده و پرونده را به جهت نقض تحقيقات به دادگاه مربوطه اعاده دهند تا پس از رفع نواقص، پرونده آنطور كه مورد درخواست وكيل نجفي بوده، مجددا در دادگاه بررسي و حكم دوبارهاي براي آن صادرشده و مجددا به ديوان عالي براي تاييد ارسال شود. اما در اين پرونده نكته ظريفي وجود دارد كه بايد مورد توجه قرار گيرد. اينكه شخصيت نجفي و سوابق درخشان مديريتي وي به صورتي نبوده كه تحت تاثير احساسات بخواهد مبادرت به اين عمل مجرمانه كند. ضمن آنكه اجراي حكم قصاص، خون ريخته شده و تاثير و تألمي كه براي خانواده مقتول به وجود آمده را بر نميگرداند و جبران نميكند. با همين استدلال معتقدم وكلاي متهم و خانواده دكتر نجفي در اين مدت، با عنايت به اين موارد و با بهكارگيري مكانيزمهاي حقوقي و اجرايي لازم و توافق برسر موضوعي غير از قصاص، از تبديل شدن اين موضوع به تاثير و تالمي بزرگ براي هر دو خانواده جلوگيري كنند. گذشته از اين موارد، با توجه به شخصيت منحصربهفرد و خاص نجفي و اينكه در دوره 40 سالهاي كه عهدهدار مسووليتهاي مختلف كشوري بوده، هيچ گونه حرف و حديثي در باب مفاسد و ساير تخلفات وي وجود نداشته، از خانواده مقتول انتظار ميرود كه با گذشت خود و عفو متهم- همانگونه كه در مرام مردم خونگرم و بزرگمنش كرد كشور است- رنج از دست دادن نجفي را به خانواده وي تحميل نكنند. عفوي كه در كنار خشنودي خداوند، ميتواند نشانهاي باشد از حركت در مسير توسعهيافتگي و بلوغ كشورمان.
بحران نفتكشها و دو سناريو
در حقيقت تلاشهاي لندن براي ايجاد يك ائتلاف دريايي نظامي در منطقه نيز در همين راستاست و از اين رو تداوم بحران نفتكشهاي توقيف شده و بحث و جدلهاي پيرامون آن و امنيت دريانوردي در منطقه را مستمسكي براي تشكيل اين ائتلاف قرار داده است. پايان توقيف نفتكشها ميتواند فضاي جنجالي كنوني درباره امنيت دريانوردي در تنگه هرمز و آبهاي منطقه را فرو نشاند و همين ميتواند بحث تشكيل ائتلافات را نيز تحتالشعاع خود قرار دهد. از اين جهت، اگر چنين رويكردي مد نظر انگليس باشد كه هم ميخواهد هزينه توقيف نفتكشش را براي ايران بالا ببرد و هم فراتر از آن همسو با آمريكا به دنبال تشديد فشارها و گرفتن برگه تنگه هرمز در درازمدت از كشور است. واقعيت اين است كه اگر چنين هدف و برنامهاي در پس تلاشها براي تشكيل ائتلافات نظامي در آبهاي منطقه به ويژه در تنگه هرمز نهفته باشد كه احتمالا بخواهند از طريق اعزام ناوها و كشتيهاي جنگي تدريجا واقعيتهايي در جهت بينالمللي كردن اين تنگه ايجاد كنند همين مساله تنشها در منطقه را تا سطوح بسيار خطرناكي افزايش خواهد داد.
قبلا هم در نوشتار كوتاهي گفته شد كه انگليس به دو دليل احتمالا به مبادله به اين راحتي تن ندهد، يكي اينكه غرور استعماري آن اجازه تسليم در برابر معادله «يك به يك» را نميدهد و دوم اينكه در ميان خدمه نفتكش توقيف شده هيچ تبعه انگليسي وجود ندارد و از اين رو عجلهاي هم شايد براي آزادي آن نداشته باشد و چه بسا بخواهد جدا از اهداف پيشگفته هم به نوعي هند و روسيه را درگير اين مساله كند و به نوعي در مقابل ايران قرار دهد. به اين خاطر كه 18 نفر از خدمه كشتي هندي و 3 نفر هم روسي هستند و به همين دليل اين احتمال وجود دارد كه در آينده اين دو كشور با طولاني شدن زمان توقيف نفتكش، خواهان آزادي شهروندان خود شوند.
فارغ از اينكه كدام سناريو مد نظر دولت انگلستان است اما بعيد به نظر ميرسد، نفتكش ايراني «گريس 1» تا بيستوهفتم مرداد ماه يعني تا پايان مدت 30 روزه توقيف آن در جبلالطارق آزاد شود. اما پس از اين تاريخ اگر تمديد ديگري در كار نباشد، ميتوان آن را پاياني براي بحران نفتكشهاي توقيف شده از طريق همان مبادله ولو به شكل غيرمستقيم دانست. ولي اگر تمديد ديگري در كار باشد، آن وقت سناريو دوم قوت بيشتري ميگيرد.