برخيز و اول بكش (252)
فصل بيست و چهارم
«فقط يك كليد، خاموش و روشن»
و آن لحظه مناسب رسيد
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
در حالي كه افراد سازمان ياسين (حماس) در كوهستانهاي متروك آموزش ميديدند، اين سازمان در كرانه باختري و نوار غزه بازسازي شد. حماس طي سالها يك شبكه وسيع از فعالان و حاميان مالي تحت فرماندهي جامع موسي ابومرزوق كه يك شهروند ايالات متحده بود، در خليجفارس، اردن و ايالات متحده تاسيس كرده بود. شيوخ ثروتمند از عربستان سعودي همراه با همتايانشان از اميرنشينهاي خليج (فارس) و مسلمانان ثروتمند در كشورهاي غربي، در تامين مالي سازمان مشاركت كرده بودند. مرزوق پس از اخراج گسترده يكي از مشاورانشان به نام محمد صالح را از ايالات متحده به قلمروهاي اشغالي با صدها هزار دلار نقد اعزام كرد. فشارهاي بينالمللي بر اسراييل روزانه افزايش مييافت. هر روز پوشش رسانهاي اردوگاه وجود داشت و شوراي امنيت سازمان ملل محكوميت تند و تهديد به تحريم كرد و دولت تازه سوگند خورده بيل كلينتون و وزير امور خارجهاش، وارن كريستوفر هم مقابلههاي توهينآميزي ميكردند. رابين در فوريه 1992 متوجه شد كه كل امور يك اشتباه بزرگ بوده و با طرح كريستوفر كه در مقابل وتو ايالات متحده به نفع اسراييل در شوراي امنيت سازمان ملل، برخي اخراجشدگان را فورا برگرداند و مابقي را تا پايان سال موافقت كرد. اخراجيها به شكل پيروزمندانهاي به نوار غزه و كرانه باختري برگشتند. آيش، فرمانده بريگاد عزالدين قسام در كرانه باختري شد و مدت كوتاهي بعد او در «مهولا» در آوريل سال 1993، بمبگذاري انتحاري را سازماندهي كرد كه در آن تروريست و چندين شهروند كشته شدند. آيش براي حمله بعدياش منتظر يك لحظه مناسب شد، لحظهاي كه براي هميشه بمبگذاري انتحاري را در چشمان فلسطينيها، عادلانه و مشروع جلوه دهد. لحظه مناسب در 25 فوريه سال 1994 آمد، زماني كه باروخ گلدشتاين يهودي متولد بروكلين و پيرو خاخام مئير كاهانه و عضو لژيون دفاع از يهوديان كه به كيرات آربا، يك شهركنشين يهودي نزديك حبرون مهاجرت كرده بود، به سمت نمازگزاران مسلمان آن شهر در مسجد ابراهيم، واقع در غار ابراهيم، مكاني كه توسط هر دو مذهب بر اين اعتقادند كه محل دفن ابراهيم است، آتش گشود. گلدشتاين كاري كرد كه در يك دقيقه و نيم شليك كه با استفاده از مجوز ايدياف اسلحه را گرفته بود و يونيفرم ايدياف را هم بر تن خود كرده بود، چهار خشاب را خالي كرد. سپس يكي از مسلمانان با او درگير شد و به سمت او شليك كرد كه او را از پاي درآورد. نمازگزاران به سمت گلدشتاين رفتند و او را تا دم مرگ كتك زدند . او پيش از آنكه ناتوان بشود، بيست و نه نمازگزار را به قتل رسانده بود و بيش از يكصد نفر را مجروح كرده بود. در سراسر دنياي اسلام، بسياري از افراد عملش را نه تنها به عنوان جنايت نفرتانگيز عليه مردم بيگناه ديدند، بلكه آن كار را اعلان جنگ يهوديها عليه خود اسلام دانستند. لحظهاي كه يحيي آيش منتظرش بود، رسيده بود.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه