پيشگيري بهتر از درمان
عباس عبدي
بالاخره سخنگوي دولت از امكان حضور زنان در بازيهاي ملي فوتبال خبر داد و ظاهرا بايد منتظر باشيم كه در اولين بازي تيم ملي فوتبال بخشي از ورزشگاه را براي حضور بانوان اختصاص دهند. آيا مساله حل شده است؟ به يك معنا بلي و به يك معنا خير! بلي حل شده، چون هدف فيفا تامين ميشود و فوتبال ايران دچار محروميتهاي فيفا نميشود. ولي حل نشده است، اتفاقا به همين دليل كه هدف فيفا تامين شده، در حالي كه بايد هدف جامعه ايراني تامين شود. دو مشكل اساسي در مواجهه با اين مشكل وجود داشت.
اول اينكه ممانعت از حضور زنان در ورزشگاهها، قانوني نبود. چه دليلي بهتر از اينكه اكنون كه مجاز شده است، هيچ قانون جديدي براي مجاز اعلام شدنش تصويب نشده است. به علاوه در گذشته در مسابقات واليبال نيز زنان در ورزشگاهها حاضر ميشدند و تفاوتي ميان سالن واليبال و ورزشگاه فوتبال وجود ندارد. اتفاقا از برخي جهات سالن واليبال به دليل كوچكتر بودن بدتر هم هست. تاكنون هم هيچ كس حاضر نشده است مستند قانوني اين منع را با دقت ارايه كند. برخي از افراد به فتاواي برخي از آقايان مراجع اشاره ميكنند. در عين احترام به اين فتاوا و فارغ از اينكه اين يك اظهارنظر موضوعي است، بايد گفت وظيفه حكومت تبديل فتواي مشهور به قانون است تا براي همه اعتبار اجرايي و قانوني داشته باشد، در حالي كه فتوا فقط براي مقلدان هر مرجع لازمالِاتّباع است.
در حقيقت بايد گفت تنظيم و اداره امور براساس قانون و سخن گفتن با ادبيات حقوقي به ويژه در اموري كه به حقوق مردم مربوط ميشود مساله مهمتر ما است تا حضور يا عدم حضور زنان در ورزشگاهها. اميدواريم كه مقامات رسمي در اين باره توضيحات كافي دهند. اينكه فضاي ورزشگاهها خوب است يا بد، ربطي به اصل اين ماجرا ندارد. اگر از برخي از مردم درباره حضور در ورزشگاهها بپرسيد حتي دوست ندارند پسران و حتي مردانشان در اين فضاي آلوده حاضر شوند، ولي نكته مهم اين است كه بخشي از آلودگي اين فضا ناشي از تركيب حاضران در ورزشگاه است كه منحصر به مردان جوان و ميانسال شده است. اگر زنان نيز حاضر ميشدند، شايد قضيه فرق ميكرد. مهمتر از همه اينكه يكي از علل درخواست زنان براي حضور همين منع موجود است كه مبتني بر قانون نيز نيست.
