مروري بر زندگي عيسي صديق
موسس دانشگاه تهران
آناهيد خزير|در كتاب «صحيفه كامليه» كه به خط جد مادري دكتر عيسي صديق كتابت شده است، درباره تولد عيسي صديق، موسس دانشگاه تهران ميخوانيم: «وي نزديك به ظهر يكشنبه 13 ذيالحجه سال 1311 قمري يا همان 28 خرداد ماه 1273 خورشيدي در تهران، بين بازارچه نايبالسلطنه و حمام قبله به دنيا آمده است. مادرش خديجه بيگم و پدرش عبدالله صديقالتجار بود. سفرش به اصفهان با عزيمت دايياش براي تحصيل در مدرسه «دارالفنون» و شاخه طب به پايان رسيد و با ثبتنام در مدرسه «ادب» حركت خود را در مسير علمآموزي آغاز كرد. قرائت قرآن برنامه هر روز مدرسه «ادب» بود. دانشآموزان كلاس اول از كتابهاي «تعليمالاطفال» نوشته مفتاحالملك و كتاب علي يا «حاجميرزا يحيي دولتآبادي و كتابي درباره جغرافيا درس ميگرفتند.»
تشويقي كه چراغ ادامه راه موفقيت شد
در كتاب «يادگار عمر» خاطره پايان كلاس اول عيسي روايت شده است؛ خاطرهاي كه يادآور طنين آفرين آفرين گفتن حضار در تالار بزرگ مدرسه از سوي علما، روحانيون بزرگ، وزرا و اعيان و خانواده دانشآموزان است. «روز آخر مدرسه كه عيسي را براي امتحان به تالار ميخوانند و سيديحيي دولتآبادي، بعد از شنيدن اصول و فروع دين از عيسي ميخواهد شعري را كه در كتاب جغرافيا آمده روي تخته سياه بنويسد: آنكه شيران را كند رو به مزاج/ احتياج است احتياح است احتياج.»
صداي آفرين حضار كه پدر عيسي يكي از آنها بود، بلند ميشود. ادامه پاسخهاي صحيح عيسي بازهم تحسين جمع حاضر را به دنبال داشت. با دستور حاج ميرزا يحيي، شاگردان بعد از ورود عيسي به كلاس مجاور به نشانه احترام بهپا ايستادند. امر سيد تاثيري بيبديل بر همه لحظات زندگي عيسي گذاشت؛ حتي در دوراني كه تحصيل باري سنگين بر دوشش بود، تشويق آن روز امتحان چراغ روشن راهش شد.
از مخالفت پدر با تحصيل در دارالفنون تا تحصيل در دانشگاه كلمبيا
وقايع انقلاب مشروطه و شيوع وبا، از مهمترين وقايع زندگي عيسي صديق در دوران جواني است، اما مرگ مادر او در 40 سالگي داغي نبود كه حتي در 50 سالگي سرد شود. تقويت ايمان و توجه به مذهب، گرانترين يادگاري عيسي از مادر است. رعايت آداب اسلامي در خانه كودكي و جواني عيسي صديق يك اصل بود؛ روزه يا احيا گرفتن توجه به آداب مستحبي شبهاي جمعه حضور در تعذيه تكيه دولت و شنيدن ذكر مصيبت اهل بيت (عليهمالسلام) پايه زندگي خانواده صديقها بود.
براي قانع كردن پدر براي ادامه تحصيل به دايي متوسل شد، ماجرايي كه بعد از اخذ گواهينامه كلاس دوم نيز تكرار شد. پدر عيسي حتي از پاره كردن كتاب، دفتر و تنبيه بدني دريغ نكرد و به مسوولان دارالفنون تاكيد كرد كه از پذيرش پسرش ممانعت كنند. بعد از دو ماه به اتاق
10 متري گوشه حياط خانه بازگشت و به تحصيل ادامه داد. عيساي جوان كلاس سوم دارالفنون را با رتبه نخست به پايان برد و با گواهي وزارت معارف و اوقاف و فوايد عامه راهي اروپا و در رشته رياضيات موفق به اخذ مدرك ليسانس شد. صديق جوان در دوران اقامتش در فرانسه براي فراگيري زبان به مطالعه متون ادبي و تاريخي پرداخت. «اتالا»، «رنه» و «شاتوبريان» از كتابهاي مورد علاقه وي بود.
بعد از پايان تحصيل به انگلستان سفر كرد و با مشاهيري مانند برتراند راسل و ادوارد براون آشنا شد. وي در سال 1297 به ايران بازگشت و در مناصبي مانند بازرس مدارس، رياست فرهنگ گيلان، رياست تعليمات عالي، معلم مدرسه حقوق، رييس دفتر فوائد عامه، نماينده ايران در مجمع بينالمللي آموزش و پرورش در ژنو و رياست دفتر وزارت عدليه فعاليت كرد. عمري فعاليت علمي و اجتماعي موجب شد تا به دعوت كلمبيا در دانشگاه اين ايالات به مطالعه و تحقيق مشغول و درنهايت موفق به اخذ مدرك دكترا در شاخه فلسفه شود. صديق نخستين فردي بود كه از واژه «دانشگاه» به جاي «دارالفنون» استفاده كرد. وي در سال 1310 به ايران بازگشت و براي تاسيس دانشگاه مامور شد و در سال 1319 اداره كل انتشارات و تبليغات و راديو را تاسيس كرد. دكتر عيسي صديق، موسس دانشگاه تهران
15 آذر ماه سال 1357 دار فاني را وداع گفت.
از آثار بهجا مانده از عيسي صديق ميتوان به اين عناوين اشاره كرد: «نه كنفرانس در اصول تعليمات عملي»؛ «اصول تدريس حساب و حل مسائل فكري»؛ «صد مساله حل شده حساب»؛ «صنايع ايران در گذشته و آينده (ترجمه تعلق پروفسور پوپ)»؛ «اصول عملي علم تربيت»؛ «ايران نوين و دستگاه فرهنگي آن (انگليسي- چاپ نيويورك)»؛ «يكسال در امريكا»؛ «روش نوين در تعليم و تربيت (13 چاپ با تجديدنظر)»؛ سازمان فرهنگ ايران (سالنامه فرهنگي دانشگاه كلمبيا-نيويورك)»؛ «تاريخ مختصر آموزش و پرورش (3 چاپ)»؛ «شرح حال و شخصيت و آثار فردوسي (سخنراني به انگليسي با ترجمه فارسي)»؛ «سير فرهنگ در ايران و مغربزمين (انتشارات دانشگاه تهران)»؛ «تاريخ فرهنگ ايران (دو چاپ-از انتشارات دانشگاه تهران)»؛ «تاريخ فرهنگ اروپا (از انتشارات دانشگاه تهران)»؛ «يادگار عمر.»
19 آذر ماه 1338 شمسي، دكتر عيسي صديق، بنيانگذار دانشگاه تهران در مقدمه كتاب
«يادگار عمر» مينويسد: «جوانان بدانند كه فقدان وسايل مادي و نداشتن ثروت مانع پيشرفت نيست و انسان در اثر ايمان و كوشش قادر است موانع و مشكلات را برطرف و راه را براي ترقي هموار سازد. ثانيا نداشتن و نداري عيب نيست، بلكه در بسياري از موارد باعث برانگيختن انسان به سعي و عمل، تحمل زحمت و مرارت است.»