به بهانه معرفي دبير هجدهمين جشنواره عروسكي تهران- مبارك
بيست سالِ بيثبات
بابك احمدي
هجدهمين جشنواره بينالمللي تئاتر عروسكي تهران- مبارك تا چندي ديگر برگزار ميشود. اين جشنواره طي بازه زماني حدود 20 ساله به درجهاي از اعتبار دست يافته كه توانسته خود را به عنوان جديترين رويداد مرتبط با نمايشگري عروسكي تثبيت كند و حالا نه تنها در ميان دانشآموختگان ايراني تئاتر عروسكي كه بين هنرمندان و گروههاي خارجي فعال در اين حوزه نيز جدي گرفته ميشود. اصولا با توجه به فقدان امكانات و زيرساخت لازم، حضور در جشنواره تئاتر تهران- مبارك تنها راه نمايش دستاوردها و توانمنديهاي گروههاي تئاتري عروسكي كشور است كه از بخت خوش اين روزها گستره چشمگيري را نيز در بر ميگيرد. البته سكه روي ديگر هم دارد؛ جايي كه گروههاي حرفهاي تئاتر عروسكي ما علاوه بر محروميت از محل مشخص و حرفهاي اجراي آثار با تغيير مداوم رويكردها و نگرشهاي حاكم بر جشنواره مواجهاند. تغيير پيدرپي دبير جشنواره عروسكي تهران - مبارك عملا امكان هرگونه برنامهريزي مدون را از تئاتر ايران سلب كرده است. نمونه حضور دو دوره متوالي مرضيه برومند در مقام دبير جشنواره نشان ميدهد ثبات مديريتي دستاورهاي قابل توجهي خواهد داشت. رايزني و در اختيار گرفتن ساختماني به منظور تجميع فعاليتهاي اداري و دبيرخانهاي (بعد از 18 سال!) در همين دوره دو ساله فعاليت برومند به نتيجه رسيد و معرفي گروههاي موفق به مديران سالنهاي حرفهاي با هدف اجراي عمومي نيز در همين زمان به ثمر نشست. البته كه اين تنها گوشهاي از نتايج حضور دو ساله يك مدير پيگير و آشنا به حوزه تئاتر عروسكي است. مرور گذرا به وضعيت حضور دبيراني كه جشنواره تهران - مبارك در 18 دوره برگزاري به خود ديده به خوبي عدم انسجام برنامهها و برنامهريزيها را نشان ميدهد.
ماجراي آن دوران درخشان
شايد به بيدليل نيست كه از دوران مديريتي علي منتظري در مركز هنرهاي نمايشي ديروز و ادارهكل هنرهاي نمايشي امروز همواره با عنوان «دوران درخشان» ياد ميشود. ليك روشن است كه در سالهاي ابتدايي پس از انقلاب و روزگار جنگ تحميلي، حضور فرد دلسوز و پيگير در عرصه مديريتي هنرهاي نمايشي غنيمتي بوده فراموش نشدني.
آمار نشان ميدهد موتور نمايشگري عروسكي در اين دوران است كه حركت درميآيد. «علي منتظري» سه دوره متوالي دبيري جشنواره را برعهده ميگيرد، كار در سال 1368 با 15 گروه ايراني و تنها 2 گروه خارجي (شوروي و هندوستان) آغاز ميشود. ناديده پيداست منتظري هدفي جز فعال كردن اين رويداد در سر نداشته، بنابراين در اين مرحله آمار كمي مهم نيست بلكه خروج از رخوت و شروع حركت است كه بايد مورد توجه قرار بگيرد. تالار وحدت، تالار هنر، تالار محراب، مجموعه تئاترشهر، گذر فرهنگ (جنب موزه هنرهاي معاصر) نيز سالنهايي هستند كه با ستاد برگزاري همراهي ميكنند.
بلافاصله در سال دوم (1369) شاهد رشد كمي گروههاي شركتكننده نيز هستيم. گر چه از تعداد گروههاي ايراني كاسته ميشود (6 گروه) اما در جدول اجراها به اسامي كشورهاي خارجي بيشتري برميخوريم كه به ايران سفر ميكنند. به اين ترتيب هنرمنداني از ايتاليا، لهستان، برزيل، نيوزيلند، آذربايجان، شوروي و هندوستان آثار خود را در جشنواره دوم روي صحنه ميبرند. فرهنگسراي بهمن و تماشاخانه سنگلج نيز به مجموعه سالنهاي ميزبان اضافه ميشوند؛ روند رو به رشدي كه در دوره سوم نيز ادامه مييابد. شهريور 1370 و در جريان سومين دوره جشنواره عروسكي 10 گروه ايراني و 6 گروه خارجي (سوييس، پاكستان، ژاپن، هندوستان، لهستان و اسپانيا) به ايران ميآيند.