شايد اگر اين منع نبود، چنين حرص و ولعي نيز براي حضور به وجود نميآمد. مشكل بعدي درك نادرست از دخالت فيفا در حضور زنان در ورزشگاه است. دادستان كل كشور در اين باره گفته است كه فيفا چه كاري به ورزشگاه رفتن زنان دارد؟ ديگران هم دخالت فيفا را محكوم كردهاند. اين درك نادرست از ماجرا است. سخنگوي دولت در توجيه پذيرش اين امر گفت كه الزام فيفا براي حضور بانوان در ورزشگاهها فقط شامل ايران نيست. يكي از كامنتگذاران اصولگرا زيرش نوشت كه: «با اين منطق كه فيفا همه كشورها رو ملزم به حضور زنان در ورزشگاهها ميكنه ميخوان زير بار حرفش برن؛ لابد اگر فردا هم سازمان ملل همه كشورها رو ملزم به تصويب قانون ازدواج همجنسبازان كنه دولت زير بارش ميره!!» فيفا هيچ كشوري را مجبور به انجام هيچ كاري نميكند و اصولا قادر به انجام اين كار هم نيست. اين ما هستيم كه پيشاپيش چنين شرايطي را پذيرفتهايم. فيفا يك نهاد بينالمللي است كه عضو آن شدهايم و مقررات آن را پذيرفتهايم. يكي از ضوابط آنان نفي تبعيض جنسيتي است. نفي تبعيض نژادي هم جزو ضوابط ديگرشان است. پرهيز از مسائل سياسي هم هست. براي همه اينها مقررات دارند. حالا اگر ما خواستيم عضو اين نهاد باشيم، بايد همه مقررات آن را نيز بپذيريم و اگر نخواستيم، همين امروز ميتوانيم از آن خارج شويم و آنان هم هيچ مشكلي با اين مساله ندارند. پس بهتر است اعتراض را متوجه اصل حضور در فيفا كنيد. اگر از فيفا بياييم بيرون بايد دور فوتبال را خط بكشيم و فقط به فوتبال محلات دل خوش باشيم. چون هيچ مسابقه بينالمللي در ذيل فيفا را نميتوانيم شركت كنيم. بنابر اين بهتر است صريح اطلاعيه دهيد و خواهان خروج از فيفا شويد. به نظر من و به لحاظ آنچه كه از عرف مذهبي ميفهمم، اصل فوتبال و حضور مردان در اين ورزشگاهها و حواشي آن، دورتر از فرهنگ و ارزشهاي ديني است تا حضور زنان در ورزشگاهها. در واقع اگر خون مذهبي كسي بخواهد به جوش بيايد بايد با اصل فوتبال و نيز حضور مردان در ورزشگاهها مخالفت كند كه به مراتب با آموزههاي سنتي ديني بيگانهتر از اصل حضور زنان در ورزشگاهها است. اگر هم نباشد حداقل ميتوان گفت كه كل اين بازي با آموزههاي سنتي ديني بيگانه است. ولي مردان مذهبي چون قدرت دارند آن را رواج دادهاند و كسي هم آن را خلاف شرع معرفي نميكند. هنگامي كه مردان توانستند بوكس را از محدوديتهاي شرعي عبور دهند، حل موارد ديگر برايشان كار سختي نيست. بنابر اين بايد با حضور در فيفا مخالفت كرد كه اصل استقلال (به مفهوم رايج و رسمي) را نيز مخدوش كرده است. ولي چرا به اين مساله اشاره نميشود و كسي وارد آن نميشود؟ علت اصلي ماجرا در جامعه و فرهنگ مردسالار است. در واقع براي مردان هر كاري مجاز دانسته ميشود، يا حداقل تا آنجا كه عرف اجازه دهد، در برابر كارهاي آنان كوتاه ميآيند ولي نوبت به ديگران كه ميرسد، مساله وجه شرعي پيدا ميكند. در پايان آنچه كه از اين سياست در جامعه رسوب كرده است را ميتوان مرور كرد. بيتوجهي به ادبيات حقوقي در اثبات و رد افعال شهروندان، تشديد گرايش تعدادي از زنان براي حضور در ورزشگاهها، چرا كه اين منع را به منزله ناديده گرفتن حقوق خود ميدانستند، ايجاد زمينه براي انجام برخي اقدامات خلاف عرف مثل گريم كردن دختران و گذاشتن ريش و سبيل براي حضور در ورزشگاهها!! و شكل دادن يك بازي هيجانانگيز سياسي!! در نهايت پذيرفتن دستورات فيفا و تقويت اين ايده كه تغييرات از داخل و براساس قانون يا خواست مردم دور از ذهن است و بايد فشار خارجي عمل كند!! آيا براي موارد ديگر ميتوانيم از اين تجربه درس بگيريم؟ مطمئن نيستم. اگر همين مقررات براي مسابقات باشگاهي الزامي شود چه خواهيد كرد؟ پيشگيري بهتر و كمهزينهتر از درمان است. به خواست عمومي و عرفي احترام بگذاريم حتي اگر آن را نميپسنديم. از اين موارد خيلي بيشتر ميتوان برشمرد كه چگونه كوتاه آمديم در حالي كه برخلاف مسلم شرع بود. آيا درباره سود بانكي و وديعه اجاره كه مطابق شرع مشكل دارد اقدامي ميشود؟