اصلاحطلبان و اصولگرايان از كاربست تجربه فعاليت سياسي در انتخابات پيشرو گفتند
لوازم يك انتخاب
شهاب دليلي|با برگزاري انتخابات شوراياريها بود كه حرف و حديث برگزاري سراسري انتخابات الكترونيكي مجلس يازدهم بيش از پيش قوت گرفت، اما همان روزها برخي نهادها با اين ايده مخالفت كردند. حجم بالاي هزينه تهيه دستگاههاي مربوطه، مكان استقرار سرورهاي مركزي اين دستگاهها، نبود زيرساختهاي ارتباطي، نبود كارت ملي هوشمند در سراسر كشور و... همه و همه مطرح شد تا سنگي باشد در مسير اجراي الكترونيكي انتخابات در ايران. درنهايت ديروز عبدالرضا رحمانيفضلي، وزير كشور چراغ اول برگزاري انتخابات الكترونيك را روشن و اعلام كرد كه هماهنگيهاي لازم انجام شده تا مرحله احراز هويت رايدهندگان در انتخابات امسال صددرصد الكترونيكي انجام شود. مقصود رحمانيفضلي از هماهنگيهاي لازم، هماهنگي با برخي نهادهاي نظارتي و اجرايي است، اما اين تنها بخشي از لوازم برگزاري يك انتخابات كارآمد است. در آخرين اظهارنظرها، برخي چهرههاي جريانهاي سياسي به ديگر لوازم برگزاري يك انتخابات كارآمد پرداخته و از اصلاح قانون اساسي، داشتن اخلاق حرفهاي در كار حزبي، داشتن ساختار حزبي و پايبندي به اصول آن و مسائلي از اين دست صحبت كردهاند.
فكري اساسي براي قانون اساسي
داشتن يك نهاد كارآمد مستلزم رعايت موارد متعددي است كه از آن جمله است؛ برگزاري شفاف انتخابات، وجود ساختار حزبي در آن نظام سياسي و پايبندي احزاب به ساختارهاي درون حزبي. اما اين به آن معنا نيست كه صرفا دست به تشكلسازي بزنيم و به قولي هر دو نفر يك حزب تشكيل بدهند و سه نفر كه شديم، انشعاب كنيم. اين مورد آخر در تاريخ احزاب ايران بارها ديده شده و تا امروز هم استمرار داشته است. جريان نيروهاي اصولگرا نيز از اين قاعده مستثنا نيستند؛ تا آنجا كه صحبت از اصولگرايي و نواصولگرايي بارها به ميان آمده و ديروز حسين بيادي، در گفتوگويي كه با ايرنا داشته، گفته اينها فقط به فكرِ بودن هستند. اين امر خيلي خطرناك است و سبب شده اصولگرايان به وحدت نرسند. او ميگويد: «حتي در بين دوستاني كه اين نظر را مطرح كردهاند كسي وجود ندارد كه بتواند چند شاخص آن را توضيح دهد.»بيادي درباره مشكلات ساختار سياسي امروز نيز ميگويد: «ما كلا نخواستيم در يك ساختار كار كنيم... دليل اين امر غلط بودن ساختارهاست و ساختار بخش انتخابات هم غلط است. وقتي ساختار انتخابات غلط باشد مجلس هم غلط است. مجلس اينگونه است، دولت هم اينگونه ميشود و مثل يك زنجيره اين مسائل به يكديگر مرتبط است، بنابراين بايد براي مجموعه ساختار اجرايي كشور يك فكر اساسي كرد.» او با اشاره به اينكه اگر يك يخچال خراب باشد، هر غذايي در آن قرار بدهيد خراب ميشود، به بازنگري در قانون اساسي اشاره كرد و پيشنهاد داد: «اعتقاد دارم كه در ساختار سياسي رييسجمهور بايد حذف شود. بايد نخستوزير باشد.»
علي لاريجاني؛ يك اصولگراي ذاتي
هرگاه صحبت از انتقاد سازنده ميشود بلافاصله اين سوال مطرح ميشود كه انتقاد سازنده دقيقا چيست. به نظر ميرسد اين انتقاد با ديگر انتقادات اين تفاوت را دارد كه پس از نقد، در پي ارايه راهحل رفع آن معضل نيز هست. اينكه همواره اصولگرايان ميگويند نيازمند وحدت هستند، نيازمند ليدر هستند و نيازمند چه و چه هستند، صرفا يك نقد كلي است و راهحلي را در دل خود به همراه ندارد. اما هستند برخي كه علاوه بر نقد به ارايه راهكار هم ميپردازند. البته اينكه راهكار ارايه شده چقدر كارآمد است، خود حديث مفصل ديگري است، اما به هر حال بالاخره برخي اصولگرايان پس از بارها و بارها كه تذكر دادن اگر وحدت نباشد، شكست ميخوريم، اين روزها بعضا رو به سوي ارايه راهكارهايي براي دستيابي به اين «وحدت» پرخواهان آوردهاند. حجتالاسلام حسين ابراهيمي، عضو جامعه روحانيت مبارز، با اشاره به اختلافاتي كه در چارچوب فعاليتهاي شوراي وحدت اصولگرايان پيش آمد، به اعتمادآنلاين گفته است: «چون افراد زيادي جامعه روحانيت مبارز را به عنوان حكم قبول دارند، ما ميتوانيم درراستاي كاهش اختلافها و در نتيجه اتحاد در فعاليتهاي انتخاباتي موثر واقع شويم.» او با اشاره به اينكه بهتر است افراد و نيروهاي اين جريان اختلافات را كنار گذاشته و به ميز مذاكره بازگردند، به مورد علي لاريجاني پرداخت و گفت: «علي لاريجاني ذاتا اصولگراست و با اصولگرايي فاصله نميگيرد و به همين دليل اميد داريم با پايداري اختلافاتشان را كنار بگذارند.» ابراهيمي در انتها عنوان كرد كه ما اصولگراها بايد اختلافها و منيتها را كنار بگذاريم و با حميت زياد اتحاد را فراهم كنيم. البته كه اين كنار گذاشتن اختلافات مشمول حال «مهرههاي سوخته» نخواهد شد. ابراهيمي، محمود احمدينژاد را مهرهاي سوخته خوانده كه بهتر است دربارهاش صحبتي به ميان نيايد. چه به نفع «وحدت اصولگرايان»، چه عليه آن!
