روايتگر دنياي نابودشده
سهيل سمي
آثار اتوود مثل دوگانه «سرگذشت نديمه» و سهگانه انسان يا همان «اوريكس و كريد»، در ژانر آخرالزماني طبقهبندي ميشوند. نويسنده در اين رمانها درباره بلايي كه بر سر انسان يا محيط زيست ميآيد يا كاري كه انسان با تكنولوژي ميكند و احيانا در آينده تكنولوژي با ما خواهد كرد صحبت ميكند. خصلت آثار اتوود اين است كه شايد براي تشديد تاثير هشدار نابودي ميگويد هيچ اميدي در كار نيست و همهچيز بسيار تلخ است؛ انگار رمانهاي اين نويسنده مرثيهاي است براي آن نوع زندگي كلاسيكي كه در مقايسه با آيندهاي كه به زودي فراخواهد رسيد، از دستش دادهايم؛ گويي اتوود روايتگر دنيايي است كه يا نابود شده است يا نابود شدنش نزديك است. به همين ترتيب آن بار عاطفي پرحسرت يا نوستالژي در متن اتوود بسيار پررنگ است. نوسان بين زمان گذشته و حال در ساختار تمام آثارش ديده ميشود. گذشتهاي ساده با آيندهاي ساده- از لحاظ گرامري- مدام با همديگر مقايسه ميشوند؛ با اين تفاوت كه اين زمان حال يا آيندهاي كه ترسيم ميكند، با اينكه به نظر ميآيد فاجعه اتفاق افتاده است و تمام شده است، اميدبخش نيست. بهطور مثال در قسمت دوم كتاب با عنوان «وصايا» (كه ممكن است عنوان قطعي اين اثر نباشد) زمان حال هم تحت تاثير آن دنيايي است كه نابود شده و اميد چنداني در آن نيست و اتوود زندگي آينده را با وجود خطراتي كه در آن هست بسيار تيره ميبيند.
در واقع خواندن آثار اتوود و مشاهده چنين درونمايهاي يادآور شعر «زمين» شاملو است كه ميگويد: «پس آنگاه زمين به سخن درآمد/ و آدمي، خسته و تنها و انديشناك بر سرِ سنگي نشسته بود پشيمان از كردوكار خويش ...» انگار در اين قطعه زمين و انسان مرثيه تراژيك دنيايي را كه از بين رفته روايت ميكند. در ترجمه نيز بايد آگاهانه آن حس حسرت به زمين رو به نابودي در نظر گرفته شود. اگر در متن فارسي از چنين نكتهاي غافل شويم بخشي از تلاش اتوود براي هشدار از بين ميرود يا آسيب ميبيند.
اتوود از ا اميدهاي دروغين حرفي به ميان نميآورد فقط ميخواهد بگويد مسيري كه در آن هستيم احتمالا به آن آينده محتومي كه خواهيم داشت، نزديك است. دستمايه كارش هم اين است كه نسبت به وضعيت انسان در رژيمهاي هم توتاليتر و هم به ظاهر دموكراتيك هشدار بدهد.