ميثم سليماني
حمله پهپادهاي يمني به دو تاسيسات نفتي عربستان سعودي معادلات منطقه را پيچيدهتر از گذشته كرده است. امريكا و عربستان، ايران را عامل اصلي اين اقدام ميدانند؛ موضوعي كه هنوز هيچ مدركي براي آن ارايه نشده است. حمزه صفوي استاد دانشگاه و تحليلگر مسائل خاورميانه در گفتوگو با «اعتماد» معتقد است كه عربستان چندان قابليت واكنش شديد به اين موضوع را ندارد و همچنين در عمل از امريكا نيز نااميد شده است. مشروح اين گفتوگو را در ادامه ميخوانيد.
از زمان حمله پهپادي انصارالله به عربستان، رياض و واشنگتن از جمله شخص ترامپ و مايك پمپئو به نحوي عنوان كردند كه ايران عامل اين حمله بوده، اين رويكرد به چه منظور صورت گرفته است؟
سال گذشته براي سفر حج به عربستان رفتم. در آنجا امير مدينه حرفي را بيان كرد كه نكته بسيار مهمي بود. ايشان گفت: وضعيت بين ايران و عربستان در شرايطي قرار گرفته كه اگر اكنون يك سطل آشغال در خيابان واژگون شود ميگويند اين كار ايران بوده است. وضعيت ميان مثلث عربستان، ايران و امريكا به نحوي است كه هر اتفاقي در منطقه رخ دهد طرفين همديگر را مورد اتهام قرار ميدهند. اما اگر بخواهيم از اين زاويه نگاه كنيم كه منفعت بمباران دو تاسيسات مربوط به آرامكو براي چه كسي بوده، طبيعتا براي ايران و يمن بيشترين منفعت را داشته است. بنابراين ممكن است به ذهن اين موضوع متبادر شود كه منافع دو بازيگر در وقوع چنين اتفاقي بوده است. از همين رو طبيعي است كه آنها ايران را براي چنين موضوعي متهم كنند.
عربستان به شكلي تلويحي ايران را متهم كرد ولي چرا امريكا تا اين حد با قطعيت ايران را عامل اين حمله دانست؟
دولت ترامپ در داخل امريكا با يك مشكل اساسي مواجه است كه در حوزه سياستخارجي 3 شعار اصلي و بزرگ داشت كه اولي مربوط به ساخت ديوار مرزي بود، دومي موضوع كره شمالي و سوم نيز موضوع ايران بود. تقريبا هر سه مورد آنها به نتيجه نرسيده است. حتي در بحث كره شمالي نيز ديدارهايي صورت گرفت اما پيشرفت آن بسيار اندك بود.
در سوي ديگر افكار عمومي داخلي امريكا نسبت به گران شدن قيمت بنزين بهشدت حساس هستند؛ حتي يك سنت گران شدن بنزين باعث نارضايتي ميشود. دولت ترامپ نيازمند آن است كه اين نارضايتي عمومي را از سر خود باز كند و به سمت مساله ايرانهراسي و ايرانستيزي سوق دهد تا حمايت افكار عمومي را به دنبال خود داشته باشد، چرا كه امريكا در صحنه بينالملل تا حد زيادي تنها مانده است و به غير از متحدين سنتي مانند اسراييل، عربستان و تا حدودي امارات، كشور ديگري به كمپين فشار حداكثري عليه ايران نپيوسته است. اين كمپين نيز با خطر شكست جدي مواجه است. براي اينكه يك نفس تازهاي به اين ماجرا دميده شود نياز است كه يك جريانسازي پرفشار براي حمايت افكار عمومي داخلي امريكا عليه ايران صورت گيرد كه به نظر ميرسد امريكا قصد دارد از اين فرصت حمله به تاسيسات آرامكو براي اثرگذاري بر افكار عمومي امريكا بهرهبرداري كند.
با توجه به رويكرد ترامپ احتمال يك واكنش نظامي از سمت امريكا را تا چه اندازه ميدانيد؟
ما يك وقت صحبت از منطق ميكنيم و وقتي ديگر از اقدامات غيرمنطقي سخن به ميان ميآوريم. در اقدامات منطقي همهچيز بستگي به شرايط دارد. امريكا و عربستان عنوان كردند كه شواهد غيرقابل انكاري از مشاركت و مداخله ايران در اين حملات ارايه خواهند كرد. همه آن بستگي به آن دارد كه چه ادله محكمي را روي ميز ميگذارند. اگر بخواهيم يك نمونه مشابه را بررسي كنيم، خانم نيكي هيلي نماينده سابق امريكا در سازمان ملل، قطعات موشكهايي را كه به ايران منتسب ميكرد را براي سفراي كشورهاي مختلف به نمايش گذاشت و عنوان كرد كه ما با اين كار ثابت كرديم تامين موشكهاي يمني توسط ايران صورت ميگيرد. اما گروه بازرسان بينالمللي از طرف سازمان ملل نسبت به اسناد ارايهشده توسط امريكا از ايران پاسخ خواستند. نكته قابل توجه اين بود كه پس از چهل سال براي اولينبار بود كه ايران توانست بازرسان را متقاعد كند كه اسناد امريكا مربوط به ايران نيست و بر مبناي آن روسيه قطعنامه شوراي امنيت عليه ايران را وتو كرد. اگر مساله جديد سوار بر همان ريل سابق باشد، موافقت ديگر كشورهاي بينالمللي را با خود همراه نميكند و بنابراين احتمال وقوع جنگ يا حملات تلافيجويانه مشروع بهشدت پايين خواهد آمد. اما گزينه ديگر اين است كه يك موج غيرمنطقي شكل بگيرد كه كلا شرايط آن متفاوت خواهد بود.
آيا عربستانيها از امريكا انتظار دارند كه دست به اقدامي نظامي عليه ايران بزند؟
عربستان انتظارهاي بسيار زيادي از امريكا در قبال ايران دارد كه تنها مربوط به موضوع اخير نيست. عربستان از ابتدا انتظار داشت كه امريكا در مساله برجام به عربستان به عنوان يك شريك راهبردي نقش جدي دهد و امريكا اين كار را نكرد. در مرحله بعدي عربستان انتظار حمايت كامل امريكا را در جنگ يمن داشت كه هرچند امريكا حمايتهايي انجام داد ولي بيشتر جنبه منافع اقتصادي در راستاي فروش سلاح داشت و امريكا در مساله يمن مشاركت راهبردي جدي نداشته است. مساله بعدي در خصوص حملات يمنيها در داخل خاك عربستان بود كه امريكا قول حمايت صد درصد را به عربستانيها در اين زمينه داد ولي عملا كاري از پيش نبرد و همانگونه كه شاهد آن هستيم هرچقدر كه ميگذرد شدت و دقت و همچنين موثر بودن حملات يمنيها افزايش چشمگير پيدا كرده و اين در حالي است كه اسلحههاي سنگيني كه عربستان با هزينه گزاف از امريكاييها خريداري كردهاند در صحنه عمل آن كارايي لازم را نداشتند. عربستانيها همواره انتظار حمايت جدي و كامل امريكاييها را دارند ولي اينكه امريكاييها واقعا وارد ميدان شوند موضوع بسيار پيچيدهاي است. هرچند كه اكنون فضاي جهاني اينگونه است كه وقوع جنگ بسيار نزديك است ولي طبق محاسبات مقبول و منطقي وقوع يك جنگ را نزديك نميبينم، چرا كه در جنگ تنها يك فاكتور دخيل نيست بلكه بايد هزاران متغير را در نظر بگيريد تا در خصوص شروع جنگ تصميمگيري كنيد. ايران دو پيام مشخص را ارسال كرده است. قبل از خروج امريكا از برجام پيام ايران اين بوده است كه شكستن يك نظم منطقهاي ممكن است اراده بازيگري مانند امريكا باشد، اما پايان دادن به ناامني به اراده آن يك بازيگر نخواهد بود و اراده همه بازيگران را طلب ميكند. پيام ديگر ايران، امنيت براي همه يا هيچكس پيام واضح ايران است كه در عمل نيز نشان داده محكم بر سر اين پيام ايستاده است زيرا معني ندارد كشوري استثنا شود و سرنوشت آن را از سايرين جدا كنيم. به هم پيوند زدن سرنوشتها و منافع هنر ايران بوده و بر سر اين موضوع در نهادهاي دولتي و غيردولتي ايران نيز اختلاف نظري وجود ندارد و ايران از عهده اين كار خوب بر ميآيد و آن را به اثبات رسانده است. اگر امريكا بخواهد تصميمي براي حمله بگيرد، قطعا خطر يك جنگ بسيار بسيار وسيع و غيرقابل كنترل را به همراه دارد. به طور مثال در يك حمله يمنيها به ناگاه 50 درصد ظرفيت توليد نفت عربستان را به خطر انداختند. اين يك موضوع كوچك بود، حال اگر اتفاقي بزرگتر رخ دهد بازار نفت جهان با چه شوكي روبهرو خواهد شد و اين امكان دارد كه روي انتخابات امريكا تاثير منفي و معكوس بگذارد، بنابراين به نظر نميرسد چنين ريسكي را انجام دهند.
آيا عربستانيها از امريكا نااميد شدهاند؟
اگر عربستان از امريكا نااميد هم شده باشد چارهاي جز همراهي با امريكا ندارد چون جاي ديگري را ندارد كه به آن تكيه كند.
يعني عربستان چارهاي به جز وابستگي به امريكا ندارد؟
از زمان حادثه 11 سپتامبر به بعد، بين عربستان و امريكا اختلاف جدي ايجاد شد و پس از حمله امريكا به عراق فاصله طرفين بيش از گذشته شد. بعد از روي كارآمدن ترامپ اختلاف بسيار زيادي كه در دوره اوباما به وجود آمد تا حد زيادي كاهش پيدا كرد، اما اختلافات اصولي و موانع همچنان باقي است. حوادث اخير نيز اين موضوع را در ذهن عربستانيها تقويت ميكند كه امريكاييها اينگونه نيست كه به مانند دهه 90 و اوايل قرن 21 فعال ما يشا باشند. اكنون امريكاييها در منطقه يك بازيگر در كنار ساير بازيگران هستند. گاهي بازيگران منطقهاي ميزان ضريب اثربخشي اقداماتشان ميتواند با بازيگران فرامنطقهاي برابري كند. اكنون مانند بازي فوتبال در زمين خودي ميتواند مزيتهايي را براي بازيگران منطقهاي نسبت به بازيگران فرامنطقهاي ايجاد كند. بنابراين ايران بارها به عربستانيها تاكيد كرده كه چندان دست به دامان نيروهاي خارجي براي تامين امنيت خود نباشيد. امريكا اثربخشي خود در يك دنياي تكقطبي را از دست داده است. اكنون دنياي چندقطبي است و نقش بازيگران منطقهاي نيز تقويت شده و كشورهاي منطقه بايد امنيت خود را از درون منطقه ببينند نه اينكه چشم به بازيگران فرامنطقهاي داشته باشند. در حال حاضر شرايط نشان ميدهد كه موضع منطقهگرايي در حال تقويت شدن است.
در حال حاضر به نظر شما عربستان به سمت اقدام تلافيجويانه خواهد رفت و آيا گزينهاي براي مقابله به مثل با يمنيها دارد؟
تلافي اولين چيزي است كه به ذهن عربستانيها ميرسد. اما تلافي از كي، كجا و چگونه؟ در رابطه با يمن عربستان طي 5 سال هر كاري كه از دستش برآمده انجام داده است. بيش از اين چيزي از دستش بر نميآيد. در رابطه با ايران نيز هرگونه اقدام عربستان هيچگونه مشروعيتي ندارد. حتي اگر بگوييم عربستان قصد اقدامي تلافيجويانه نسبت به ايران داشته باشد، قطعا اقتصاد عربستان آسيبپذيرتر از ايران خواهد بود، چرا كه وابستگي ايران به نفت با توجه به شرايط به مراتب كمتر از عربستان است و هرگونه اقدام رياض راه براي پاسخگويي به اقدامات عربستان سعودي را بازتر ميكند. نكته ديگر اينكه عربستانيها تسليحات دفاعي امريكايي را بر مبناي برگه مشخصاتي كه به آنها دادهاند ميشناسند اما در صحنه عمل چيزي از آنها نديدهاند. اما تسليحات تدافعي ايران تنها روي برگه نيست بلكه سامانه سوم خرداد بدون هيچ تبليغاتي در صحنه عمل نشان داد كه از توان رهگيري و دقت بالايي برخوردار است و با هدفگيري پهپاد امريكايي، ايران نشان داد كه وارد فضاي جديدي از عمق دفاع راهبردي شده است. عربستانيها اگر اين پيام را دريافته باشند آمدن به سمت ايران براي آنها امنيت بيشتري را تامين ميكند و به نظر ميرسد عربستان نه در بحث يمن توانايي بيش از اينكه طي 5سال گذشته انجام داده، دارد و نه نسبت به ايران توانايي اقدامي تلافيجويانه دارد. در جمع ميان ملاحظات سياسي، نظامي به نظر نميرسد عربستان چندان قابليت واكنش شديد داشته باشد و تنها ممكن است مانورهاي جزيي و منطقهاي را به اجرا بگذارد.
