آيا «جريان سوم» نبض انتخابات را به دست ميگيرد؟
معماي انتخابات مشروط
قهر با صندوق راي يا مشاركت مشروط؟! اين سوالي است كه چند ماه گذشته در اردوگاه اصلاحطلبان بلوايي به پا كرده است. عدهاي ميگويند بايد بيقيد و شرط تا آخرين كانديداي اصلاحطلب پاي مشاركت در انتخابات بايستيم و عدهاي هم از مشاركت مشروط سخن به ميان ميآورند. در اين ميان صحبتهاي اخير سيدمحمد خاتمي حداقل آب پاكي را روي دستان مدافعان تحريم انتخابات ريخت اما هنوز حرف و حديث بر سر مشاركت مشروط پا برجاست. خاتمي چندي پيش گفته بود:«قهر كردن با صندوق راي، انحلال مردم است؛ اصلاحطلبان نميتوانند به هر قيمتي وارد انتخابات شوند و انشالله فضا باز شود و صلاحيتها تاييد شود.» هر چند جمله اول او خط و ربط را مشخص كرد اما جمله دوم نتوانست غبار ابهام را دور كند و اين سوال باقي ماند كه مرز شرايط براي جناح چپ براي آنكه در انتخابات شركت كنند يا نكنند، كجاست؟ البته اين تنها موضوعي نيست كه اين روزها نقل محافل سياسي شده است؛ بلكه اما و اگرهايي هم درباره ظهور يك جريان سوم به گوش ميرسد.
دوگانه احزاب و شوراي نگهبان
الياس حضرتي، نماينده مردم تهران و قائم مقام حزب اعتماد ملي درباره برنامه اصلاحطلبان براي انتخابات مجلس يازدهم به «خبرآنلاين» ميگويد:«احزاب در حال آماده شدن هستند و در انتخابات شركت خواهند كرد. اصلاحطلبها ماههاست كه شوراي عالي سياستگذاري را براي هماهنگي احزاب تشكيل دادند. همه آنها براي برگزاري انتخاباتي باشكوه آماده ميشوند. انتخابات متعلق به فرد نيست، متعلق به كل ملت است.» او پاي ايرادات نظام حزبي را هم به ميان ميكشد و ميگويد:«در نظام حزبي شما با ۱۰ تا حزب سر و كار داريد. شوراي نگهبان هم به جاي سرو كله زدن با ۲۰هزار نفر با ۱۰ حزب سر و كله ميزند.» او ادامه ميدهد:«احزاب ناظر حزبي دارند. وقتي يك حزبي راي ميآورد، آن ناظم حزبي حتي به كت و شلوار يا مدل موي من هم ميتواند ايراد بگيرد. خود احزاب در واقع بالاترين فيلترهاي نظارت استصوابي را دارند و مسووليت نظارت استصوابي با آنهاست. ما همه بار را روي دوش شوراي نگهبان گذاشتيم و ميگوييم چرا همه چيز خراب ميشود».
مرز شرط و شروط
«اصلاحطلبان نميتوانند به هر قيمتي وارد انتخابات شوند» اين همان جمله پر رمز و رازي است كه از زبان سيدمحمد خاتمي مطرح شد و به نوعي ايده مشاركت مشروط را در ذهن تداعي كرد. اما اينكه حد و مرز اين شرط و شروط كجاست از همان سوالهايي بود كه حضرتي دربارهاش ميگويد:«شرط و شروطي وجود ندارد اما اگر شوراي نگهبان همه را رد صلاحيت كرد، مسووليت از گردن من اصلاحطلب ساقط است. آن زمان است كه ديگر من به لحاظ عرق ملي از مردم ميخواهم كه در انتخابات شركت كنند.» او معتقد است:«اگر قرار باشد هر كس را معرفي ميكنيم رد صلاحيت كنند، نميتوانيم معجزه كنيم. نميتوانيم وسط ميدان خراسان اطلاعيه بدهيم كه ايهاالناس هر كسي جا مانده، بيايد كانديداي انتخابات ما شود».
معماي جريان سوم
هميشه هر وقت صحبت از جريانهاي سياسي ميشود يا اسم اصلاحطلبي به گوشمان ميرسد يا اصولگرايي اما مدتي است زمزمههايي درباره جريان سوم هم به گوش ميرسد؛ جرياني كه گاهي گفته ميشود قرار است توليت آن برعهده اعتداليون با ميدانداري روحاني و لاريجاني باشد و گاهي هم از احمدينژاد به عنوان محور اين جريان ثالث صحبت ميشود. غلامرضا ظريفيان، فعال سياسي اصلاحطلب درباره ظهور و بروز اين جريان سوم به «ايسنا» ميگويد:«امكان شكلگيري جريان سوم بدون تابلو و شناسنامه در ايام نزديك به انتخابات وجود دارد و اين موضوع در كشورهايي كه هنوز در آنها تحزب نهادينه نشده است بيشتر وجود دارد؛ در واقع وقتي امكان اقناع هواداران جريانهاي اصلي سياسي كاهش مييابد، عرصه براي ظهور و رشد جريانهاي كمتر شناخته شده يا بدون تابلو فراهم ميشود.» او درباره اينكه چقدر ممكن است احمدينژاديها نبض اين جريان سوم را به دست بگيرند و بر موج نارضايتيها سوار شوند، گفت:«البته جريان احمدينژاد معتقد است، فرصت دارد كه از شرايط كشور بهره ببرد كه من ترديد دارم. با اين وجود شعارهاي جريان احمدينژاد اين ظرفيت را دارد تا افراد ديگري از آنها استفاده كرده و جريان سومي را ايجاد كنند؛ البته جامعه هم تجربه دوران 8ساله احمدينژاد را دارد كه چنگ زدن به جريانهاي بيتابلو در عرصه سياستورزي تا چه حد ميتواند هزينههاي سنگيني براي كشور داشته باشد».