مجادله هواداران حفاظت از زيستگاه و هواداران تكثير در اسارت
حفظ يوز يك دستورالعمل ندارد
فاطمه باباخاني
گزينه تكثير در اسارت در كنار حفاظت از زيستگاه يوز موضوعي است كه اين روزها به بحث داغ درباره اين گونه تبديل شده و كارشناسان موافق و مخالف درباره آن اظهارنظر ميكنند، در حالي كه طرفداران حفاظت از زيستگاه اين دغدغه را دارند كه با شروع پروژه تكثير در اسارت ممكن است تمام توجه به سمت اين گزينه جلب شده و زيستگاهها به فراموشي سپرده شوند. مدافعان تكثير در اسارت معتقدند روند 20 ساله حفاظت براي متوقف كردن روند انقراض يوز در ايران موفقيتآميز نبوده و هيچ آينده روشني براي ادامه اين روند نيست، بنابراين بايد راهكار تكميلي در كنار حفاظت زيستگاه را ادامه دهيم و يوزهايي كه شانس زادآوري ندارند را گرفته و از آنها براي تكثير بهره بگيريم.
موضوع يوز و تصميمگيري در خصوص اين گونه، از جمله حساسترين تصميمهايي است كه يك مدير ميتواند در ايران بگيرد. كارشناسان و انجمنها ديدگاههاي مختلفي دارند و هر كدام از زاويه نگاهشان به حفاظت از يوزها نگاه ميكنند و بر مبناي آن برنامه ميدهند. در 20 سال گذشته حفاظت از زيستگاه اهميت داشت و تلاش ميشد زيستگاهها به فضايي امن براي زندگي و تردد يوزها تبديل شوند؛ با اين حال به واسطه دلايلي كه به گفته رييس وقت پروژه يوز چندان مشخص نبود، حضور اين گونه در زيستگاههاي جنوبي كمرنگ و كمرنگتر شد؛ تا جايي كه مديرعامل انجمن يوز چهار سال پيش در كنفرانس خبري كه به مناسبت روز ملي يوز در دانشگاه شهيد بهشتي برگزار شد، عنوان كرد: در سال ۹۲ مجموعا از ۲۰ يوز تصويربرداري كرديم كه ۷ يوز ماده يعني ۳۵ درصد جمعيت در ميان آنها بود، در فاز دوم يعني طي سال ۹۳ و ۹۴ از ۲۳ يوز تصويربرداري شد كه در آن ميان تنها ۴ يوز ماده داشتيم اما با تلف شدن ۲ يوز ماده الان در كل كشور فقط ۲ يوزپلنگ ماده شناسايي شده و يوزپلنگ يك قدم تا انقراض فاصله دارد. به گفته او از سال ۹۳ تا الان تنها در زيستگاههاي شمالي از يوز ماده تصويربرداري شده و در زيستگاههاي جنوبي در استان يزد كه در فاز اول حداقل ۲ ماده ثبت شده بود هيچ تصوير يا گزارش تاييدشدهاي از حضور يوزهاي ماده يا زادآوري يوزها نداشتهايم. اسلامي همچنين با اشاره به تلف شدن ۷ يوز ايراني در جاده سمنان - مشهد اظهار نگراني كرد كه از اين تعداد ۵ يوزپلنگ ماده بودهاند و اگر اتفاقي نيفتد يوز ايراني طي سالهاي پيش رو و تا پايان دهه نود شمسي منقرض خواهد شد.
ايران، اميد تكثير يوز
اين نشست خبري سروصداي زيادي به پا كرد و سازمان محيط زيست را بر آن داشت تا مدير پروژه يوز و مديرعامل انجمن يوز در نشست ديگري به پرسشهاي خبرنگاران پاسخ دهند، در اين نشست عنوان شد اميدها همچنان براي بقاي يوزها باقي است و چنين خبري تنها به استناد به گزارش دوربينهاي انجمن يوز بوده است. با اين حال همان زمان هم مدير وقت پروژه اعلام كرد عدد 50 يوز باقيمانده عددي احتمالي است و نميتوان به قطعيت در اين باره نظر داد. با افزوني حساسيتها، پروژه تصميم گرفت موضوع فنسكشي در يك نقطه داغ به لحاظ تصادفات جادهاي در محور شاهرود- عباسآباد را در دستور كار قرار دهد.
وزارت راه و شهرسازي رضايت خود را اعلام و بودجهاي هم براي اين كار اختصاص داد منتها بوروكراسيهاي اداري در وزارتخانه كار را مدام به تاخير ميانداخت. در همين زمان براساس گفتههاي مديران پروژه زيستگاههاي زادآور به زيستگاههاي شمالي يعني مياندشت و توران محدود شده و در زيستگاههاي جنوبي تنها مشاهده دو يوز نر نشاني از حضور اين گونه بود.