آيا امريكا و عربستان اين توانايي را دارند كه فشار حداكثري عليه ايران را حفظ كنند؟
عربستانيها در پيامهايي كه در زمانهاي متعددي به امريكاييها ارسال كردند به دنبال جنگ محدود امريكا عليه ايران بودند. آنها تمايل داشتند كه امريكا يك جنگ تمامعيار اما كوتاه عليه ايران داشته باشد، اما اين راهبرد با شكست مواجه شد. از همين رو به سمت موضوع كنترل ايران و فشار حداكثري پيش رفتند كه اكنون اين موضوع در جريان هست. عزم عربستان و امريكا روي فشار حداكثري است و عزم ايران روي ناكارآمد كردن سياست فشار حداكثري است اما اگر بخواهيم يك تحليل گفتمان داشته باشيم، ترامپ بارها اعلام كرد كه من به شما اطمينان ميدهم ايرانيها طي چند روز و چند ماه تسليم خواهند شد و اقتصاد ايران آسيبهاي بسيار زيادي ديده و آنها مجبور به پذيرش شرايط ما هستند. اين اتفاق رخ نداد و اين كمپين در آستانه با شكست روبهرو شده است. يك مثال معروف وجود دارد؛ دردي كه مرا نكشد، قطعا مرا قويتر خواهد كرد. اكنون فشار كمپين حداكثري از مرحله اوج خود عبور كرده است و اگر ايران بتواند از اين مرحله گذر كند قطعا قويتر خواهد شد. ايران اگر بتواند بدون صادرات روزانه دو ميليون بشكه نفت اين مسير را ادامه دهد و اقتصاد خود را بهبود دهد ابزارهاي فشار عربستان و امريكا بهشدت كمتر خواهد شد و ابزار زيادي براي آنها باقي نميماند. بازيگران بينالمللي در حال رصد شرايط هستند. اين شرايط 2پيام مشخص دارد؛ نخست اينكه فشار حداكثري منجر به سقوط نظام در ايران نخواهد شد. پيام دوم اين است كه در پاي ميز مذاكره در شرايط نابرابر قرار نخواهد گرفت. طرف مقابل اين پيامها را دريافت كند و دريابد كه حكومت ايران قابل تغيير نيست و به شكل ظاهري نيز، هم رييسجمهور و هم وزيرخارجه اعلام كردند كه به دنبال تغيير رژيم در ايران نيستند و اين موضعي نبود كه يك سال پيش با اين صراحت بيان كنند. نكته ديگر اينكه جمهوري اسلامي از ابتدا قصد داشته بيان كند كه ايران قابل حذف شدن از معادلات منطقهاي نيست. عملا هم همين اتفاق رخ داد. به طور مثال در مساله سوريه همگي تلاش كردند كه ايران را كنار بگذارند و حتي روسيه نيز قصد داشت چنين كاري انجام دهد اما در عمل چنين اتفاقي رخ نداد و در نهايت به اين نتيجه رسيدند راهكار حل بحران سوريه بدون ايران سرانجامي نخواهد داشت. حتي در عراق نيز قادر به حذف ايران نشدند. حتي هنگامي كه مقتدي صدر با همه تشريفات به عربستان رفت بسياري در ايران عنوان كردند كه ديگر عراق براي ايران تمام شد، اما در نهايت شاهد حضور مقتدي صدر در تهران بوديم. در مساله يمن نيز همين شرايط حاكم است. ايران از ابتدا يك طرح مشخص براي بحران يمن داشت، اما باز هم آن را ناديده گرفتند. اما واقعيت منطقه اين است كه حذف ايران به دليل موقعيت ژئوپلتيك و ژئواستراتژيك و همچنين به دليل توانمنديهاي ذاتي مانند افزايش توان نظامي و نهادسازيهايي كه در منطقه انجام داده قابل حذف نيست و به نظر ميرسد كه در انتقال اين رويكرد كاملا موفق بوده است.
با توجه به اين، تحولات تنشها گسترش پيدا ميكند يا اينكه به يك راهحل منجر خواهد شد؟
در خصوص تحولات اخير بايد گفت كه در كوتاهمدت تنشها افزايش پيدا ميكند. اما در بلندمدت شرايط كاملا بستگي به اين موضوع دارد كه شواهد محكمهپسند بينالمللي عليه ايران پيدا بشود يا خير. در صورتي كه پيدا شود قطعا كمكي به حل موضوع نخواهد شد اما اگر مدرك جديدي پيدا نشود در بلندمدت و ميانمدت به فهم اين موضوع كمك خواهد كرد كه ايران از معادلات منطقه حذفشدني نيست پس بايد با ايران وارد مذاكره شد.
آمدن به سمت ايران امنيت عربستان را بيشتر تامين ميكند
كشورهاي منطقه امنيت خود را بايد از درون ببينند
ايران وارد عمق جديدي از دفاع راهبردي شده است
عربستان از امريكا نااميد شده است