مقدمهاي بر انتخابات
نا اميدي عظيمي را در اردوگاه بدخواهان ايران زمين مستولي خواهد كرد. به عبارتي مردم خواهند توانست، معادلات موجود سياسي و حتي اقتصادي و نظامي پيرامون كشور را به سود منافع ملي تغيير دهند و فشارهاي كنوني را به حداقل برسانند. اين معنا را هر آشنا به الفباي سياست ميداند ولي متاسفانه هستند، سياسيوني كه نتيجه انتخابات را مهمتر از پرشوري انتخابات ميدانند و نه تنها موانع حضور حداكثري و چشمگير مردم پاي صندوقهاي راي را برنميدارند بلكه بعضا در سرد كردن مردم ميكوشند و به حداقلها اكتفا دارند! آنها حتي خود هم با زبانها و ادبيات مختلف اعتراف كردهاند كه پايگاه رايشان ثابت است و هر چه مردم بيشتر در انتخابات شركت كنند، نفع رقيب را در بر دارد و شكستشان را سنگينتر خواهد كرد. اگر كشور در شرايط عادي بود اين كنش سياسي محل ايراد نبود و يك جناح سياسي آزاد بود كه تحركات قانوني خود را براساس شانس پيروزي نمايندگانش تنظيم كند. اما امروز كه دشمنان كشور بسيج شدهاند و حداكثر فشار ممكن را متوجه ايران و مردم كردهاند براي هر دلسوز متعهدي امنيت و منافع ملي بايد در اولويت و پيروزي در انتخابات در درجات بعدي از اهميت باشد. وقتي به هر دليل امنيت و اساس كشور و تماميت ارضي و حفظ نظام در گرو شركت گسترده مردم در انتخابات است، چگونه ممكن است عدهاي اين جرات و جسارت را داشته باشند كه به قيمت تحصيل يك خطر بزرگ، اميد مردم به صندوقهاي راي را كم كنند؟ بگذاريم اكثريت مردم با كمترين هزينه ممكن به دفاع از كشور برخيزند و واقعا به بدخواهان و دشمنان تودهني بزنند. اينكه چه كساني جواز حضور در خانه ملت را پيدا ميكنند، فرع بر راي كلي است كه مردم با شركت در انتخابات به امنيت كشور و نظام ميدهند. نه تنها رفع موانع حضور حداكثري مردم در انتخابات يك ضرورت بيچون و چراست بلكه ايجاد شور و نشاط و انگيزه و اميد براي برگزاري باشكوه اين رويداد عظيم و تعيينكننده، وظيفه هر مسوول و صاحب نفوذ است. از همين حالا بايد گفتوگو و شرح حقايق براي مردم را آغاز كنيم. از هر خطا و اهمال و سستي و منفعتجويي عذر بخواهيم. چنين عذري اگر توام با صداقت و عمل باشد از سوي مردم پذيرفته ميشود. اعتقاد راسخ من به عنوان يكي از نمايندگان مردم اين است كه اگر در فرصت باقيمانده به درستي عمل شود، همه دستاندركاران كوچك و بزرگ انتخابات به مر قانون عمل كنند، اختلافات فقط زير سقف منافع ملي تعريف شود، جلوي دخالتهاي غيرقانوني در انتخابات گرفته شود، خطرها و راههاي رفع آنها به دقت تبيين شود و ادب و احترام و اخلاق بر همه فعاليتهاي انتخاباتي سايه افكند، ميتوان به يك ركورد بيسابقه از حضور مردم پاي صندوقهاي راي دست يافت. مردم كشور خود را دوست دارند و تحت هيچ شرايطي كوچكترين خدشه به آن را نميپذيرند، براي آنها بايد ثابت شود كه با شركت در انتخابات، سدي عظيم در مقابل هجوم بيگانگان به وجود ميآيد و هيچكس از اين نجابت و احساس مسووليت مردم سوءاستفاده نخواهد كرد.
