عاشورا، معنويت، هويت
محسن آزموده
در دهههاي پاياني سده بيستم اين تصور سادهانگارانه حتي در بسياري از دانشمندان
علوم اجتماعي پديد آمده بود كه سير تحولات اجتماعي و سياسي و فرهنگي و اقتصادي جوامع جديد بهگونهاي پيش ميرود كه نهاد دين و ديانت بهطور خودبهخودي و تدريجي از صحنه اجتماع حذف ميشوند و آنچه سكولاريسم ناميده ميشود، لامحاله و بهرغم اراده آدمها به وقوع ميپيوندد. واقعيت اجتماعي و شواهد و مدارك اما صراحتا و به نحوي گويا غلط بودن اين برداشت را نشان داد، بر آمدن جنبشهاي ديني و پررنگ شدن آيينها و مناسك اجتماعي ديني در عرصه عمومي جامعه، از نشانههاي بارز غلط بودن آن مدعاست. براي مثال جامعه ايران همه ساله بهويژه در ماههاي محرم و صفر شاهد حضور همهجانبه دين و ديانت در قالب آيينهاي عزاداري و مناسك مذهبي در عرصه اجتماعي است.
اين روزها بعيد است در سراسر ايران اعم از شهر و روستا، پايتخت و شهرستان، مركز و حاشيه و... نقطهاي را پيدا كنيد كه در آن خبر از عزاداري براي شهادت حسين بن علي (ع)، امام سوم شيعيان و يارانش در كربلا نباشد. البته شكي نيست كه در ايران حاكميت ديني برپاست و قطعا نهادهاي قدرت به بسط و گسترش اين مناسك و برگزاري آن ياري ميرسانند، اما در اين هم ترديدي نيست كه برپايي اين مراسم و مناسك در وهله اول بر آمده از متن خود جامعه است.
عمدتا اين خود مردم هستند كه تكيهها و حسينيهها را برپا ميكنند، دستههاي عزا با علم و كتل و پرچم راه مياندازند، مجالس سينهزني و روضهخواني و زنجيرزني برپا ميدارند، در خانههايشان نذري ميپزند و گاو و شتر و گوسفند قرباني ميكنند، در ميان دستههاي عزاداري چاي و شربت و شير و خرما و حلوا پخش ميكنند، لباس سياه ميپوشند و از مبادرت به بسياري از كارهاي روزمره در اين ايام اجتناب ميكنند، مثلا آقايان ريششان را با تيغ نميتراشند، خانمها يا آرايش نميكنند يا در سالهاي اخير خود را به شيوهاي متفاوت با ساير روزهاي سال، ميآرايند، در خودروها صداي موسيقي جاي خود را به نواي نوحهخواني و ضرباهنگ سينهزدن ميدهد، حتي بسياري روي خودروي خود نوشتههاي مذهبي مينويسند و... در اجراي عمده آنچه گفته شد، تقريبا تمام جامعه مشاركت دارد و سهيم است و شكافهاي اجتماعي مثل تفاوتهاي طبقاتي، قومي، سني، فرهنگي، سياسي، جنسيتي، نسلي، مركز و حاشيه، شهر و روستا و... نقش چنداني ندارد يا
به عبارت ديگر، اين تفاوتها هر يك تنها رنگ و بوي مراسم و مناسك مزبور را تغيير ميدهند و در اصل برگزاري آن نقشي ندارند. به بيان سادهتر اين روزها در پولدارترين و متجددترين مناطق پايتخت هم عزاداريهايي به همان شور و هيجان برپاست كه در دوردستترين روستاها تفاوت تنها در شكل و ظاهر اين مراسم است كه بر آمده از اختلافات اجتماعي ديگر است. نقش حكومت ديني نيز نهايتا در حد كنترل و نظارت بر برگزاري اين عزاداريها و احيانا هدايت آنها به شيوه مدنظر خودش است؛ امري كه بهدليل پررنگ بودن انكارناپذير نقش جامعه مدني، هميشه بهطور صددرصدي و قاطع امكانپذير نيست و درنهايت در ميان انبوه عظيم كردارهاي مذهبي جامعه در اين ايام، بسياري از رفتارها و گفتارها به وقوع ميپيوندد كه مطلوب حاكميت نيست.
اما براي فهم علل و عوامل اين حضور قاطع دينداري در جامعه و حتي پررنگتر شدن آن بهرغم آن تصور خامي كه از محتوم بودن سكولاريسم سخن ميگفت، بايد به اين واقعيت توجه كرد كه دين و ديانت، نهادي كهن و ريشهدار در زندگي بشري است، مثل نهاد سياست و نهاد خانواده و نهاد اقتصاد و... همچنانكه نميتوان هيچيك از اين نهادها را از عرصه زندگي فردي و جمعي انسان حذف كرد، ديانت را نيز نميتوان به گوشهاي راند و از ميدان مناسبات اجتماعي طرد كرد. به تعبير دقيقتر، دين با سه كاركرد اساسي معرفتبخشي، هويتبخشي و معنابخشي، در سه حوزه باورها، احساسات و خواستهاي فردي و جمعي انسان نقش ايفا ميكند. در دهههاي اخير و بهويژه با شكست كلانروايتهاي چپگرا و راستگرا در حوزههاي فردي و جمعي، هم نقش هويتي دين و هم نقش معنابخشي آن عميقا پررنگ شده است، بههمين سبب براي فهم رفتارها و كردارها و گفتارهاي شخصي و عمومي ديني جامعه و فرد، ديگر نميتوان به فلسفه و كلام كه بهطور سنتي صرفا با باورها سر و كار دارند، اكتفا كرد و بايد از نگرشهايي كه جامعهشناسي، روانشناسي و حتي علم اقتصاد و علم سياست عرضه ميدارند بهره گرفت تا تبيين دقيقتر و درستتري از حضور پررنگ دين در قالب مناسك و آيينها ارايه كرد. امروزه براي فهم كنش گفتار و كردار مردم در عاشورا، صرف توجه به باورهاي آنها چنانكه در دهههاي پيشتر چهرههايي چون شهيد مطهري و مرحوم صالحي نجفآبادي و... مبادرت ميورزيدند، اكتفا نميكند و براي فهم دقيقتر اين عزاداريها و نحوه برگزاريشان بايد به انگيزههاي هويتي و معنويتخواهي آنها و همچنين دلالتهاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي آنها توجه كرد.