خاطرات و مخاطرات
12 خاطره سياسي مهم كه بازتابهاي متفاوتي يافتند
مجتبي حسيني/ تنها 37 سال از پيروزي انقلاب ميگذردو هنوز كه هنوز است بسياري از «مبارزان ديروز» انقلاب و «كارگزاران امروز» نظام زندهاند اما يك چيز براي ايرانيان پر از زواياي تاريك است؛ «تاريخ سياسي انقلاب». در اين ميان اگر كسي هم پا پيش بگذارد و بخواهد نوري بر اتاق تاريك تاريخ بيندازد نه تنها تحمل نميشود كه بايد زمختي و درد تازيانههاي نقد و هجمه را بر جان بخرد. اين بيتحملي بيترديد ريشه در تاريخ دارد و همان چيزي است كه فريدون آدميت سالهاي نه چندان دوري، از آن و درباره آن مقالهاي نوشت با عنوان«آشفتگي در فكر تاريخي ايرانيان». به اعتقاد آدميت« آشفتگي در فكر تاريخي ايرانيان» چيزي نيست جز مثله كردن قضيههاي تاريخي، مسخ كردن واقعيات تاريخي، تحريف حقايق تاريخي، وقايع را زير منگنه مانوسات ذهني قرار دادن و در نهايت گذشته را در قالب تنگ مفروضات و معادلات گنجاندن كه مغاير روح تاريخ زمان و وقوع حوادث باشد. آدميت در اين مقاله نوشت كه اين كژيها و كاستيها سبب ميشوند از تاريخ چيزي بسازيم كه به همهچيز شبيه است جز «تاريخ» و امروز ما مبتلابه اين نقص تاريخي شدهايم. كافي است كمي به تاريخ سياسي چهار دهه گذشته ايران نگاهي بيندازيم، اين چهاردهه هر چقدر پر است از اتفاقات ريز و درشت و روايات رنگين كماني اما منظومه و مجموعه و دايرهالمعارفي جامع و چند بعدي براي واكاوي و بازخواني آن وجود ندارد. صدها واقعه تاريخي مهم در همين چهار دهه اتفاق افتاده و با وجود ثبت و انتشار مستندات به اين حوادث و وقايع هنوز ميتوان رد پاي برخي ابهامها و ايهامها را ديد و پيگيري كرد؛ ابهامهايي كه شايد تنها آيتالله هاشميرفسنجاني براي روشن شدنشان پيشقدم شده است. خاطره نويسي و خاطره گويي آيتالله هاشمي در تمامي اين سالها بيترديد به مثابه پرتو افكني نوري درتاريخ انقلاب ايران بوده است. هرچند خاطرات آيتالله، «له» و «عليه»هايي را به دنبال خود داشته اما چه كسي است كه نداند اين خاطرات جزو معدودمنابع مستمر و مستند از تاريخ انقلاب است كه «ريتم تاريخي» خوبي براي نسل سوم دارد و در دسترس افكار عمومي است. شكي نيست كه آيتالله هاشميرفسنجاني هنوز همه ناگفتههاي خود را نگفته اما به واقع چرا ذكر خاطرات مخزنالاسرار انقلاب، از سوي برخي تحمل نميشود؟چرا تا او خاطرهاي ميگويد، از يمين و يسار بر او ميتازند و با سند و بيسند سعي ميكنند گفتههايش را زير سوال ببرند؟ آيا اين تاييدها و تكذيبها براي «تاريخ» است يا براي «سياست» يا براي «تسويهحساب» با آيتالله؟هر چه هست خاطرهگويي آيتالله هاشمي در حال تبديل شدن به يك سنت جديد است؛ سنتي كه نسل سوميها را بيش از پيش علاقهمند به گذشته انقلاب كرده تا آنان بخواهند بدانند وارث چه مردان و چه اتفاقاتي هستند. حالا معلوم ميشود كه چرا آيتالله در ميان سيل اين هجمهها، جبه صبرو عباي سكوت ميپوشد و دمي نميزند. او مخاطرات خاطراتش را پذيرفته تا كه شايد گامي براي حل و فصل «آشفتگي در فكرتاريخي ايرانيان»برداشته باشد. روزنامه اعتماد براي آگاهسازي افكار عمومي به بازخواني و واكاوي 12 خاطره تاريخي پر حرف و حديث پرداخته تا شايد سهمي كوچك در روشن شدن زواياي تاريخ انقلاب ايران داشته باشد. ادامه در صفحه 8