نگاهي به كتاب «كاماكرمكي پسري كه پدرش درآمد»
جادوي داستان
مريم تاواتاو
كاكا كرمكي، پسري كه پدرش درآمد، آخرين كتاب سلمان امين است كه در زمستان 1397 براي اولينبار چاپ شده و كل داستان حول ماجراي پسري به نام كاكا ميگردد. اگرچه بيماري و به ويژه مشكلات روحي از پيچيدهترين موضوعاتي است كه يك نويسنده ميتواند آن را براي نوشتن انتخاب كند اما سلمان امين با دست گذاشتن روي اين موضوع و فضاسازي قوي، سوار بر داستان روايت را بيان كرده است.
نويسنده در هيچ كجاي كتاب، مغلوب كم داشتن داستان نشده و اين موضوع را مديون داشتن ذهني قصهگوست كه حتي در جاهايي كه مخاطب ميخواهد بفهمد سرنوشت يك اتفاق به كجا ميرسد، گره سختتري به ماجرا زده و داستان تازهتري را وارد كرده است. اين قصهها مصنوعي زياد نشدند. بلكه خلق شدهاند، مراحل آفرينش را گذراندند و همين خلقت است كه به جان مينشيند و عنصر باورپذيري را پررنگ ميكند. خلاقيت به عنوان چاشني اصلي اين كتاب حتي در انتخاب نام كتاب نيز به چشم ميخورد. سلمان امين واژهها را شكل داده و در مناسبترين جاي ممكن از آن استفاده كرده است. توانايي بالاي او در خلق فضايي كه مسلط بر واژهها، جملات و توصيفها، داستان را پيش ببرد با زبان قصه گويش تلفيق شده است؛ گويي در ابتدا دست مخاطب را ميگيرد و او را به جهان داستان ميبرد و شهر به شهر كوچه به كوچه ميگرداند و از پيچ و خمها آگاه ميكند. او تمام جغرافياي داستانش را ميشناسد و به گونهاي توصيف ميكند كه مختصات خانه پدري كاكا، خيابانهايي كه او راه ميرود، معلمها و تمام مكانهايي كه كاكا پا ميگذارد را ميشناسيم و اين جادوي داستان و هنر نويسنده است كه بتواند با كلمات جهاني بسازد به غايت كامل. همينها ميشود كه خواننده بعد از كتاب، حكم مسافري دارد كه شهر را گشته و ميشناسد و حالا كه برگشته به اندازه يك جهان، داستان شنيده و فرصت براي تفكر و تغيير دارد. استفاده پدر از معلوليت كاكا، بيتوجهي به او، عصيانِ داشتنِ فرزند پسر در خانواده، خط به خط عمل كرده تا طرحي جامع از كاكا را در ذهن خواننده بكشد كه نمونه درخشاني است از يك معلول با داشتن مشكلات روحي متعدد و تمايل به دزدي كه نويسنده لايه به لايه ابعاد پنهان شخصيت را ميشناسد. او ميداند گذشته و داغهايش چگونه توانسته شكلي از كاكاي كنوني بسازد. كاكا تنهاست و اين تنهايي از گذشته تا به امروز دست از او نكشيده است. كاكا به تنهايي روايت نميشود. كنار او پا به پا، نفس به نفس، جهان پيرامونش از دوره جنگ تا زمان انتخابات متعدد تعريف ميشود. توجه به محيط پيرامون در راستاي طرح علت و معلولي كل داستان صورت گرفته است. از طرفي نويسنده، وامدار خلق حوادث براي كش دادن موضوع نيست. او سلسلهحوادث را نميآفريند تا صفحاتش را پركند. كلمات ميآيند تا روايتي بازگو شود و هر صحنه و هر فرد با لحن مختص به خودش، داستان را پيش ببرد. نويسنده در انتهاي كتاب يكهتازانه قدرت خود را در ادامه جريان به رخ ميكشد. او ميتواند اين زبان قصهگو را چندين فصل ديگر ادامه دهد چون اين كتاب روايت آن است كه آدمهايي مثل كاكا، آدمِ عادي زندگي كردن و بيماجرا ادامه دادن نيستند؛ آنها به اقتضاي گذشتهاي كه از سر گذراندهاند و زخمهايي كه برداشتهاند نميتوانند آرام و سر به زير، بيتفاوت و بدون توجه به اطراف عمر بگذرانند. سلمان امين طرحي از يك عصيان ارايه داده كه با جادوي داستان آميخته شده. خوانندهاي كه در ابتدا كتاب را به دست گرفته با او كه صفحه آخر كتاب را ميخوانند دو فرد متفاوتند و اين تفاوت در نتيجه چيزي نيست جز معجزه داستان كه وقتي با قلمي توانا نوشته ميشود.