كپيبرداري اصولگرايان از اصلاحطلبان
مرتضي مرديها جزو اولين روزنامهنگاراني بود كه بهجاي استفاده از كلمه «ساختار» از عبارت خودساخته «ساختكار» استفاده ميكرد تا «ساختار» و «كاركرد» را توأمان مطرح كند. از آن روزهاي دهه 70 تا امروز بسيار گذشته و بالاخره امروز فعالان عرصه سياسي به اين موضوع تمايل فراواني نشان دادهاند. تمايل و تاكيدي كه از قضا جناح چپ و راست هم نميشناسد و هر دو جناح سياسي بر لزوم كار تشكيلاتي در قالب ساختار حزبي تاكيد دارند، چنانكه محمد سلامتي، آخرين دبيركل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران در گفتوگويي كه با انتخاب داشته، به اين مورد پرداخته است. البته از آنجا كه در روزهاي اخير انتقاداتي چند به عملكرد و نوع ساختار شوراي سياستگذاري اصلاحطلبان (جبهه اصلاحطلبان ايران) وارد شده، سلامتي نيز به عنوان عضوي از اين نهاد بالادستي جريان به اين موضوع واكنش نشان داده و گفته است: «اين شورا، بيشتر ستادي انتخاباتي است و اينگونه نيست كه در تمامي زمينهها منعكسكننده برنامهها و سياستهاي جبهه اصلاحطلبان باشد.» او اشارهاي هم به برخي راهكارهاي مديريت اين شورايعالي همچون الگوي «پارلمان اصلاحات» داشت و گفت كه به دليل وجود تعداد زياد موافقان و مخالفان همچنان به اجماعي در اين خصوص دست نيافتهايم، اما همين الگوي فعلي، الگويي است كه جناح مقابل تلاش فراوان دارد تا آن را در ميان نيروهاي خود پياده كند.
جنگ ما جنگ حجت است، نه جنگ قدرت
از ديگر دغدغههاي نيروها و احزاب سياسي در يك انتخابات آن است كه توسط نظام سياسي مستقر متهم به غيرقانوني بودن شوند و امكان مشاركت در هيچ انتخاباتي را نداشته باشند. نهضت آزادي يكي از اين گروههاست كه در ميانه تعاريف بعضا بيقاعده از حزب، تشكل، اپوزيسيون و برانداز جاي داده ميشود. اعضاي اين تشكل سياسي از ديرباز به اين مساله اعتراض داشتهاند، چنانكه از اوايل دهه 60 طي راهبردي با عنوان «جنگ ما جنگ حجت است و نه جنگ قدرت» بارها اعلام كرده كه به دنبال ورود به عرصه قدرت به هر قيمتي نيست. ديروز مهدي معتمديمهر، عضو دفتر سياسي نهضت آزادي، به اين مساله ديرينه مجدد واكنش نشان داده و گفته آداب اپوزيسيون بستگي به ميزان تعلق آن تشكل به قانون اساسي مستقر دارد. او در گفتوگويي مفصل كه با اعتمادآنلاين داشته، ميگويد: «مرز اپوزيسيون و برانداز، در ايران چندان شفاف نيست.»
14 سال پس از يك تجربه
1384 سالي بود كه اصلاحطلبان تجربه كردند كه عدم توافق روي يك كانديدا يا ليست واحد و البته پايين بودن مشاركت مردمي توان آن را دارد كشور را تا مرز بحران پيش ببرد. 14 سال بعد، اصلاحطلبان تجربهاي ديگر در اين خصوص بهدست آوردند و آن، اينكه ارايه ليست مشترك همواره تنها رمز پيروزي نيست و بايد افرادي در ليست قرار گيرند كه واجد ويژگيهاي اصلاحطلبي حداكثري باشند. حال احمد بيگدلي، از چهره اصلاحطلب مجلس دهم در گفتوگويي با سايت روزنو به اين موضوع پرداخته است. او درخصوص عدم پايبندي برخي افراد «ليست اميد» به آرمانها و اصول اصلاحات در فرداي ورود به مجلس ميگويد: «هر فردي ميتواند به مسائل اخلاقي و تعهداتي كه داده، پايبند نباشد و پيش از اينكه راه خود را جدا كند، نميتوان ذهنخواني كرد.» بيگدلي، عضو فراكسيون اميد مجلس در ادامه گفته كه وقايع متعدد پيرامون ليست اميد در مجلس دهم تجربه فراواني را براي اصلاحطلبان به همراه آورده است؛ تجاربي كه ميتواند رهتوشه ادامه اين مسير طولاني باشد.