در كنار حفاظت از زيستگاه، باروري دلبر و كوشكي دو يوز در اسارت در پرديسان هم همچنان در دستور كار پروژه قرار داشت و دامپزشكان و كارشناسان داخلي و خارجي در اين باره اقدام ميكردند، بارداري دلبر اما موفقيتآميز نبود و اين موضوع به آينده موكول شد كه با ابهامات زيادي هم اين روزها مواجه است. با اضافه شدن «ايران» توله يوزي كه به قصد قاچاق زندهگيري شده بود، اين اميد ايجاد شد كه بتوان موضوع تكثير در اسارت و جفتگيري را با اين توله يوز انجام داد. با اين حال اتفاقات مختلفي كه در حوزه محيط زيست و پروژه يوز روي داد، تمام برنامهها را در هالهاي از ابهام فرو برد تا اينكه بار ديگر حضور يك كارشناس از آفريقاي جنوبي و شرح برنامههاي انجامشده در اين كشور در خصوص تكثير در اسارت يوزها، اين موضوع را روي ميز قرار داد.
تكثير در ارسارت مكمل حفاظت از زيستگاه
آيا تكثير در اسارت ضروري است و بايد به عنوان پروژه مكمل نگريسته شود يا ما همچنان بايد حفاظت از زيستگاه را به عنوان تنها گزينه حفظ يوزها در ايران لحاظ كنيم؟ كارشناساني مانند رضا گلجاني معتقدند اين پروژه تاكنون موفق شده كشتار مستقيم يوز توسط انسان را از ليست تهديدهاي اين گونه خارج كند. در واقع بر اساس فعاليتهاي اين پروژه مجموعه اقدامات آموزشي، فرهنگي و حساس كردن جامعه به سرنوشت يوز در دو دهه اخير از مهمترين كارهايي بود كه بايد انجام ميشد كه شد. اما اگر مطالعات جمعيتشناسي يوز بگويد جمعيت و كيفيت زيستگاه كمتر از حداقل جمعيت و زيستگاه پويا هستند تكثير در اسارت الزام است. به گفته اين كارشناس حيات وحش حدود دو دهه فعاليت پروژه يوز، گروههاي مختلفي آمدند مدتي كار كردند و عدهاي چون انتقاد داشتند تمام پروژه را زير سوال بردند و مديريت پروژه را برانداختند بدون اينكه راهكاري براي بهبود ارايه دهند. اين اتفاق براي آخرين تيم مديريتي هم كمابيش افتاد. شايد وقت آن باشد كه از گذشته درس بگيريم و متوجه شويم كه حيات وحش با انتقاد مطلق و تلاش براي كله پا كردن اين و آن حفاظت نميشود. تلاش براي دادن پيشنهاد ميتواند مثمر ثمرتر باشد. حفاظت از حيات وحش يك رقابت سياسي نيست. حفاظت از حيات وحش يك عشق است. عشق يعني اينكه براي رسيدن به هدف حفاظت از حيات وحش بايد گذشت داشت بايد صبور بود و براي رسيدن به هدف ازخودگذشتگي كرد. انتقاد مطلق نه تنها سازنده نيست بلكه مخرب هم هست. شايد با بخشي از تصميمات موافق نباشيم شايد از كسي دلخور باشيم اما وقتي در اهداف كلي همسو هستيم بهتر است با پيشنهادات خود به پيشبرد اهداف كمك كنيم نه اينكه به واسطه چند مخالفت يا دلخوري همهچيز را زير سوال ببريم.
گفتههاي اين كارشناس حيات وحش در كنار ديدگاه ساير كارشناسان اين حوزه نشان ميدهد، به همان اندازه كه حفاظت از زيستگاه به ويژه در زيستگاههاي شمالي ضروري است، بايد تكثير در اسارت را هم به عنوان يك گزينه مكمل مدنظر قرار داد و آن را به راحتي از روي ميز مذاكره خارج نكرد. در دو دهه اخير فعاليتهاي زيادي براي حفاظت صورت گرفته اما به گفته مدير پروژه همچنان ابهامات زيادي درباره زندگي يوزها وجود دارد و وضعيت يوز بهبود نيافته است. در چنين شرايطي است كه صرف هزينه و كمك كردن از كارشناسان موافق اين ديدگاه ميتواند گزينههاي بيشتري براي حفظ يوز در طبيعت ايران ارايه دهد.
آغاز
هرسال 9شهريور فرصتي است براي تاملي بيشتر در حيات يگ گونه نيازمند حساسيت و مراقبت بيشتر كه اگر دير بجنبيم به سرنوشت ببر مازندران و شير ايراني دچار ميشود. امسال دومين سال روز ملي يوزپلنگ ايراني است و فعالان حفاظت از يوزپلنگ كه سالها عمر خود را براي كمك به حيات اينگونه در معرض انقراض گذاشتهاند در حبس هستند. اينك علاوه بر نگاهي به ايده تكثير در اسارت براي كمك به نجات يوزها بايد يادي كنيم از آنها كه براي حفاظت از يوز زحمت بسيار كشيدند ولي امروز گرفتارند.