برخيز و اول بكش (268)
فصل بيست و پنجم
«سر عياش را براي ما بياوريد» – توطئه و فريب براي انجام قتل
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
اما حاسون فكر كرده بود كه ضربه عليه عياش بايد بخشي از يك عمليات بزرگتر و جامعتري كه شين بت در آن بتواند يك نفوذ اطلاعاتي عميقتري در حماس را به اجرا در آورد، باشد كه در آن هم بتواند كنترل مسيرهاي رفت و برگشت قاچاق نوار غزه را به دست آورد. حاسون با انتقاد صريح از آوي ديچتر، سرپرست منطقه جنوبي (و مردي كه پنج سال بعد كه بر سر پست مديريتي شين بت با او به رقابت پرداخت و از او برد) گفت: «اما آنها خيلي عجول بودند. آنها ميخواستند اين پيروزي توسط خودشان صورت گيرد. ميگفتند كه اول از همه او (عياش) را حذف كنيم بعد ببينيم چه رخ ميدهد. مسخره بود.»يك نقشه براي ترور عياش به ديچتر ارايه شد. عياش هميشه تماسهايش را از اتاقي جنب اتاق نشيمن خانواده حماد ميگرفت. زماني كه كسي خانه نبود، تيم بيردز وارد منزل ميشد و مواد منفجرهاي را همراه با دوربيني كه تصاوير را ارسال ميكرد، پنهان ميكردند. زماني كه عياش آنجا مينشست و صدايش شنيده ميشد انفجار صورت ميگرفت.ديچتر گفت: «اما براي كشوري كه ميخواهد ترور را به يك شيوه جراحي خنثي كند و در عين حال به اصول اخلاقي هم پايبند باشد يك مساله به غايت غامض است. راحتترين كار اين است كه عياش را از آسمان بكوبيم. اما ميدانيم كه او در آن خانه همراه با كودكان است و راهي براي اين اطمينان وجود ندارد كه آنها از اين انفجار آسيب نبينند. تمام عمليات به خاطر اين موضوع بايد عوض شود.»
شين بت نياز به يك بمب كوچكتر داشت در حد گرم و به اندازه كافي مرگبار كه عياش را بكشد اما نه آنقدر قدرتمند كه ديگران را به خطر بيندازد. بمبي كه شايد عياش آن را كنار سرش بگيرد.راهحل زماني به دست شين بت رسيد كه ترتيبي داده شد و رابطهاي بين حماد و يك همكار اسراييلي برقرار شد. عموي حماد يك معمار ثروتمندي به نام كمال حماد بود كه در گذشته با مقامات اسراييلي در ارتباط بود. شين بت به كمال نزديك شد و همكارياش را گرفت و از او خواست كه پيش زمينهاي قابل قبول را پيدا كند تا به برادرزادهاش يك گوشي همراه هديه بدهد، يك موتورلا آلفا با دهني تاشو.پيشفرض اين بود كه اين گوشي در نهايت توسط عياش مورد استفاده قرار ميگيرد. آنها به كمال كه به او يك بسته پيشنهادي داده شده بود كه به او و خانوادهاش اين امكان را ميدهند تا بعد از عمليات در ايالات متحده اقامت كنند، گفتند: «ما يك فرستنده كوچك در گوشي پنهان ميكنيم به طوري كه بتوانيم به تماسهايش گوش دهيم.»مجريان شين بت دروغ ميگفتند . آنها به جاي فرستنده، پنجاه گرم مواد انفجاري با يك چاشني كه از راه دور عمل ميكند، كار گذاشتند. در 28 اكتبر، دو روز بعد از كشتن شقاقي، عياش به ديدن حماد رفت و او هم به عياش گوشي همراه جديد را داد و اتاق را ترك كرد و گذاشت تا اين فرمانده تماسهايش را به تنهايي بگيرد.
توضيح: استفاده از واژه تروريستهاي فلسطيني براي حفظ امانت در ترجمه است
نه اعتقاد مترجم و روزنامه