انتخابات افغانستان با چندين ماه تاخير قرار است امروز برگزار شود. بعد از 4 دهه جنگ داخلي و 18 سال پس از آغاز جنگ امريكا در خاك اين كشور، مردم افغانستان زير سايه ناامني و خشونتهاي شبهنظامياني كه حاضر به تن دادن به يك انتخابات نيستند، پاي صندوقهاي راي ميروند تا دولت آينده اين كشور را انتخاب كنند. نوذر شفيعي، كارشناس مسائل جنوب آسيا و افغانستان معتقد است كه با وجود فقدان زمينههاي لازم براي برگزاري سالم و امن انتخابات، شهروندان افغانستان نهايتا از برگزاري انتخابات و گزينش حاكمان در صندوقهاي راي حمايت ميكنند. به اعتقاد اين كارشناس، دولت امريكا به اندازه كافي از برگزاري انتخابات حمايت نكرده است و چندان از موفقيت آن استقبال نميكند. متن كامل گفتوگوي «اعتماد» را با نوذر شفيعي در ادامه ميخوانيد.
فكر ميكنيد انتخابات رياستجمهوري در افغانستان تا چه اندازه حايز اهميت است و ميتواند در حل بحران افغانستان راهگشا باشد؟
انتخابات امسال در افغانستان از اهميت ويژهاي برخوردار است، چراكه طرفهاي درگير در بحران افغانستان، بهشدت براي برگزاري يا جلوگيري از برگزاري آن تلاش كردهاند. نكته مهمي كه در مورد انتخابات رياستجمهوري افغانستان وجود دارد، اين است كه مذاكرات امريكا و طالبان، درست به دليل برگزاري همين انتخاباتي كه امروز قرار است در افغانستان برگزار شود بههم خورد. دو رويكرد موازي در مورد انتخابات در افغانستان حاكم است؛ نگاه طالبان اين است كه انتخابات، خودش بخشي از فرآيند صلح در افغانستان است. به اعتقاد اين گروه شبهنظامي اگر قرار است صلحي نهايي ميان امريكا و طالبان شكل بگيرد، ابتدا بايد يك دولت موقت حاكميت در كابل را دراختيار بگيرد و در چارچوب دولت موقت
مورد موافقت امريكا و طالبان انتخاباتي براي تعيين دولت در افغانستان برگزار شود. در نتيجه طالبان به هيچوجه انتخاباتي را كه توسط دولت حاكم و دولت منتخب در انتخابات پيشين برگزار شود، قبول ندارد. در برابر اين ديدگاه، رويكرد دولت افغانستان قرار دارد. براساس ديدگاه دولت كابل، بخش مهمي از دموكراسي در افغانستان محسوب ميشود. براساس اين ديدگاه، پديده انتخابات و دموكراسي، دستاوردي نيست كه بعد از چند دهه جنگ داخلي براي شهروندان اين كشور به دست آمده است. دولت معتقد است كه مردم افغانستان بعد از سالها اين فرصت را
به دست آوردهاند كه به جاي استفاده از اسلحه براي اعلام ديدگاههايشان از برگ راي براي اظهارنظر استفاده كنند. در چنين شرايطي دولت حاكم بهشدت مخالف از نو شدن مسير حاكميت ملي در اين كشور و ايجاد مانع در برابر فرآيندهاي دموكراتيك است. در چنين ديدگاهي، تشكيل يك دولت موقت براساس توافق يك گروه مسلح داخلي با يك دولت خارجي، اصولا بيمعني محسوب ميشود و هر حكومتي بايد از طريق فرآيندهاي دموكراتيك، بهويژه انتخابات روي كار بيايد.
اين اختلافنظر چه تاثيري بر برگزاري انتخابات ميگذارد؟
خروجي اختلافنظر در مورد برگزاري انتخابات اين است كه پيشبيني ميشود، امروز در فرآيند برگزاري انتخابات، شاهد خشونتهاي گستردهاي در خاك افغانستان و حملات انتحاري وسيعي عليه برگزاركنندگان انتخابات و شركتكنندگان در رايگيري باشيم. البته احتمال بسيار كمي وجود دارد كه در طول رايزنيهاي گسترده اخير طالبان با نيروهاي خارجي و كشورهاي بازيگر مسائل افغانستان، توافقهايي شكل گرفته باشد كه اين گروه شبهنظامي دستكم براي برگزاري انتخابات اين دوره، اندكي خويشتنداري نشان دهد و اجازه برگزاري بدون خشونت آن را بدهد. احتمالي كه دستكم در طول هفتههاي گذشته، شواهدي از آن مشاهده نشده است.
صرف برگزاري انتخابات، يك پيروزي مهم براي دولت بهويژه شخص آقاي اشرف غني، رييسجمهور و يك ناكامي براي طالبان محسوب ميشود.
