نظرات كارشناسي كه اجرا نميشوند
محمود كرمي
به نظر ميرسد در جهان عزمي براي حفظ تنوع زيستي وجود ندارد؛ زيرا اگر چنين ارادهاي بود، شاهد سوختن جنگلهاي آمازون كه ريههاي كره زمين و زيستگاه ميليونها گونهاند، نبوديم و اين همه كشور براي جلوگيري از گرمايش جهاني و حفظ تنوع زيستي چنين بيتفاوت نبودند. در ايران نيز تنوع زيستي اولويت چنداني ندارد و تصور نميكنم مديريت كنوني سازمان حفاظت محيط زيست چندان نگران نابودي آن باشد. اين موضوع سبب شده حفاظت از گونههاي مختلف از جمله يوزپلنگ آسيايي نيز در حاشيه قرار گيرد. البته اين بيتوجهي تنها به يوز محدود نميشود و ما در خصوص ساير گوشتخواران نظير گرگ و پلنگ و بيشتر سمداران بزرگ جثه نيز همين وضعيت را شاهديم.
اگر عزمي هم براي حفظ يوز وجود داشته باشد، متاسفانه مهارت و تخصص لازم براي اين موضوع بسيار كمياب است و همواره كار با آزمون و خطا و بدون طراحي علمي و به صورت پراكنده و بدون پيوستگي به انجام رسيده است. سالهاست كارشناسان خارجي را براي مشاوره و اظهارنظر به كشور دعوت كردهايم. گزارشهاي آنان موجود است. بيمناسبت نيست اين گزارشها را مرور كنيم و ببينيم تا چه اندازه به آنها عمل كردهايم. شايد محدوديتهايي كه در ايران داريم سبب ميشود، توصيههاي اين كارشناسان آنچه درك كرده و امكان انجام آنها را داشتهايم، به شكل ناكامل و جسته و گريخته به انجام رسانيم. كارشناسان متعددي را ميتوانم نام برم كه چندين بار به كشور آمدهاند و پيگير پيشنهادهاي خود شده و هر بار دريافتهاند كه كار در همان پله نخست است. نمونهاي از اين كارشناسان دكتر جورج شالر است كه چند بار به ايران سفر كرده است. اگر سفرهاي او را ارزيابي كنيم، به خوبي تاييد اين گزاره را مشاهده خواهيم كرد؛ اينكه او چه توصيههايي كرده و در زمين عمل چه اتفاقي افتاده، قابل تعمق است. او در موضوع حفاظت از يوز، سگهاي ولگرد و گله را يكي از تهديدهاي اساسي براي طعمههاي اينگونه در مناطق چهارگانه قلمداد كرد. بد نيست در مورد اين پيشنهاد ساده بدانيم كه چه اقدام قابل ارايهاي را به انجام رساندهايم. هنوز نميدانيم چطور بايد جمعيت سگها را كنترل كنيم.
در خصوص اين پرسش كه چطور ميتوان بين دو گزينه حفاظت از زيستگاه و تكثير در اسارت براي حفظ يوز تعادل ايجاد كرد نيز بايد گفت در درجه اول زيستگاههاي يوز بايد حفظ شود. نبايد دست روي دست بگذاريم تا جمعيت طعمههاي اين حيوان نابود شود. چنانچه زيستگاهها را بتوانيم به شكل مناسبي نگهداري كرده و به شكل مكمل تكثير در اسارت را دنبال كنيم، ميتوانيم در صورت موفقيت پروژه تكثير در اسارت يوزها را در زيستگاههاي امن رهاسازي كنيم.
از سوي ديگر، سالها بر اين نكته تاكيد شده كه ما نيازمند همانديشي و گردهم آمدن متخصصان هستيم تا بتوانيم به راهكارهاي مشخصي در اين زمينهها برسيم. واقعيت آن است كه با تغيير مديران از بالا به پايين اولويتها، سياستها، برنامهها و تداوم همكاريها همه دگرگون شده است. وضعيت يوز و بسياري از گونههاي ديگر روز به روز بدتر خواهد شد و چندان طول نخواهد كشيد كه يوز و بسياري از گونههاي ديگر را در كتابها، عكسها، فيلمها، اسكلتها و پوستهاي بجا مانده در موزهها براي فرزندان آتي اين سرزمين توصيف كنيم. اميد است اين وضعيت كه براي شير ايراني و ببر مازندران اتفاق افتاد، براي بقيه گونهها پيش نيايد.
استاد و پيشكسوت حوزه محيط زيست