تنها كسي كه ميتواند دونالد ترامپ را شكست دهد، دونالد ترامپ است. اگر به رفتارهاي او خوب دقت كنيد، متوجه ميشويد كه اين مرد در موقعيتهاي هتك حرمت و خشم شكوفا ميشود و در چنين موقعيتهايي از غليان خشم در ديگران براي منافع سياسي خود بهرهبرداري ميكند. پروژههاي سياسي او بر پايه برانگيختن امريكاييها به سمت و سوي زواياي فرهنگي و آرماني آنهاست. او دقيقا پاولوف است و ما سگهاي او هستيم.
اهانتهاي سريالي آقاي ترامپ به نجابت و ادبي كه جامعه مدني بر پايه آن استوار است تهييجكننده بوده و غرض همان است؛ تنها رفتار طبيعي در مقابل تحريكات او بروز خشمي منطقي است.
براي همين است كه حالا ديگر مهم نيست در انتخابات 2020 نامزد دموكراتها چه كسي است، فقط مهم است كه به دموكراتها توصيه كنم: «نمايش اجرا نكنيد.»
چون كشتي گرفتن شكل مورد علاقه مبارزه ترامپ است. او انتخاب شده تا اساس سياست را برهم بريزد و آن را به چالش بكشد و براي بسياري از حاميان اصلي او شعلهور كردن اين آتش، حملات تحريكآميز و اهانتهاي پيدرپي او تحت عنوان «اصلاح سياست»، همچنان نمادي از اعتبار او است.
اما نتيجه رايگيري از بعضي گروههاي كوچك ولي موثر در تصميمگيري انتخابات كه در سال 2016 طرفدار ترامپ بودهاند، حاكي از آن است كه بهواسطه رفتارهاي زننده، جنجالهاي بيهوده و هرج و مرجهاي پايانناپذير او، نوعي نگراني در ميان آنها رو به افزايش است.
تغيير تاريخي در مناطق حومه شهري كه ترامپ در سال 2016 با اختلاف ناچيري آراي آن را كسب كرده بود، اكنون توجه بسياري را جلب كرده است. اين خيزش عليه او توسط زنان تحصيلكرده سفيدپوست رهبري ميشود كه قويا مخالف نامزدهاي جمهوريخواه هستند.
اما آنچه بايد بيشتر موجب نگراني ترامپ باشد احتمال ريزش بالقوه آرا در ميان زنان غيرتحصيلكرده سفيدپوست است كه ترامپ آنها را قلب حوزه انتخاباتي خود ميداند. در سال 2016، اين زنان به آقاي ترامپ 27 امتياز بيشتر از هيلاري كلينتون دادند. اما اخيرا در يك رايگيري توسط فاكسنيوز، آقاي ترامپ از
جو بايدن، معاون سابق، تنها 4 امتياز جلوتر بود.
اگر من در اتاق جنگ ترامپ بودم، اين عدد، بيش از هر چيز ديگري، به من هشدار ميداد. او رياستجمهوري را با كسب اختلاف آراي اندكي در سه ايالت اصلي به دست آورد. كمي رشد در ميان آراي مخالف يا ريزش آن در ميان زنان ميتواند براي آقاي ترامپ حياتي باشد، در حاليكه هنوز بسياري به مواضع او متمايل هستند، آنچه رايدهندگان را از او دور ميكند شخص خود ترامپ است.
همانطور كه به انتخابات نزديك ميشويم، يك چيز را با اطمينان ميتوانيم بگوييم: «دونالد ترامپ قصد تغيير ندارد.»
حتي اگر در دوران رياستجمهوري ترامپ حدود 40درصد نمره تاييدي گرفته باشد، تنها استراتژي مشخص او پيش بردن شرايط به سمت وضعيت قرمز است. او با تبديل انتخابات به نمايشي از انتخاب بين خود و يك چپگراي افراطي آخرالزماني در طرف مقابل، تلاش براي بالا بردن آراي خود ميكند. او درباره سوسياليسم، مرزهاي باز و فساد دولتي عربدهجويي ميكند و به تلاش بيامان خود در جهت استثمار نژادي و تفرقه فرهنگي ادامه ميدهد.
