برخيز و اول بكش (278)
فصل بيست و ششم
«مثل مار حيلهگر و مثل يك بچه ساده» – تمرين براي زدن
نويسنده: رونن برگمن / ترجمه: منصور بيطرف
در اوايل سپتامبر و در زماني كه سه بمبگذار انتحاري كه يكي از آنها براي اجتناب از سوءظن لباس زنانه پوشيده بود و خودشان را در مال بن يهودا بيتالمقدس منفجر كردند، تروركنندگان هنوز در حال تمرين روشهايشان بودند و تعداد زيادي از عابران پياده را با كوكاكولا در خيابان گبيرول اسپري ميكردند. انفجار مال بن يهودا 5 نفر را از جمله يك عابر 14 ساله از لسآنجلس كه براي ديدار خانوادهاش آمده بود، كشت و 181 نفر را زخمي كرد. نتانياهو كه با مجروحان در مركز پزشكي شعاري تسيديك ديدار كرده بود، گفت كه براي او ديگر بس است. او گفت: «ميخواهم اين موضوع خيلي روشن شود. از اين لحظه به بعد مسير ما فرق خواهد كرد.» اولين گام كشتن رهبر حماس بود. نخستوزير به مدير موساد، ياتوم دستور داد كه سريعا عمليات سيروس را كه زدن مشعل بود، پيش ببرد. ياتوم يك بار ديگر سعي كرد كه نتانياهو را قانع كند به جاي آن بهتر است اول عوامل حماس را در اروپا بزند، اما موفقيتي نداشت. هرچند كه تمام مشكلات قابل ملاحظهاي كه آن را پيروي ميكردند بيشتر از دستور نتانياهو برنميخاست، بلكه از توافق موساد براي اجراي آن برميخاست. ماموران عملياتي اين حق را داشتند كه به فرماندهان خود يا حتي به شخص نخستوزير بگويند كه آنها درباره ماموريت فكر ميكنند كه «هنوز پخته نيست» يا آنكه غيرمنطقي است- كمااينكه بيش از يكبار در گذشته اين كار را كرده بودند. البته گفتن آن به نخستوزيري كه فشار وارد ميكند نه آسان است و نه راحت. اما لحظهاي كه موساد توافق كرد كه مشعل را بزند افراد آن متعهد شده بودند تا يك سري از گامهاي آمادگيسازي را ناديده بگيرند. براي مثال، زماني كه آنها براي بررسي به اردن رفته بودند خودشان را به شكل توريستهاي اروپايي، قيافههايي كه پيش از اين در عملياتهاي ديگر استفاده كرده بودند، درآورده بودند كه هم آزمايش شده بود و هم اينكه ميتوانست جلوي كنجكاويهاي زيادتر را بگيرد. اما موقعي كه دوباره به اردن برگشتند آنها هويتهاي كانادايي داشتند كه كمتر آشنا به نظر ميرسيد. علاوه بر اين، ماموران عملياتي هرگز پوشش لباسها در يك منطقه عملياتي ساخته شده را تمرين نكرده بودند. يكي از اعضاي هيات تحقيق و تفحص موساد در خصوص آن رويداد گفت: «اين مسيري كه طراحي شده بود، نميتوانست با موفقيت خيرهكنندهاي پايان يابد. يقينا هم نتوانست، اما يك عمليات از اين نوع را بايد با موفقيت پايان برد يا حداقل به شكست نينجامد. ايده اقدامات احتياطي بيشمار اين است كه اجازه ندهند رويدادهاي غيرمنتظره يا بدشانسي امور را بپيچاند.»