مذاكره؛ اهرم فشار امريكا
محمدجواد جمالينوبندگاني
امروز و در شرايط كنوني جهان كه به لطف اقدامات غيرقانوني و خلاف موازين ايالاتمتحده امريكا به سمت بينظمي حركت ميكند، يكي از نكات مثبت و البته برجسته نظام جمهوري اسلامي، هماهنگي و همراهي تمام گروههاي سياسي در رابطه با موضوع مذاكره با ايالاتمتحده است. امروز اكثر عقلا و بزرگان و مسوولان جمهوري اسلامي بر سر عدم مذاكره با واشنگتن تفاهم دارند و بيانات روز گذشته رهبري انقلاب اسلامي نيز كه پيشتر از سوي رييسجمهوري و وزير امور خارجه مطرح شده بود مهر تاييدي بود بر همين مدعا. بيانات روز گذشته رهبري همچنين به وضوح از تمايل جمهوري اسلامي براي ارتباط با جهان براساس اصول عزت، حكمت و مصلحت پرده برداشت ولي در شرايط كنوني به عقيده نگارنده، ايالاتمتحده و هيات حاكمهاش نه تنها از آمادگيهاي لازم براي مذاكره با تهران برخوردار نيستند بلكه عملا تمايلي به آن نيز ندارند. امروز آنچه بيش از هر مورد ديگري درباره سياست خارجي امريكا نظرها را به خود جلب ميكند، از هم گسيختگي و نبود انسجام در گفتارها و اقدامات مسوولان اين كشور است، بهطوري كه گاهي با پيششرط از مذاكره سخن ميگويند و روز ديگر 180 درجه از گفته قبلي خود بازگشته و از آمادگي اين كشور براي مذاكره بدون پيششرط با تهران دم ميزنند. در ميان اين ازهمگسيختگيها آنچه به صورت هماهنگ از كلام مقامهاي مختلف امريكايي مشخص است، موضوع فشار حداكثري بر ايران است. نگارنده معتقد است همانطور كه رهبري گفتند...
گفتههاي نهچندان هماهنگ امريكاييها درباره مذاكره با ايران در همين راستاست، بدين معنا كه آنها خواستار مذاكره با تهران با حفظ فشارها و تحريمها هستند تا همزمان بتوانند ادعا كنند كه راهبرد فشارحداكثري منجر به تسليم جمهوري اسلامي و حضور مقامات اين كشور پاي ميز مذاكره شده است. در واقع ايالاتمتحده و دولتمردان فعلي اين كشور در شرايط كنوني نه تنها مذاكره را به عنوان راهحل پايان مناقشات و تنشها نميبينند بلكه قصد دارند از آن به عنوان راهبردي براي حفظ فشار بر تهران و حتي افزايش اين فشارها استفاده كنند. آنها از مذاكره با تهران دم ميزنند ولي همزمان اقدام به تحريم عاليترين مقام ديپلماسي جمهوري اسلامي يعني وزير امور خارجه ميكنند. اين تناقض گفتار و عمل آنان نه تنها از فقدان صداقت در كاخ سفيد خبر ميدهد بلكه همزمان ميتوان آن را به عنوان انداختن توپ در زمين ايران تعبير كرد. با اين حال نگارنده معتقد است كه در شرايط كنوني آنچه بايد مورد تاكيد رسانهها و مسوولان اجرايي بهويژه دولتمردان ايران قرار گيرد، جلوگيري از شرطي شدن جامعه و اقتصاد است. امروز دستگاه تبليغاتي واشنگتن با استفاده از ابزارهاي بيشمار خود گاه و بيگاه موضوع مذاكره را پيش كشيده و بههمين واسطه تلاطمهايي را در جامعه و اقتصاد ايران ايجاد ميكند. اين موضوع بايد به صورت جدي مورد بررسي دولت قرار گيرد تا جنگ رواني آنان تاثيري بر اقتصاد ايران نگذارد. جنگ رواني كه خود به عنوان بخش قابلتوجهي از راهبرد فشار حداكثري بر ايران ايفاي نقش ميكند و لازم است همانند دو ماه گذشته، به جد مديريت شود تا جامعه ايران به سلامت از توطئهها عبور كند.