طلاي سياه، نفرين سياه
مشكل از تصميمگيران و سياستگذاراني شروع ميشود كه نه ميتوانند از پول نفت
چشم بپوشند، نه ميتوانند ادعاي جدايي نفت از بودجه را اجرايي كنند؛ دليلش هم فقط يك چيز است و آن اينكه تكليفمان را با نفت روشن نكردهايم. اصل موضوع اين است كه نياز به شترسواري دولا دولا نيست. نفت، نه يك كالاي بدبو و خانمانبرانداز، بلكه طلاي سياه است؛ طلاي سياهي كه بايد بلد باشيم آن را از اهرم فشار به اهرم قدرت تبديل كنيم. نفت در سالهاي اخير براي ايران همواره به مثابه اهرم فشار عمل كرده؛ چه از نظر وابستگي بودجهاي به نفت و چه از نظر تحريمهاي خارجي، چراكه در دوران بدون تحريم و موسم افزايش توليد نفت، هيچگاه درصدد افزايش توانمندي نفت در قالب يك اهرم قدرت داخلي و خارجي نبوديم. در تمام سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، وزيري كه بيش از ديگران قدرت نفت را به عنوان يك اهرم قدرت درك كرد و به نفت ايران در بازارهاي جهاني اقتدار داد، بيژن زنگنه بود. او قدرت نفت را درك كرد اما برخي نميخواهند باور كنند كه خامفروشي نفت هم در دنياي امروز قدرت است. همين عربستان كه خيليها به پولهاي نفتش غبطه ميخورند، يا روسيه و امريكا كه با افزايش فروش نفت خام، معادلات بازارهاي جهاني نفت را تغيير داده و كفه ترازوي قدرت را از اوپك به سمت غيراوپك سنگينتر كردند، به خاطر اين بود كه فهميدند خامفروشي نفت هم يك اهرم قدرت است؛ اهرم قدرتي فراتر از اقتصاد كه ميتواند در تعيين معادلات ديپلماتيك هم تاثيرگذار باشد. در آخرين سال دولت سيدمحمدخاتمي، توليد نفت ايران بهطور ميانگين به هر بشكه 4 ميليون و
200 هزار بشكه در روز رسيد اما در دولت بعدي، هم از تحريم و هم از سوءمديريتي كه حاصلش چهار وزير نفت و چهار سرپرست وزارت نفت در طول فقط هشت سال بود، آنقدر عقب رفتيم كه دوباره آرزويمان شد بازگشت به همان توليد نفت سال 84. توليد نفت به چهار ميليون بشكه در روز رسيد اما دوباره تحريم، نفت را به حاشيه برد تا همانهايي كه از جذب دلارهاي نفتي خوشحال بودند، از كاهش وابستگي بودجه به نفت دفاع كنند، اما آن چيزي كه اين وسط، مغفول مانده، نگرش منفي به نفتي است كه ميتواند اهرم قدرت ايران باشد. حاصل اين نگرش منفي اين است كه بيش از يك قرن از اكتشاف نفت در ايران ميگذرد و ما هنوز چه در حوزه جذب سرمايه و فناوري و چه در توسعه شركتهاي داخلي، همچنان درگير سياستگذاريهاي مقطعي و فشارهاي بيروني هستيم. شايد وقت آن رسيده كه به نفت، به عنوان يك اهرم قدرت بنگريم و قدرش را بيشتر بدانيم. اگر در سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، دنيا را به قطع صادرات نفت تهديد ميكرديم به پشتوانه ظرفيت توليد روزانه 6 ميليون بشكهاي بود كه 15درصد نفت موردنياز جهان بود. هنوز هم ذخاير نفتي ما به قدري هست كه ظرفيت براي افزايش توليد داشته باشيم، مشروط بر آنكه به جاي دولا دولا نفتسواري كردن، جايگاه نفت را در عرصه اقتصاد و ديپلماسي خود، يكبار براي هميشه روشن كنيم.
ارجحيت اصالت بر زيباسازي صوري
بالاخره نوه محترم ايشان كه چهرهاي شناختهشده هستند و دوره تدريس خود را در سالهاي پس از انقلاب در گروه تاريخ دانشگاه تهران به پايان رساندند در همه اين مدت پيگير امور مربوط به آرامگاه پدربزرگشان بودند. با اين توضيحات مشخص ميشود كه مقبره ملكالمتكلمين يك اثر تاريخي است و همين امر باعث شد كه بگويم تاريخي ديدن و حفظ اصالت اثر مهمتر از زيباسازي صوري يك مكان با ارزش تاريخي است.