گوگل شفا نميدهد
ناديا فغاني
چند روز پيش يك طرح كارتوني بانمك ديدم كه مضمونش اين بود كه وقتي علايم بيماريات را در گوگل سرچ ميكني، به تو ميگويد بفرما داخل تابوت و پرونده زندگيات را به همين راحتي ميبندد.
واقعيت اين است كه خيلي وقتها آدمها علايمشان را در گوگل سرچ ميكنند تا ببينند مبتلا به چه بيمارياي شدهاند و چه دارويي برايشان خوب است.
بعد هم به نزديكترين داروخانه كه معمولا آشناست ميروند و داروهايي كه اسمشان را در اينترنت پيدا كردهاند درخواست ميكنند و اتفاقا خيلي وقتها با همانها خوب هم ميشوند و خوشحال هم هستند كه الكي پول ويزيت ندادهاند.
بعضيها هم قبلش به پزشك مراجعه كردهاند و پزشك برايشان آزمايشي، چيزي درخواست داده و بعد با اتكا به عاليجناب گوگل رفتهاند خوددرماني كردهاند و خوب هم شدهاند و به اين نتيجه رسيدهاند كه چه لزومي داشته است كه اصلا بروند آزمايش بدهند يا مثلا عكس قفسه سينه بگيرند.
خيلي وقتها اينور و آنور ميخوانيم كه تا چند سال ديگر با پيشرفت هوش مصنوعي و تكنولوژيهايي از اين قبيل، ديگر نيازي به ويزيت پزشك نخواهد بود و آدمها ميتوانند علايمشان را به يك كامپيوتر فوق پيشرفته بگويند تا برايشان درمان مناسب را پياده كند.
آيا پيش پزشك رفتن وقت و پول تلف كردن است؟ چرا وقتي بدون آزمايش و سونوگرافي خوب ميشويم، پول و وقت پاي اين چيزها بدهيم؟ آيا عقل گوگل با آن دسترسي بينظيرش به اطلاعات كل دنيا، بيشتر ميرسد يا يك نفر آدم كه روپوش سفيد تنش كرده است و به هر حال خطاي انساني دارد؟
اگر از من ميپرسيد بايد بگويم من فكر ميكنم حساب و كتاب كار دنيا به اين سادگي نيست. درست است كه دنيا را روتينها و روالها ميسازند اما آنچه بهخصوص براي يك آدم مريض كارساز است معجزه است.
معجزههاي خيلي كوچكي مثل اينكه گوگل ميگويد دوره سرماخوردگي ويروسي بين ۵ تا ۷ روز است ولي تو صبح روز سوم بيدار ميشوي و ميبيني اوضاعت روبهراه شده است و ميتواني به قرار عاشقانه امروز عصرت برسي، يا معجزههاي بزرگتري مثل اينكه پژوهشها نشان دادهاند كه فلان بيماري در عرض سه سال تو را به لبه مرگ ميرساند و تو چهار سال و پنج سال و شش سال را هم رد ميكني و همچنان نفس ميكشي و زندگي ميكني.
پزشكها يك چيزي دارند به اسم «شمّ پزشكي» كه پاشنه آشيل گوگل است. گوگل نميتواند در نگاه اول با بيمار ارتباط انساني برقرار كند.
نميتواند از ته چشمهاي بيمار حال و هوايش را بخواند. شم پزشكي آن چيزي است كه باعث ميشود با وجود اينكه شواهد ميگويند براي اين بيماري داروي «الف» انتخاب اول است و داروي «ب» انتخاب پنجم، تو دستت در لحظه آخر به نوشتن داروي «ب» برود و هفته بعد بيمارت را سر و مر و گنده ببيني كه از دارو و بهبود بيمارياش راضي و خوشحال است.
براي گوگل، شما يك بيمار هستيد با علايم آ و ب و ج. براي پزشك اما آقا/خانم فلاني هستيد كه اين ترم توي دانشگاه مشروط شده، هفته ديگر عروسي نوهاش است يا قرار است ماه ديگر مغازه جديدش را نبش فلان خيابان باز كند.
گوگل نكنيد. گوگل ته چشمهاي شما را نميخواند.