زرياب ادب
علي بهراميان
در مكتب كهن تعليم و تعلّم در ايران كه سابقهاي بيش از هزار سال داشت، طالبان علم «جامع» و مناسب آن فرهنگ پرورده ميشدند. آثاري هم كه به قصد آموزش تاليف يا انتخاب ميشد در اغلب موارد مشتمل بر چندين موضوع بود: هم ادبيات يعني صرفونحو و بلاغت و معاني و بيان را از طريق آن كتابها فرا ميگرفتند و هم بدين سبب كه غالب شواهد و امثله در اينگونه كتابها از قرآن كريم و احاديث و شعر و حكمت بود، متعلمان، گذشته از هدف اصلي يعني مباني ادبي، پيوسته با پيامهاي اخلاقي و ديني آشنايي بيشتر و عميقتري حاصل ميكردند. بسا كه بسياري از آن آيات و امثالوحكم را به گنجينه خاطر ميسپردند و از گاه كودكي و خردسالي تا كهنسالي در ياد داشتند. طالبان علم در ادبآموزي بسياري از متون تاريخي و منشآت و تفاسير را هم به فارسي و عربي غالبا نزد استادان روزگار ميآموختند و بدين ترتيب گرچه مقصود اصلي از تعليم و تعلم اين متون ادبيات بود، متعلمان در ضمن و پس از چند سال از جامعيتي چشمگير در زمينههاي گوناگون برخوردار ميشدند كه در طول زمان و بسته به استعداد طالب علم و بر اثر ممارست در مطالعه و تحقيق پيوسته بر ابعاد و عمق آن افزوده ميشد. بيسبب نيست كه دانشمندان برجستهاي چون شيخالرييس ابنسينا، ابوريحان بيروني، نصيرالدين طوسي و صدها نفر از ديگر دانشمندان در دانشهاي گوناگون از ادبيات، تاريخ، فلسفه، منطق، كلام و فقه گرفته تا طب، داروشناسي، نجوم، رياضي، هندسه و موسيقي صاحبنظر بودند و گاه تاليفاتي در اين موضوعات از ايشان در دست است. در واقع «ادب» در سدههاي پيشين چنانكه به درستي گفتهاند معادل «فرهنگ» بود و ذكر كلمه ادب در بسياري از متون امثالوحكم آن قرون را ميتوان از اين منظر نيز نگريست. از ميان معاريف ادب فارسي و فرهنگ ايراني، خواجه حافظ شيرازي بيگزافه از همه پرآوازهتر است و با آنكه از احوال او جز اندكي دانسته نيست، نخست از شعر او و نيز اشارههاي محمدگلاندام در مقدمه ديوان حافظ نيك پيداست كه از عالمان جامع روزگار خود بوده و به ويژه در باب قرآن كريم و علوم وابسته به قرآن كريم از لغت و تفسير و قرائات و علوم ادبي تا مباحث كلامي و فلسفي مطالعات وسيع داشته و به همين سبب شناخت شعر حافظ و كشف راز و رمزهاي كلمات و تعابير در غزلهاي او مستلزم شناختي عميق از متون ادبي، بلاغي، تفسيري، كلامي، عرفاني و حتي تاريخي قرون پيش از اوست و...
هر چه شخصي دلبسته شعر حافظ در اين زمينهها بيشتر مطالعه و تحقيق كند احتمال آمادگي بيشتري براي شناخت شعر حافظ خواهد داشت و در موارد اختلاف ميان نسخهها ميتواند به دلايل و نشانهها و احتمالات بيشتري در اين زمينه توجه كند؛ چنانكه در روزگار نزديك به ما علامه قزويني با جامعيت بينظير و دقت نظر و انصاف علمي توانست تصحيحي نمونه از ديوان حافظ به دست دهد. در شرح مشكلات و دشواريهاي حافظ، بيگزافه يكي از بهترين آثار كتاب آيينه جام تاليف استاد بزرگوار ما، زندهياد دكتر زرياب است و ميتوان آن را به جرأت حاصل نيم قرن مطالعه و تحقيق و تدقيق او در موضوعاتي دانست كه شناخت شعر حافظ مستلزم آن است. آگاهان شعر حافظ نيك ميدانند كه پارهاي از كلمات و تعابير در ابياتي از حافظ، خواه به دست خود شاعر يا به سبب دستكاريهاي كاتبان در طول تاريخ دستخوش تغييراتي شده كه شناخت « ضبط صحيح» و مهمتر از آن، معناي شعر را با دشواري رو به رو كرده است: اسم اعظم بكند كار خود اي دل خوش باش/ كه به تلبيس و حيل ديو مسلمان (يا: سليمان) نشود. در اين بيت كه هر دو در نسخههاي معتبر ديوان حافظ هست، مساله فقط شباهت دو كلمه مسلمان و سليمان در كتابت نيست و هر دو ضبط ميتواند وجهي داشته باشد. آيا حافظ در اين بيت به موضوعي در فرهنگ اسلامي و احيانا تفاسير ماثور و احاديث و اقوال نظر داشته است؟ بررسي و پژوهش در اين باب بسي فراتر از موضوعات صرفا ادبي است و يكي از مباحث جذاب در آيينه جام همين موضوع است و صدها موضوع ديگر كه براي فهم شعر حافظ ضرورت تمام دارد.
استاد زرياب به ادب پارسي دلبستگي تمام داشت و حافظه بي نظير او به واقع گنجينهاي شگفتانگيز از اشعار فردوسي، نظامي، خاقاني، عنصري، سعدي، حافظ، جامي و شاعران قرن اخير چون قاآني و ايرج بود و از شاعران نوپرداز هم از اخوان ثالث اشعاري در خاطره داشت. استاد زماني هم عزم جزم كرده بود تا شرحي بر ديوان خاقاني بنويسد و در جستوجوي شروح قديم آن هم برآمد، از جمله شرحي كهن كه نسخه آن را پيشترها در كتابخانه مجلس خود ديده بود اما افسوس كه ظاهرا مجال نيافت. استاد زرياب در ادب عربي هم بيهيچ گزافه صاحب نظر بود و نمونههايي از چيرهدستي او در اين عرصه در آثار و نوشتههاي بر جاي مانده از او ديده ميشود و كمتر نوشته تحقيقي از او منتشر شده كه در آن كلمه يا عبارتي از مأخذي را تصحيح نكرده باشد. به سبب همين دقت نظر و عمق مطالعات او در زبان فارسي و عربي بود كه مصححان متون كهن، كوشش ميكردند مشكلات متن در دست تصحيح را از او بپرسند. از جمله چنانكه خود ميفرمود در قرائت و تصحيح بخشي از دشواريهاي ديوان شاعر پرآوازه اهوازي، ابونواس مشاركت داشته و شايد به همين سبب يكي از علايق او «فارسيات» ابونواس بود و همواره بر كشف و بيان جنبههاي پنهان مانده از فرهنگ ايراني و زبان فارسي در متون نظم و نثر عربي سدههاي نخست تاكيد ميكرد. استاد زرياب همه تسلط خود بر پهنههاي وسيع ادب فارسي و عربي را از مطالعه و بررسي و پژوهش در اصل متون به دست آورده بود و اين نكتهاي بس مهم است كه پژوهشگران روزگار ما بايد به آن توجه كنند.