يك روز متفاوت در مازندران
سامان موحدي راد
چند روز مانده به
مرداد ماه اهالي مازندران در يكي از مرتفعترين مناطق مسكوني در كوهستان البرز گردهم ميآيند و مسابقات كشتي لوچو را تماشا ميكنند.
در آيينهاي سنتي مازندران به اين روز
26 عيد ماه ميگويند؛ به فتح عين و كسر دال. اينكه چرا نامش چنين است به رواج تقويم طبري در ميان اهالي مازندران بازميگردد. امروز كه در آن ايستادهايم دومين روز از سال جديد طبري است.
در واقع يك روز قبل، در دوم مرداد ماه كه با اول فردينه ماه يا همان «سيو ماه» طبري مطابقت دارد، سال 1531 طبري در مازندران آغاز شده و يكي از آيينهاي سنتي پيشواز آغاز سال جديد طبري همين آيين «26 عيد ماه» است كه ديگراني به آن «نوروز مردگان»
ميگويند.
اگر به آيينهاي تحويل سال و جشن سال نو در تقويمهاي ديگر هم نگاه كنيم، گراميداشت ياد درگذشتگان را در روزهاي آخر سال در آنها هم ميبينيم. در تقويم شمسي معمولا آخرين پنجشنبه سال زمان سر زدن به اهل قبور
است.
در تقويم قمري اگرچه سال با ماه محرم آغاز ميشود اما عيد فطر عيدي است كه كاركرد عيد آغاز سال را در ميان دنبالكنندگان اين تقويم دارد و آيين حضور در گورستانهاي برخي شهرها در روز عيد فطر برگرفته از همين ماجراست. چنانكه در كاشان و چند شهر مركزي ايران همچنان برگزار ميشود.
در مازندران هم مطابق تقويم طبري چند روز مانده آغاز سال طبري مراسم محبوب خانوادههاي مازندراني برگزار ميشود. برگزاري اين مراسم در مناطق كوهستاني و جلگهاي با تفاوتهايي همراه است.
در كوهستان اهالي كوهستان در روستاي امامزاده حسن سوادكوه گردهم ميآيند و مسابقه كشتي لوچو را تماشا ميكنند.
غالبا از سراسر استان براي تماشاي اين مسابقه ميآيند و هميشه بيش از يكي، دو چهره محبوب كشتي مازندران كه سابقه مدالآوري جهان و المپيك را هم دارند در آنجا ديده ميشوند. اما علاوه بر مسابقه كشتي در مناطق كوهستاني و جلگهاي مراسم نوروز مردگان هم برگزار ميشود؛ مراسمي كه اگر بخواهيم خيلي خلاصه تعريفش كنيم به يك روز خوشگذراني در گورستان ختم
ميشود.
به اين ترتيب كه مانند مراسم سيزده بدر نوروز، خانوادهها غذاي مفصلي تدارك ميبينند و به اتفاق به گورستاني كه نزديكانشان در آن به خاك سپرده شده، ميروند و يك روز كامل را به خوشگذراني بر سر قبور ميگذرانند.
در اين آيين يك جور سرخوشي خاصي كه در زندگي مازندرانيها وجود دارد هم موج ميزند.
ديدار با اهل قبور و درگذشتگان در اين مراسم قرار نيست به غم و اندوه ختم شود و اهالي اينجا حتي از سوژهاي كه ذاتا با غم در ارتباط است فرصتي براي شادي ميسازند.
همين فلسفه وجودي كوچك شايد مهمترين محرك براي يكبار تجربه كردن آن باشد.