فكر ميكنيد نقش كشورهاي خارجي در برگزاري اين انتخابات چه باشد؟
بايد قدرتهاي مختلف خارجي و بازيگران فرامرزي در افغانستان را از يكديگر متمايز كرد. براي مثال موضع دولت پاكستان در همسايگي جنوبي افغانستان، با گروه شبهنظامي طالبان، تقريبا با يكديگر مشابه است. حتي اگر در ظاهر شاهد باشيم كه مقامهاي اسلامآباد در ظاهر موضعگيريهاي متفاوتي نشان بدهند، اما در تحليل نهايي، موضع اعمالي اين دولت عملا
در راستاي خواستههاي طالبان است. در مورد روسيه، چين و ايران كه سه قدرت ديگر همجوار افغانستان محسوب ميشوند، برگزاري انتخابات يك فرصت محسوب ميشود. صرفنظر از اينكه در نتيجه انتخابات امروز، چه كسي به عنوان رييس حكومت آينده اين كشور انتخاب شود، ثبات در افغانستان به منفعت اين هر سه كشور است. اما بازيگر قدرتمند ديگري كه مستقيما در بحران افغانستان نقش بازي ميكند، ايالاتمتحده امريكاست؛ حكومتي كه از 18 سال پيش مستقيما در جنگ افغانستان درگير است و شرايط امنيتي و سياسي افغانستان را به يك بازي پيچيده براي حفظ منافع منطقهاي و بينالمللي خود تبديل كرده است. امريكاييها گاهي در حل بحرانهاي داخلي افغانستان ياري ميكنند، اما در بسياري موارد در ايجاد بحرانهاي تازه نقش بازي كردهاند يا در برابر بحرانهاي موجود به جاي حل و فصل، دنبال مديريت بحران رفتهاند. در مورد انتخابات امروز، امريكاييها به دنبال مديريت بحران هستند. در چارچوب كنوني، هنوز مشخص نيست كه براي امريكاييها انتخابات تا چه اندازه از اولويت برخوردار باشد. امريكاييها دولت افغانستان را از فرآيند مذاكرات با طالبان كنار گذاشتند و مستقيما، بدون مشاركت هيچ نيروي سياسي افغان با گروه شبهنظامي مخالف دولت مركزي وارد مذاكره شدند. در گام بعدي امريكاييها در آستانه برگزاري انتخابات، به هر دليلي توافقي را كه با طالبان به مرحله نهايي رسانده بودند
بر هم زدند. حالا در شرايطي قرار داريم كه برگزاري انتخابات در افغانستان ميتواند به خشونتها در اين كشور دامن بزند. مجموع اين شرايط نشان ميدهد كه امريكا به دنبال نتيجه مثبتي از گامهاي پيشين خود نيست، بلكه
به دنبال يك بحران مديريت شده در خاك افغانستان براي بهرهبرداريهاي سياسي و امنيتي به نفع خودش است.
فكر ميكنيد سفر هيات ارشد طالبان بعد از شكست مذاكرات با امريكا به مسكو، تهران و پكن، با چه هدفي انجام شده است؟ بهويژه كه گفتيد اين سه كشور خواهان برگزاري سالم انتخابات هستند، آيا در اين سفرها با طالبان در اين خصوص گفتوگويي انجام شده است؟
سفرهاي طالبان به مسكو، تهران و پكن، سفرهايي تاكتيكي بودند كه بيشتر معطوف به تحت فشار گذاشتن واشنگتن براي ازسرگيري مذاكرات يا امضاي توافق به دست آمده باشد. در شرايطي ميشد اين سفرها را جدي تلقي كرد كه طالبان در دوران گفتوگوهايش با امريكا هم اين سفرها را به صورت مستمر تكرار كرده بود و به رايزني با پايتختهاي چين، ايران و روسيه ادامه داده بود، اما واقعيت اين است كه طالبان در مورد مذاكرات با امريكا، با اين سه كشور رايزني نكرده بود كه اكنون انتظار داشته باشيم به قصد مشورت
در مورد شرايط بعد از لغو مذاكرات با امريكا اين سفرها را انجام دادهاند. در نتيجه سفرهاي هيات طالبان به ايران و چين و روسيه، بيشتر پيامي براي امريكا بود كه تهديد ميكرد اگر حاضر به همكاري با اين گروه در افغانستان نباشد، به سمت كشورهايي غير از امريكا حركت ميكند.
