منكر و معروف در جامعه امروزي
عباس عبدي
يك مشكل جدي ما اين است كه كلمات و اصطلاحات قديمي را براي بيان موضوعات جامعه جديد استفاده ميكنيم، در حالي كه معاني سنتي آن كلمات همراه آنهاست، و در جامعه جديد آن كلمات براي بيان مفاهيم و مقاصد ديگري بايد به كار رود، و اگر نتوان مفاهيم جديد را بر آن كلمات بار كرد، آن كلمات مهجور و متروك و حتي ضدارزش خواهد شد. شايد برخي افراد به ياد داشته باشند كه ابتداي انقلاب يكي از فعالان سياسي و مديران دولتي كوشيد كه كارگر را در قانون كار در قالب مزدوري تعريف كند. روشن است كه مزدور يعني كسي كه مزد ميگيرد و در ازاي آن كار انجام دهد و اين همان معناي كارگر است، ولي مفهوم متبادر به ذهن از مزدور يعني كسي كه فاقد شرافت حرفهاي و انساني است و براي پول و به دستور ارباب هر كاري را ميكند، و اين مغاير با ويژگي كارگر است كه عنواني محترم است. آن انتخاب نوعي كجسليقگي آشكار بود، و قطعا قصدشان تحقير مزد و حقوقبگيران نبود. نمونه ديگر اصطلاح صيغه است. اصطلاحي كه در بيان حقوقي و فقهي اصلا معناي منفي ندارد، و معرف كلمات براي بيان نوعي رابطه حقوقي و شناخته شده است، ولي در عرف معناي منفي پيدا كرده و رابطه صيغهاي نوعي تحقير و عمل غيرعرفي محسوب ميشود. در حالي كه ازدواج سفيد را هم ميتوان در قالب همين رابطه حقوقي فهميد و تعريف كرد ولي چنين بار معنايي را ندارد. در مقابل برخي كلمات هستند كه خود را با مفهوم جديد در جامعه منطبق كردهاند، مثل كارگر. كارگر اصطلاحي بود كه براي شاغلان يدي با سطوح بسيار پايين تخصصي و حتي اجتماعي استفاده ميشد، ولي امروز ممكن است مهندسان و پزشكان و افراد داراي تخصص PHD هم مشمول عنوان كارگر شوند؛ عنواني كه نوعي از رابطه كاري ميان كارفرماـكارگر را تعريف ميكند. يكي از اصطلاحاتي كه اگر مفهوم آن در جامعه جديد مورد توجه قرار نگيرد ممكن است دچار مخاطره مفهومي شود؛ امر به معروف و نهي از منكر است. جزيي از فروع دين بوده كه بر انجام آنها بسيار تاكيد شده است. حيات و بقاي جامعه مربوط به انجام درست اين وظيفه است؛ وظيفهاي كه در عين عبادت بودن، يك وظيفه اجتماعي هم هست و اين تا حدي متفاوت از نماز خواندن است كه وجه عبادي آن غلبه دارد. اكنون ميتوان پرسيد كه آيا ميتوانيم با همان بــرداشتهاي گــذشته اين اصطلاح رابهكار بريم يا آنكه بايد برداشتهاي جديد و متناسب روز را بر آنها بار كرد؟ در گذشته امر به معروف يا نهي از منكر در چارچوب يك رابطه به نسبت شخصي تعريف ميشد. به اين معني كه به ديگري بگوييم كه كدام عمل نيك را انجام دهد و از كدام عمل ناپسند پرهيز كند، حتي در مقام سياست نيز ممكن بود حكام و
صاحبان قدرت مخاطب اين امر و نهيها قرار ميگرفتند كه فلان ظلم را مرتكب نشوند يا بهمان كار نيك را انجام دهند. در گذشته رفتارهاي افراد مصداق و زمينه بروز اين حكم كلي بودند. نكته جالب اينكه امر و نهيكننده هم شخص حقيقي بود و امر و نهي شونده نيز ماهيتي حقيقي داشت. ولي آيا امروز هم ميتوانيم افراد حقيقي را مخاطب امر و نهي خودمان قرار دهيم؟ پاسخ از يك سو مثبت است. زيرا امروز هم ميتوانيم و حتي ميبايد نسبت به رفتار افراد و كارگزاران حكومتي امر به معروف و نهي از منكر كنيم و اين كار را ميتوانيم به صورت فردي انجام دهيم و هر كس برحسب وظيفه و درك خود آن را به اجرا بگذارد. ولي اين پاسخ از منظر ديگر منفي نيز هست زيرا اين نوع امر به معروف و نهي از منكر در جامعه جديد، بخش بسيار كوچكي از امر به معروف و نهي از منكر را شامل ميشوند. امروز چند تحول مهم در اين مقوله صورت گرفته است. در مخاطب و موضوع، در گوينده و در شيوه و ابزار بيان.
