نامه بركناري مصدق توسط شاه
محمود فاضلي
بيستم مرداد 1332 نتايج رفراندوم كه در آن مردم ايران با اكثريت بالايي به انحلال مجلس هفدهم راي داده بودند، اعلام شد. روز بعد محمدرضا شاه و همسرش، برخلاف قرار قبلي با روزولت، مبني بر صدور فرامين عزل مصدق و نخستوزيري زاهدي به كلاردشت پرواز كردند. 22 مرداد روزولت سرهنگ نعمتالله نصيري، فرمانده گارد سلطنتي را به كلاردشت فرستاد تا فرامين مورد نظر را از شاه بگيرد. در حالي كه مصدق سرگرم اقدامات لازم و ضروري براي بقاي خود بود، انگلستان و امريكا با ايادي دربار پهلوي، دست به هم داده، نقشه سرنگوني حكومت را طراحي و آماده اجرا كرده بودند.
روز بعد نصيري با دو برگ كاغذ سفيد ماركدار كه شاه ذيل آن را امضا كرده بود به تهران آمد و يكسره نزد رحيم هيراد، رييس دفتر مخصوص شاه رفت و از قول شاه به او تكليف كرد كه متن يادداشت از پيش نوشته را كه قلم خوردگي هم داشت، روي كاغذ ماركدار امضا شده، از طرف شاه بنويسد. يكي از اين يادداشتها كه به خط نصيري بوده، عنوان عزل مصدق را از نخستوزيري داشته و يادداشت ديگري كه نويسنده آن شناخته نشده، فرمان انتصاب نخستوزيري بوده كه نام او در يادداشت مزبور قيد نشده بود. نصيري از قول شاه به هيراد ميگويد: «اسم سرلشكر زاهدي را بنويسد». فرمان عزل مصدق پس از صدور، تاريخ نداشته و به توصيه سرلشكر زاهدي، تاريخ آن 24 مرداد قيد ميشود. تاريخ فرمان نخستوزيري زاهدي نيز 22 مرداد بوده است. بدين ترتيب بين روزهاي 22 تا 24 مرداد دو نخستوزير در مملكت حضور داشتهاند.
پس از نوشتن مطالب يادداشتها در بالاي امضاي شاه، آنها به نصيري تحويل داده ميشود و او در ساعت يازده شب فرمان نخستوزيري زاهدي را به مخفيگاه او در باغ مصطفي مقدم در اختياريه ميبرد و تحويلش ميدهد. بر اساس طرح اجرايي كودتا، قرار بر اين بود كه عمليات در ساعت 23 روز 22 مرداد شروع شود، ولي موفق به جمعآوري همه افسران دستاندركار نميشوند و برنامه به شب 24 مرداد موكول ميشود. نصيري تعويق اجراي برنامه را به سرهنگ كسرايي، افسر گارد سلطنتي كه در كلاردشت همراه شاه بوده، به وسيله تلگرام خبر ميدهد.
اردشير زاهدي پس از دريافت فرمان نخستوزير، به وسليه تلفن، جمعي از همكاران خود را دعوت ميكند كه در ساعت هفت صبح 24 مرداد در مخفيگاهش (باغ مقدم) حاضر شوند. به نوشته زاهدي، از ساعت شش و نيم صبح جمعي از همكاران و همفكران او و پدرش در محل حضور پيدا كردند. در اين جلسه زاهدي انتصاب خود به نخستوزيري از طرف شاه و عزل مصدق را به حاضران اطلاع ميدهد. قرار ميشود نصيري فرمان عزل مصدق را در ساعت يازده تا يازده و نيم به او ابلاغ كند. زاهدي در پايان آن روز مخفيگاه خود را تغيير ميدهد و در انتظار اقدامات سرهنگ نصيري، فرمانده عمليات كودتا و مامور ابلاغ حكم عزل مصدق و احتمالا دستگيري او ميماند.
سرهنگ نصيري فرمانده واحد گارد سلطنتي نامه شاه مبني بر عزل مصدق از نخستوزيري ايران را در 25 مرداد سال 1332 به خانه او ميرساند كه توسط ماموران محافظ دستگير و بازداشت شد و چند ساعت بعد، شاه پس از اطلاع از ماجرا، با همسر خود ثريا از طريق فرودگاه كلاردشت با هواپيماي اختصاصي به صورت فرار از كشور خارج شد و به بغداد رفت، زيرا كه واحد گارد او خلع سلاح و دستور احضار سرلشكر بازنشسته فضلالله زاهدي و جمع ديگري داده شده بود. جمعآوري عكسهاي شاه از ادارات دولتي آغاز ميشود. مطابق قانون اساسي مجلس بايد نخستوزير تعيين ميكرد، نه شاه. بنابراين عمل شاه غيرقانوني اعلام شد.
فاطمي وزير خارجه وقت، خروج بدون اطلاع شاه از كشور را «فرار» اعلام كرد و به نمايندگيهاي ايران در كشورهاي ديگر دستور داد سراغ شاه نروند، زيرا كه او يك فراري است و سمتي ندارد. در پي اعلام خروج شاه از كشور، فضاي كشور ملتهبتر از قبل بود. مردم به خيابانها ريختند و مجسمههاي محمدرضا شاه و پدرش را پايين آوردند. مصدق بايد به سرعت تصميم ميگرفت و با قاطعيت عمل ميكرد. چارهاي جز آوردن مردم به خيابان و نمايش قدرت در مقابل مخالفان نبود. اين كار به جسارت پذيرش خطر نياز داشت. مصدق نه به توصيه برخي يارانش كه خواهان اعلام جمهوري بودند، اعتنايي كرد و نه به اصرار كساني چون خليل ملكي كه به آوردن مردم به خيابان و برعهده گرفتن رهبري آنها اصرار داشت، توجهي نشان داد. در سايه ترديد و عدم قاطعيت مصدق و بيتكليفي هواداران، كودتايي نه چندان پيچيده، دولت ملي را سرنگون كرد؛ كودتايي كه آشكارا از حمايت امريكا، انگليس و متحدان داخلي آنها برخوردار بود. چند ماه بعد مصدق در دادگاهش احساس خود را چنين بيان ميكند: «از آنچه كردهام و يكي از آنها عدم تسليم بود تا هدف ملت ايران از بين نرود، بسيار راضي و خشنودم والا من هم مثل ديگران ميشدم كه نه از خود اسمي و نه از هدف ملت ايران سخني در ميان بگذارند.»