عبور از دوران اوليه
با عبور از سه دوره ابتدايي كار بر مدار باطلي ميافتد كه در ابتدا مطرح شد؛ بيثباتي مديريتي. جرياني كه تا همين امروز ادامه پيدا كرده است. دقت در اسامي دبيران، تخصص آنها و سالهاي حضورشان به خوبي نشان ميدهد چه وضعيتي را تجربه كردهايم. گرچه در بعضي از ادوار مورد اشاره دوراني بوده كه از منظر آمار كيفي و كمي جشنواره شرايط چشمگيري به خود ديده است كه در ادامه به آن ميرسيم. «محمدحسين صوفي» سال 1371 آخرين دبيري است كه برگزاري هرساله اين رويداد را به خود ميبيند، چرا كه از همين سال به بعد همه چيز تغيير ميكند و تصميمي مبني بر برپايي 2 سال يك بار جشنواره گرفته ميشود. بنابراين با وقفهاي يكساله به سال 1373 ميرسيم كه «مسعود شاهي» دبيري پنجمين دوره جشنواره را در دست ميگيرد. دبيري جشنواره در سال 1375 با نام «رحيم نجفيبرزگر» گره ميخورد و سال 1377 به نام «حسين سليمي» كه آن زمان مسووليت رياست مركز هنرهاي نمايشي ارشاد (۱۳۷۶– ۱۳۷۹) را نيز برعهده دارد.
الگوي ثابتِ رييس مركز، دبير جشنواره
سال 1379 اين «مجيد شريف خدايي» است كه حالا فرصتي براي آزمون و خطا به دست ميآورد. گويي تمام اين مديران از دوران مديريت علي منتظري يك الگوي ثابت برداشتهاند، اينكه هركس به عنوان رييس مركز هنرهاي نمايشي منصوب شد لاجرم بايد دبيري جشنواره تئاتر عروسكي را نيز در يد خود بگيرد. الگويي كه مثلا در جشنواره بينالمللي تئاتر فجر وجود ندارد. اين دوي امدادي تا سال 1383 و حضور «خسرو نشان» كه همزمان رياست مركز هنرهاي نمايشي و دبيري جشنواره را برعهده دارد ادامه پيدا ميكند، تنها زماني در اين وضع شكاف ايجاد ميشود كه به نام روانشاد «جواد ذوالفقاري» از هنرمندان با دانش و كاردان عرصه نمايشگري عروسكي ميرسيم. گرچه در بعضي منابع نيز نام «بهروز غريبپور» به عنوان دبير دوره دهم ذكر شده است.
سرانجام به هنرمندان اعتماد شد
ذوالفقاري مسووليت دبيري يازدهمين جشنواره تئاتر عروسكي را ميپذيرد تا جديترين گزينه از ميان هنرمندان و نه مديران باشد كه تا آن زمان بر مسند هدايت اين رويداد نشسته است. دورهاي كه اصولا بهصورت شورايي اداره ميشود. 1387 دوازدهمين جشنواره تئاتر عروسكي با دبيري «رحمتالله محرابي» برگزار ميشود و سپس قرعه به نام «اردشير صالحپور» ميافتد تا بعد از چند سال دبيري حداقل دو دورهاي را (89 تا 91) شاهد باشيم. به اين ترتيب جشنوارههاي سيزدهم، چهاردهم و پانزدهم سپري ميشود و با عبور از سالهاي 93، 95 و 97 كه جشنواره نام «مرضيه برومند» را به عنوان دبير خود ميبيند به امروز ميرسيم. حالا ما تجربه 20 سال برگزاري جشنواره تئاتر عروسكي (تهران- مبارك) را در كارنامه داريم، اما عملا يك دهه است به هنرمندان اعتماد ميشود. مساله فقط اين نيست، بلكه امروز با ماجرايي متفاوت مواجه شدهايم. گرچه نسل تازه مديران اداره كل هنرهاي نمايشي برخلاف مديران نسل قديم چندان به حضور در مقام دبيري و سكانداري جشنوارهها از خود تمايل نشان نميدهند، ولي ظاهر امور نشان ميدهد هنرمندان نيز ديگر علاقه چنداني به پذيرش مسووليت ندارند. 23 شهريور 98 بعد از كش و قوسهاي فراوان «گلزار محمدي» به عنوان دبير هجدهمين جشنواره بينالمللي نمايش عروسكي تهران- مبارك معرفي شد تا بار ديگر شاهد قطع زنجيره ثبات باشيم. در حالي كه بر همه ما روشن است و نمونههاي معتبر جهان نيز نشان ميدهد حداقل حضور افراد بايد 5 ساله باشد. روند دو دهه گذشته نشان ميدهد جشنواره از همين ناحيه دچار صدمه شده و روند نزولي را طي كرده است. براي تغيير اين مسير به اراده جمعي نياز است كه از قضا فعلا در جامعه هنري و مديريتي قابل مشاهده نيست.