اما به همان ميزان كه ترامپ به فكر تقويت پايگاه خود است، همزمان نيز در به حاشيه راندن گروهي كوچك اما موثر از رايدهندگان خود خطر ميكند. ممكن است تلاشهاي ديوانهوار او در ايجاد رعب و وحشت بر سر موضوع مهاجرت در روزهاي منتهي به سال 2018 شايد پايگاه او را رونق بخشيده باشد، اما واكنش شديدي نيز ايجاد كرد كه هزينههاي سنگيني براي حزب او بهبار آورد.
باتوجه به ذهنيات ترامپ كه هميشه فكر ميكند همهچيز طبق روال بوده و چيزي خارج از كنترل نيست، همان جهتگيريها در سال 2020 به نمايش گذاشته خواهد شد و اين فرصتي براي دموكراتهاست تا بتوانند پيام حزبي خود را به گوش طرفداران سابق ترامپ برسانند.
بحثهاي زيادي درباره زمينههاي اخلاقي، اجتماعي و سياسي ترامپ و شكستهاي او مطرح است كه تنها نتيجهگيري از آن عدم كفايت اوست. اما موثرترين پرسشي كه دموكراتها بايد پاسخ آن را از رايدهندگان بخواهند اين سوال ساده است: «آيا مملكت ميتواند چهار سال ديگر به اين شكل دوام بياورد؟ آيا ما ميتوانيم هر روز با توييتهاي ناراحتكننده، بحث و جدلهاي بيهوده و گاهي زننده و بهدنبال آن برآشفته شدن رييسجمهور از خواب بيدار شويم؟ آيا ما ميتوانيم در رابطه با موضوعات بااهميت پيشرفتي داشته باشيم وقتي زندگي ميليونها نفر را كسي رهبري ميكند كه از هر فرصتي براي نفاق بين ما استفاده ميكند تا مقاصد سياسي خود را پيش ببرد؟ و آيا واقعا ترامپ رها شده از سد انتخابات دوباره، قرار است در دور دوم كمتر جنگطلب باشد و بيشتر سازنده؟ نه، چنين نخواهد بود. با نزديك شدن به انتخابات و هر بار كه ترامپ با سبعيت بيشتري ضربه ميزند، اين سوالها طنين بيشتري پيدا ميكند. هر اختلال ناشي از دمدميمزاج بودن او -هر مشاجره غيرضروري، اخراج يا تشنج ناشي از شكست فاحش- دلايل محكمتري را براي نياز به تغيير بهدست ميدهند.نيروي محرك ترامپ هميشه ايجاد انتخاب دوگانه است تا امريكاييها را به سبك قبيلهاي برگرداند. او ميخواهد جنگ را حول موضوعات تفرقه فرهنگي تعريف كند، نظر حاميان خود را جلب كرده و دموكراتها را اغوا كند تا هر توييت او را تا انتها دنبال كنند.
رييسجمهور از جنگ تنبهتن بر سر موضوعات نژادي، ايدئولوژيكي و فرهنگي استقبال ميكند. در حالي كه سياستهاي هستهاي آقاي ترامپ ممكن است صفآرايي متحدان خود و دموكراتهايي را كه در سال 2016 در حال چرت زدن بودند تغيير دهد، ولي رفتار سودايي مزاج او ميتواند موجب اختلال و اضطراب شده و نقطه پاياني باشد براي رايهاي خاكستري كه ميتوانند نتيجه را تغيير دهند.دموكراتها براي برنده شدن بايد از انرژي منفي ترامپ عليه خود او استفاده كنند، بدون آنكه خود وارد آن شوند.