فراز و فرود كارنامه محسن تنابنده
او بايد تصميم خودش را بگيرد
محدثه واعظيپور
نام محسن تنابنده اوايل دهه هشتاد در كنار فيلمسازان نسل تازه كه بر خلاف جريان اصلي، گرايش هنري و جشنوارهاي داشتند مطرح شد. همكاري او با عليرضا اميني و سامان سالور در آن سالها به نتيجه ماندگار نينجاميد اما نويسنده و بازيگري را به سينماي ايران معرفي كرد كه يك دهه بعد به شهرت و محبوبيت رسيد. وي اگرچه فعاليتش را از سينما آغاز كرد، اما پديدهاي است كه هويت و شهرتش را مديون تلويزيون است. نقش موثر و پررنگ او در شكلگيري «پايتخت» تنها محدود به خلق شخصيتها و قصه نبوده، او با بازي در نقش نقي معمولي يكي از جذابترين كاراكترهاي تلويزيوني يك دهه اخير تلويزيون را خلق كرده است. «پايتخت» موفقترين محصول تلويزيون در جذب بيننده در سالهايي است كه اين رسانه با بحران ريزش مخاطب مواجه بوده است. تنابنده براي رسيدن به نقطهاي كه اين روزها و با قسم به آن دست يافته، مسيري پر فراز و نشيب طي كرده. از تجربهگري در تلويزيون با پايتخت تا ساخت فيلم نااميدكننده گينس، تلاش كرده در بطن سينماي حرفهاي به حياتش ادامه بدهد. همان قدر كه در اين سالها در بازيگري علاقهمند به محك زدن و به رخ كشيدن تواناييهايش بوده به عنوان نويسنده و كارگردان، كوشيده حوزههاي مختلف را تجربه كند. در پايتخت در فضايي بومي، ويژگيهاي زندگي ايراني را در قالب كمدي موقعيت روايت كرده و در قسم، در فضايي محدود و پربازيگر، قصهاي تلخ و چندلايه را تعريف كرده است. در سريال شكست خورده ابله (كمال تبريزي) در نقش پيرزن ظاهر شد و در شاهگوش چند نقش متفاوت بازي كرد. او كه سالها براي ديده شدن صبر كرده بود، هر جا مقابل دوربين رفت چشمها را متوجه خود ميكرد، در هفت دقيقه تا پاييز (عليرضا اميني) در كنار هديه تهراني و در كمدي جذاب سن پطرزبورگ (بهروز افخمي) در كنار پيمان قاسمخاني اين تنابنده بود كه بيش از بازيگران ديگر در ذهن ميماند. پس از تجربه مايوس كننده و مبتذل گينس، حالا او با فيلمي جدي به سينماي ايران برگشته. فيلمي كه اعتبارش را تنها از موضوع ملتهبش نگرفته و اين مهارت و تسلط كارگردان است كه فيلم را تاثيرگذار و ديدني كرده است. او حالا ستارهاي موفق، محبوب و يك برند است، او مسير اشتباه فيلمسازان جشنوارهاي دهه هشتاد را انتخاب نكرد، با مختصات فضاي حرفهاي كنار آمد و به عنوان يك حرفهاي اعتبار و تشخص يافت. دوران پس از قسم، براي تنابنده حساستر از قبل است. بازگشت به سينماي صرفا تجاري از جنس گينس، براي كارگرداني كه به واسطه همكاري با تلويزيون در پايتخت موقعيت مالي خوبي دارد، اشتباه است و توجيه اقتصادي ندارد. از سويي ديگر، به نظر ميرسد بازيگر فيلمهاي مستقل شكستن همزمان بيست استخوان و فراري داراي اعتباري است كه حضور در سينماي سطح پايين آن را مخدوش ميكند. تنابنده با انتخابهاي بعدي خود، مشخص ميكند دلبسته كدام گرايش است.