امريكا تا چه اندازه در شرايط كنوني پشتيبان برگزاري انتخابات است؟ آيا به اندازه كافي براي تامين امنيت و برگزاري باشكوهتر انتخابات ازسوي امريكا و متحدانش هزينه و سرمايهگذاري انجام شده است؟
به نظر ميرسد كه امريكاييها چندان مايل به سرمايهگذاري در انتخابات نبودند. البته دولت كابل معتقد است كه حتي بدون مشاركت مستقيم و وسيع امريكاييها هم توانايي برگزاري امن انتخابات را دارد. به هر حال در چارچوب توافقهاي امنيتي امريكا و دولت مركزي افغانستان، در نبردهاي اين كشور، امريكا و متحدانش در ناتو با استفاده از نيروهاي هواييشان به ارتش و نيروهاي امنيتي دولت كمك ميكنند. اما آنچه در هفتههاي گذشته شاهد بوديم اين است كه روند عادي عمليات پشتيباني امريكا و ناتو در افغانستان تغيير چنداني نكرده است، يعني نيروهاي خارجي به صورت مشخص يك عمليات گسترده ويژه براي حمايت از امنيت در زمان برگزاري انتخابات انجام ندادند. اگر واشنگتن قائل به اهميت انتخابات امروز بود، دستكم در موضعگيريهاي اعلاني بايد جديت بيشتري به خرج ميداد، اما اين اراده و جديت نه در موضعگيريهايي اعلاني و نه در موضعگيريهاي اعمالي امريكا مشاهده نشد. واشنگتن تقريبا در آستانه برگزاري انتخابات، در سكوت
فرو رفته است.
فكر ميكنيد فقدان حمايت جدي از سوي امريكا و متحدانش از انتخابات، وضعيت دولت بعدي افغانستان را كه از اين انتخابات به قدرت ميرسد در چه شرايطي قرار خواهد داد؟
واقعيت اين است كه مردم افغانستان، تقريبا از همه دستهها و گروهها، از جنگ در اين كشور خسته شدهاند، لذا هر نيرويي كه در جهت تثبيت وضعيت موجود حركت كند، از سوي مردم حمايت ميشود و هر گروه و دستهاي كه در جهت اخلال در امنيت حركت كند، از سوي مردم مطرود و منفور حساب ميشود. يكي از مسائلي هم كه باعث شد طالبان بعد از 18 سال، نهايتا پاي ميز مذاكره مستقيم با امريكا برود، اين بود كه علماي اسلامي و مردم عادي در افغانستان، بهشدت نسبت به ادامه خشونتها اعلام انزجار كردند و بهتدريج در حال از دست دادن تحملشان در برابر ادامه جنگهاي بيپايان ميان گروههاي مسلح افغانستان هستند. درست است كه طالبان در پرتو قدرت اسلحه ميتوانند در برخي مناطق مسلط باشند، اما اين تسلط دايمي نبوده و حفظ خاك آنچنان براي آنها راحت نيست. در واقع ميتوان گفت كه طالبان در نقاطي كه از گذشته صاحب نفوذ بود مسلط مانده و براي تصرف نقاط تازه از طريق زور با مشكل مواجه است.
به نظر ميرسد در شرايط پس از انتخابات، حتي اگر حمايت بينالمللي آنچناني از حكومت كابل وجود نداشته باشد، به دليل بنبست در جنگ نظامي افغانستان و اينكه دولت افغانستان منادي صلح، ثبات، مديريت، نظام و دموكراسي در افغانستان است، مردم افغانستان با وجود همه انتقادها و دلخوريها كه از حكومت مركزي دارند، قطعا از حكومت يك دولت مركزي حمايت ميكنند و خواستار توانمندتر شدن حكومت هستند. به هر حال مانند هر كشور در حال توسعه ديگر و بهويژه به عنوان يك كشور بحرانزده، فساد و سوءمديريت در دولت افغانستان به شكل گستردهاي وجود دارد، در بين 200 كشور جهان از لحاظ شاخص فساد، افغانستان در رده 180 قرار دارد، اما مردم افغانستان مجبور هستند كه ميان ناامني و بيثباتي با فساد اداري و سوءمديريت يكي را انتخاب كنند. اميد مردم افغانستان اين است كه بعد از انتخاب دولت، باوجود فساد و سوءمديريت، امكان اصلاح امور بهتدريج وجود داشته باشد. به گمان من زمينه ملي و داخلي براي حمايت از دولت برآمده از انتخابات امروز وجود دارد و نهايتا كشورهاي ديگر و قدرتهاي خارجي هم مجبور به همراهي با دولت آينده خواهند شد.
مردم افغانستان، تقريبا از همه دستهها و گروهها، از جنگ در اين كشور خسته شدهاند، لذا هر نيرويي كه در جهت تثبيت وضعيت موجود حركت كند، از سوي مردم حمايت ميشود و هر گروه و دستهاي كه در جهت اخلال در امنيت حركت كند، از سوي مردم مطرود و منفور حساب ميشود.
نيروهاي خارجي به صورت مشخص يك عمليات گسترده ويژه براي حمايت از امنيت در زمان برگزاري انتخابات انجام ندادند. اگر واشنگتن قائل به اهميت انتخابات امروز بود، دستكم در موضعگيريهاي اعلاني بايد جديت بيشتري به خرج ميداد.