چرخش راستيها به چپ و تنور داغ انتخابات
صادق زيباكلام
باتوجه به جابهجاييهاي پيش از هر انتخابات، رصد نيروهاي سياسي و مصاحبههاي اين افراد است كه در بررسي گرايشها و چرخشهاي آنها اهميت پيدا ميكند. امروز ما در رسانهها ميخوانيم كه برخي نيروهاي اصولگراي معتدل در حال حركت به سمت گفتمان اصلاحات هستند. اين فرض اما از پايه غلط است. آنچه مسلم است، به هر حال همه، هم اصلاحطلبان، اصولگرايان، پايداريچيها، تندروها، ميانهروها و... تلاش ميكنند كه در ماههاي منتهي به انتخابات، به گونهاي صحبت و رفتار كنند كه مقداري از آن سابقه جا افتاده سياسي خود فاصله بگيرند و خود را به آنچه تصور ميكنند كه مقبوليت و محبوبيت بيشتري نزد عموم شهروندان دارد، نزديكتر كنند. آنها فكر ميكنند از اين طريق است كه ميتوانند راي جمع كنند و شهروندان را پاي صندوق بكشانند. اين مساله مطرح است، چنانكه درحال حاضر نيز مدتي است كه پايداريچيها مسائلي همچون جوانگرايي را مطرح ميكنند يا گروهي ديگر از اصولگرايان سعي دارند با پرچم جريان سوم و مستقل وارد عرصه شوند.
اين بخش از نيروهاي سياسي، بغض و كينه مردم نسبت به اصولگرايان و اصلاحطلبان را شاهد هستند، بنابراين تلاش دارند تا خود را نه در رابطه با اصولگرايان و نه همراه با اصلاحطلبان معرفي كنند و بر پايه اين باور اثبات نشده شهروندان كه دو جناح مقبول نيستند، خود را جريان سوم معرفي كنند. همچنين ميبينيم كه بخشي ديگر از اصولگرايان در آستانه انتخابات تلاش ميكنند تا خود را مبارزان راه ريشهكني فساد نشان دهند. به نظر من اينها همه و همه ترفندهاي انتخاباتي است و هدفي جز كسب راي ندارند. ترفندهاي طيفهاي مختلف سياسي كه به شكلي تلاش دارند خود را به اين واسطه محبوب جلوه داده و كانديداهاي موردنظرشان را به رايدهندگان نزديك كنند، بالاخص در انتخابات پيشرو كه هم تشت محبوبيت اصولگرايان سقوط كرده و از پشتبام افتاده و هم اتفاقي مشابه براي اصلاحطلبان افتاده است. تفاوت تنها در اين است كه تشت محبوبيت اصولگرايان از دوم خرداد ماه 76 افتاد و پستي و بلنديهاي بسياري را طي كرد و تا امروز به اينجا رسيده اما تشت محبوبيت اصلاحطلبان باتوجه به عملكرد اخيرشان از بام افتاد و هولناكتر اينكه بيتوجهي روحاني به مطالبات آن 24 ميليون راي نيز باعث شد تير خلاص بر پيكره اين طيف سياسي شليك شود، بنابراين باتوجه به ضعف هر دو جناح اصلي در جلب آراي عمومي در شرايط كنوني، بسياري از اصولگرايان لباس ديگري به تن كرده و در پوششهايي همچون مبارزه با فساد، جوانگرايي، خط سوم، نئواصولگرايي و... سعي دارند كاري براي خود كنند؛ حال آنكه اگر لعاب ظاهري آنها را خراش دهيم، خواهيم ديد كه همه آنها بخشي از حاكميت و قدرت بوده و اگر كاري نكردند، بهخاطر فقدان اختيارات نبوده، اما امروز به گونهاي رفتار ميكنند كه گويي بهتازگي از سوييس آمدهاند و اصلا تا به امروز در ايران نبوده و هيچ سمت و مسووليتي هم نداشتهاند. اين افراد صرفا براي اينكه راي جمع كنند، ميگويند كه ميانهروي شكست خورده و اصلاحطلبان هم شكست خوردهاند و مردم هم از اصولگرايان خيري نديدهاند، بنابراين صحبت از نئواصولگرايي و خط سوم و جرياني جديد ميكنند. با اين همه معتقدم كه همه اينها تلاش براي گرم كردن تنور انتخابات است، نه بيشتر.
استاد دانشگاه و تحليلگر اصلاحطلب