نخستين تفاوت در موضوع و مخاطب است. امر به معروف در جامعه مدرن را نميتوان در توصيه به انجام فلان كار خوب يا نهي از انجام بهمان كار بد خلاصه كرد. مثلا اينكه به ديگران نيكي كن يا رشوه نگير. وجه غالب امر به معروف و نهي از منكر در جامعه امروزي، اصلاحات ساختاري است. به عبارت ديگر توصيه به اينكه كسي رشوه نگيرد در برابر توصيه و اقدام به اينكه ساختاري ايجاد شود كه امكان و انگيزه رشوهگيري را كم كند، بسيار كماهميت است. بنابراين موضوع و در نتيجه مخاطب امر به معروف و نهي از منكر، از فرد و رفتار فردي فراتر رفته و ابعاد ساختاري و غيرشخصي پيدا ميكند. همچنين در بخش گوينده، نيز از چارچوبهاي فردي فراتر رفته است، زيرا انجام هدف مذكور بيش از اينكه فردي باشد، جمعي است و لذا امر به معروف و نهي از منكر بايد از طريق و درون سازماندهي و تشكيلات مثل احزاب و انجمنها صورت پذيرد. ضمن اينكه امر به معروف و نهي از منكر فقط محدود به بيان نميشود، مشاركتهاي اجتماعي و انجام اعتراضات؛ لازمه انجام اين وظيفه است و اين امور نيازمند سازماندهي و تشكيلات است. بنابراين گمان نكنيم كه در مقام امركننده به معروف و نهيكننده از منكر بايد به صورت فردي عمل كنيم. نه در فهم معروف و منكر و نه در پيشبرد اهداف آن نميتوانيم بهصورت فردي موفق شويم.
در مقام بيان نيز وسايل ارتباطجمعي و استفاده از شيوههاي گوناگون مثل رسانهها، كتاب، شعر، فيلم. سينما، تئاتر، نقاشي و حتي معماري و... نه تنها براي امر به معروف و نهي از منكر بهتر و موثرتر عمل ميكنند، بلكه استفاده از اينها به نسبت يك ضرورت نيز هست. از اينجاست كه متوجه ميشويم بيشتر حرفههاي جامعه مدرن به ظرف و قالب اصلي براي انجام فريضه امر به معروف و نهي از منكر درآمدهاند. براي نمونه وقتي كه كوشش براي رفع فقر و زدودن آن از چهره جامعه امر به معروف تلقي شود، در اين صورت مصداقهاي مهم اين رفتار مشخص است و هرچه باشد صدقه دادن به اين و آن نيست. كسي كه به صورت اجتماعي توليد را افزايش ميدهد، امر به معروف موثرتري ميكند تا كسي كه به صورت فردي توصيه ميكند به فقرا كمك شود. بنابراين وظيفه ماست كه درك دقيقتري از مفهوم و مصداق امر به معروف و نهي از منكر در جامعه جديد داشته باشيم تا مبادا با برداشتهاي سنتي خود اين اصطلاح و عمل ضروري براي جامعه مدرن را نابود كنيم. اگر نمايندگان بكوشند كه تعبير قديمي از اين مفهوم را در قانونگذاري منعكس كنند تنها نتيجه آن جز تهي كردن و حتي نامطلوب نمودن اين اصطلاح نزد افكار عمومي نخواهد بود.